بسیاری از نقدهای منتقدان و دلسوزان، مفید و کارساز نیست، چراکه بهجای تمرکز بر روی اصل مشکل، انگشت اتهام را به سمت اثرات و تبعات پدیدهها میبرند و باوجوداینکه ریشه را رها کردهاند، با حرارت بر شاخ و برگ میتازند. این کار مانند آن است که پزشک، بهجای معالجه و شناسایی علت درد بیمار، بر بالین او، با فریاد از اثرات مریضی بگوید.
چه کسی است که نداند ارز دونرخی و چند نرخی، فسادزاست؟ استانداردهای چندگانه، در هر حوزهای، مطمئنا منجر به رانت و تبعیض است و این دوگانگی در حوزه اقتصاد، نتیجهاش واردات کالاهای غیرضروری و خودروهای لوکس و تلفن همراه و دهها مورد دیگر، با ارز دولتی و فروش آن در کشور بر اساس نرخ ارز بازار آزاد است. سیل متهمان اقتصادی که این روزها در دادگاههای مختلف محاکمه میشوند، اگرچه مقصرند، اما تقصیر اصلی متوجه آن سیاستگذاران و سامانهای است که با وضع قوانین رانتی، امکان چنین تخلفاتی را فراهم آورده و بسیاری را قربانی کرده است.
نمونه دیگر، بحث مافیای کنکور است. صدها آموزشگاه، آزمون آزمایشی، انتشارات، کتابها و ابزار آموزشی و خلاصه هر آنچه نماد تبدیل کنکور به محملی برای تجارت است، خروجی عملکرد و ضوابط وزارت آموزشوپرورش در دهههای گذشته است. اگر امروز، مدارس پولی و نبود عدالت آموزشی به یک دغدغه تبدیلشده، باید ریشه را در نهادهای رسمی آموزش کشور جست که با ناکارآمدی در بخش رسمی و دولتی آموزش، به فعال شدن بازار سیاه دامن زدهاند، درست مانند وقتیکه محصولی در بازار، بهراحتی و باکیفیت مطلوب در دسترس نباشد و درنتیجه، برای خریدوفروشش بازار آزاد شکل بگیرد. افسوس که اغلب منتقدان، بهجای ریشهیابی مشکل عدالت آموزشی و مافیای کنکور در سرمنشأ آن، در پاییندست به دنبال حل مشکلاند و هرروز، مدارس غیرانتفاعی و آموزشگاهها را میکوبند.
پرونده ویژه امروز روزنامه، پیرامون شیوه ارتقای هیئتعلمی در دانشگاهها، مقاله دزدی و تقلبهای علمی است. اگر به خیابان انقلاب تهران سری بزنید، متوجه وجود دهها موسسه و دفتر فنی خواهید شد که پایاننامه و مقالهفروشی را تبلیغ میکنند. نکته تأملبرانگیز آنجاست که وجود این تعداد مجموعه که کارشان تقلب علمی است، یعنی این پدیده زشت، در جامعه ما به میزان قابلتوجهی مخاطب دارد.
ریشه تقلب علمی کجاست و راهکار مقابله با آن چیست؟ چرا اطراف بسیاری از دانشگاههای کشور، تبلیغات مقاله فروشی دیده میشود؟ ریشه این مشکل، نه در خیابان انقلاب تهران، بلکه در خیابان پیروزان و در ساختمان وزارت علوم است. وزارت علوم، از آن زمان که وزارت فرهنگ و آموزش عالی خوانده میشد، تا به امروز، هیچگاه مسئله محور نبوده است. پایاننامهها و مقالات، اغلب در ارتباط با مسائل و مشکلات بومی ایران نبوده و جز برای گرفتن نمره و امتیاز و قرار گرفتن در آرشیوها و کتابخانههای خاک خورده، خاصیت دیگری نداشته است. نگاه کمی به پژوهش تا جایی پیش رفته که برخی اساتید در سالهای گذشته، با داشتن ۲۰۰ مقاله علمی، چهره ماندگار میشدند، اتفاقی که در هیچ دانشگاه معتبری در دنیا، رخ نمیدهد و جالبتر آنکه همان استاد، همزمان چندین مسئولیت اجرایی سنگین در حد معاون وزیر و مدیرکل هم داشت. به نظر میرسد نظام دانشگاهی ما، نیاز به یک بازنگری جدی در قوانین و سازوکارها و با نظر شورایی متشکل از دانشمندان و دانشگاهیان باسابقه و خوشنامی داشته باشد که شهامت جراحیهای بزرگ داشته باشند. شاید نیاز باشد بار دیگر، تجربیات دانشگاههای موفق دنیا هم بررسی شود. اشکالات اساسی وضع فعلی، حتی برای دانشجویان تازهوارد به دانشگاه هم بهخوبی روشن است و چارهای جز اصلاح دانشگاه نیست. تقلب، تحملکردنی نیست. باید برای درمان این وضعیت شتاب کرد که اگر «دانشگاه اصلاح شود، جامعه اصلاح میشود».
سید محمد بحرینیان