از بین دهها تفاوت کوچک و بزرگ انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابهای دو سده اخیر، دو ویژگی: «اصالت شعارها و عدم وابستگی آنها به زمان» و «عدم خیانت به شعارها و آرمانها طی ٤۰ سال گذشته» از بقیه ویژگیها برجستهتر بوده و انقلاب اسلامی ایران را از بقیه انقلابها متمایز میکند.
کشتیبان انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در سطور آغازین بیانیه گام دوم میفرمایند: «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است.
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیت، برادری (و…)، هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها»
شاید بتوان گفت: آزادی از استبداد فصل مشترک همه انقلابهای عصر حاضر در فرانسه، چین، روسیه، نیکاراگوئه، الجزایر و انقلاب اسلامی ایران بوده است. اما اسلامخواهی و نفی استعمار همزمان با نفی استبداد در قرن اخیر از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی را به انقلابی تمامعیار و خاص بدل ساخته است. از نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی: «تحقق عدالت اجتماعی»، «پیشرفت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور و سعادت ملت»، «مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم»، «استقلال و تسلیم نشدن در برابر زورگویی و باجخواهی امریکا» بوده است. (۸۲/۱۱/۱۳۹۲).
آرمانهای انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی انقلاب و پیامهای رهبران فکری و سیاسیانقلاب میتوان شناخت. آرمانهای ملت ایران برای در انداختن طرحی نو در جهان در تاریخ معاصر بر محور دین و معنویت و اسلام خواهی، آزادی و مردم سالاری و رهایی از سلطه استعمار با کسب استقلال همه جانبه بوده است.
پیوند دین و سیاست، احیای آزادیهای سیاسی و تحقق مردمسالاری دینی، افزایش بینش سیاسی جامعه، احیای خودباوری و رهایی از وابستگی به غرب، حرکت جدی در مسیر عدالت و محرومیت زدایی، حفظ تمامیت ارضی، اجتماعی شدن امنیت، خودکفایی نظامی، حرکت به سمت توسعه متوازن، کاهش فاصله مرکز پیرامون، اتحاد ملی بر مبنای همبستگی اسلامی، چرخش قدرت، رهایی از لژهای فراماسونری، مردمی بودن حاکمان، انتخابات واقعی و جدی و نظام برآمده از رأی و اراده ملت، مشروعیت الهی مردمی نظام سیاسی، آزادی فعالیت سیاسی، شایسته سالاری، رقابت سیاسی، گسترش نهادهای انقلابی و کارآمد، آزادی نسبی رسانهها، ساخت قدرت برآمده از شخصیت و اقناع و اسلام، مناسبات دو سویه قدرت دولت و ملت، تکثر احزاب و تشکلها، برخورد با فرقههای ضالهی استعمار ساز، حمایت از مستضعفان و محرومان، برخاستن بسیاری از مسئولان در کشور از طبقه پایین، کاهش فاصله فقیر و غنی و محرومیتزدایی، اعتماد بالا و نقد حکومت، فعالیت آزادانه مراجع، منشأ اسلامی ایرانی قوانین، باز بودن دایره قدرت به طبقات پایین و به خصوص استقلال همه جانبه و مردمی بودن نظام، سیاست مستقل در عرصه بینالملل و وابسته نبودن به شرق و غرب، تکیه بر توان داخلی، اسلام گرایی به جای باستانگرایی دوره پهلوی، توجه به آموزش و پرورش و رسانهها از حیث دینی و دور کردن مراکز فرهنگی از زمینههای انحراف و فساد از جمله آرمانهای محقق شده انقلاب اسلامی بوده است.
به رغم همه دشمنیها، تهدیدها، تحریمها، تحمیل جنگ، کودتا، جاسوسی، ترور، و فشارهای مضاعف نظام سلطه، مردم سلحشور ایران پای نظام اسلامی خود محکم و استوار و بی هیچ اعتراضی ایستاده و هزینه آن را که در برابر هزینه تسلیم شدن بسیار ناچیز و اندک است پرداخته و هزاران شهید را در این راه به پیشگاه پروردگار تقدیم کردهاند.
آنچه در قالب اعتراض مردمی بهویژه در سالهای پایانی دهه چهارم انقلاب مشاهده شد و قویاً با استقبال دشمنان بیرونی و عوامل و ایادی داخلی آنان و موج سنگین و گسترده رسانههای دشمن مواجه شده و احمقانه بر آن نام واگرایی ملی نهاده و وسوسه نظام سلطه و ایادی منطقهای را در پی داشته و سودای تابستان داغ و براندازی نظام اسلامی و برپایی جشن پیروزی در تهران را در سر پروراندند، به هیچ وجه علیه ارزشها، آرمانها، شعارها و اهداف والای نظام مقدس جمهوری اسلامی نبود بلکه اعتراض به حق و ناشی از بصیرت انقلابی مردم علیه ضدارزشها و ضدآرمانهای اصیل و والای انقلاب اسلامی (اشرافیگری، رفاهطلبی، ریاستطلبی، رانتخواری، آقازادگی، ترجیح منافع حزبی بر منافع ملی، تکاثرطلبی، خیانت به رأی مردم، سوءمدیریت، نادیده گرفتن حقوق مردم، نفی استقلال همه جانبه، تسلیم شدن در برابر زیادهخواهی دشمن، فساد اقتصادی، بیبند و باری و هرزگی، پشت کردن به آرمان انقلاب و شهدا و....) بوده است و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بر این حقیقت بسیار مهم تأکید میکند.
بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی راه غلبه بر ضد ارزشها و این پلشتی و صیانت از آرمانها و اهداف والای انقلاب اسلامی پوستاندازی نظام مدیریتی و از میدان خارج شدن مدیران خسته، سستکمربند، دلمرده، بیانگیزه، ناتوان، اشرافی و…؛ و به میدان آمدن جوانان تازه نفس و شجاع، انقلابی، باانگیزه، با برنامه، با روحیه، نترس و… است. تمامی مسئولان و دولتمردان در قوای سهگانه موظف و مکلفند در برابر این خواست ملی سر تعظیم فرود آورده و در کنار تمامی نخبگان و دلسوزان انقلاب با برنامهریزی دقیق و در کوتاهترین زمان ممکن زمینههای تحول مدیریتی و جوانسازی انقلاب را فراهم آورند.
عبدالله متولیان