ترکیه، ایران و تا حدودی سوریه و عراق، به تعبیر بری بوزان عمق استراتژیک هم و دارای تهدیدات امنیتی مشترکی هستند. هر چهارکشور، جوامعی چند قومیتی هستند که کردها بخش قابل توجهی از جمعیت و جغرافیای آن ها را تشکیل می دهند و هر چهارکشور، بروز و گسترش اقدامات تجزیه طلبانه را در مناطق کردنشین خود تهدیدی جدی و حیاتی تلقی می کنند. با این حال، شتاب زدگی مقامات ترکیه در اوایل ظهور ناآرامی ها در سوریه باعث شده دولت ترکیه قدم هایی را در سال های گذشته در منطقه بردارد که لزوما منافع و امنیت ملی ترکیه را در بلند مدت تامین نمی کند.
اخبار سیاسی- دولت ترکیه با توجه به همین تناقض ها سعی کرده است با برخی طرح های بلندپروازانه، تک روانه و انتزاعی تناقضات این سیاست دوگانه را حل کند:تشکیل منطقه ترکمن نشین در سال های اول جنگ سوریه و سپس ایجاد منطقه حائل غیرنظامی در عمق خاک سوریه در سال های بعد، از نمونه های این طرح های انتزاعی و غیرمنطبق بر واقعیت های میدانی و بین المللی منطقه هستند. دلیل مواضع شتاب زده ترکیه در سال 2011 علیه رئیس جمهور سوریه، ارزیابی نادرست از قدرت دولت و ارتش سوریه و همین طور میزان حمایت دوستان سوریه از این کشور بود که در کنار سودای وهم انگیز ایجاد یک بلوک اخوانی قدرتمند بعد از انقلاب های تونس و مصر، باعث می شد ترکیه در تخمین خطرات و تبعات عظیم تضعیف دولت مرکزی در سوریه و عراق اشتباهات محاسباتی فاحشی را مرتکب شود. درمقابل، دولت سوریه هم تصمیم گرفت از کارت خطرناک Wild Card نیروهای مسلح در شمال سوریه علیه اردوغان استفاده کند. هرچند دولت سوریه از خطرات و ریسک بلندمدت این اقدام غیرمنتظره و با نتایج غیرقابل پیش بینی آگاه بود ولی وضعیت خاص سوریه در آن سال ها ایجاب می کرد تا برای حفظ سیطره دولت بر دمشق و تمرکز بر جبهه های مهم تری شامل حلب و ادلب، این ریسک بزرگ انجام گیرد. یکی از اهداف این مانور سیاسی مهم هم تغییر دادن محاسبات نظامی ترکیه و درگیر کردن ارتش ترکیه و متحدانش در مرزهای شمالی و کردنشین سوریه بود. به علاوه با این کار، سربازان سوری مستقر در این مناطق هم امکان جابه جایی و تمرکز بر جبهه های دیگر را می یافتند. با این حال شاید در آن زمان با توجه به تبلیغات مکرر دولت وقت آمریکا مبنی بر وارد نشدن به جنگ سوریه، دولت سوریه حضور گسترده نیروهای آمریکایی در این مناطق را پیش بینی نمی کرد. دولت آمریکا به رغم این که تا روی کار آمدن ترامپ هیچ گاه استقرار وسیع سربازان آمریکایی را در سوریه و از جمله این مناطق تایید نکرد ولی عملا حضور سربازان آمریکایی در این مناطق به یک نگرانی بلند مدت برای دولت سوریه، روسیه، ایران و حتی ترکیه تبدیل شده بود. این موضوع احتمالا یکی از عواملی بود که ترکیه، روسیه و ایران را به سمت همکاری در روند آستانه سوق داد. دولت ترکیه قبل از همکاری با ایران و روسیه در چارچوب روند آستانه، برای چندین سال، طرحی بلندپروازانه و غیرمنطبق بر واقعیت های جمعیتی و جغرافیایی منطقه را دنبال کرد که شامل ایجاد یک منطقه ترکمن بین مناطق کردنشین عراق و سوریه بود تا به عنوان یک منطقه حائل عمل و از پیوستن مناطق کردنشین عراق، سوریه و ترکیه به همدیگر جلوگیری کند. از نظر دولت ترکیه، استقلال و پیوستگی این مناطق یک تهدید دایمی را برای مناطق کردنشین ترکیه ایجاد خواهد کرد. تقریبا تمام کشورها و گروه ها در منطقه با طرح ایجاد منطقه ترکمن نشین مخالفت کردند. با این حال زمانی که هواپیمای روسی بر فراز مناطق ترکمن نشین مد نظر سوریه ساقط شد، پاسخ تند روسیه باعث شد ترکیه دریابد دیگر این طرح قابل ادامه نیست و باید از آن عقب بنشیند و به روند آستانه بپیوندد.تلاش اخیر ترکیه برای ایجاد یک منطقه امن 30 کیلومتری در عمق خاک سوریه و تغییر ترکیب جمعیتی این مناطق، همچنان که بیانیه مشترک آمریکا و ترکیه درباره آتشبس در سوریه نشان می دهد،شانس موفقیت کمی دارد، با این حال امکان رسیدن به یک توافق با ترکیه برای اعاده حاکمیت سوریه بر این مناطق بیش از زمانی است که آمریکایی ها در منطقه حضور داشتند. به رغم این ملاحظه، به نظر می رسد این اتفاق چندماهی زودتر از زمان مورد انتظار دولت سوریه افتاده است و شاید دولت سوریه و متحدانش ترجیح می دادندکه این اتفاق بعد از تسلط ارتش بر دیگر مناطق و به ویژه ادلب می افتاد تا دست پرتری برای مذاکره با ترکیه داشته باشند. با وجود این ، اگر حضور نیروهای آمریکایی در شمال سوریه ادامه می یافت، قطعا یک اقدام تجزیه طلبانه با پشتیبانی سربازان آمریکایی در این منطقه رقم می خورد که هیچ گاه در جهت منافع ایران، ترکیه، عراق و سوریه نبوده و نخواهد بود. هرچند ممکن است مذاکرات با ترکیه به درازا بینجامد ولی در بلندمدت، این امیدواری وجود دارد که حاکمیت دولت سوریه بر تمامیت خاک این کشور اعاده شود و صلح و ثبات به این منطقه بازگردد.