۱-در شرایطی که فشارهای اقتصادی همهجانبه علیه جمهوری اسلامی ایران در قالب برنامهریزی هدفمند و از قبل طراحی شده و با هدف تسلط بر ابعاد قدرتی جمهوری اسلامی ایران از سوی دشمن اعمال گردیده است، چرا برنامهریزی جامع و قدرتمندی علیه این اقدامات نه اینکه طراحی و عملیاتی نمیگردد، بلکه در مواردی تلاش میشود با بازی در زمین دشمن، زمینهسازی لازم نیز برای اجرای خواستههای شوم دشمن در فضای فکری جامعه فراهم گردد!؟
مگر نه این است که در میدان جنگ میبایست در برابر دشمن غدار قدرتمندانه ایستادگی و مقاومت کرد و برای دفع تهاجم دشمن سلسله عملیاتهای پیدرپی طراحی و اجرایی نمود، پس چرا در میدان جنگ تحمیلی اقتصادی، نه اینکه علیه دشمن اقدام متقابل و قاطعی صورت نمیگیرد بلکه با تن دادن به فریب خطرناک و برنامهریزی شده دشمن در پذیرش FATF که به زعم آنان در جهت تنگتر شدن حلقه محاصره در راستای نیل به هدف نهایی آنها صورت میگیرد؛ صدای دشمن از درون جبهه سیاسی خودی شنیده میشود!
۲- در حالی که اروپا تاکنون علیرغم مشکلات داخلی حتی یک قدم از مواضع اصلی خود علیه جمهوری اسلامی ایران کوتاه نیامده و به نحوی فریبکارانه از اجرای بخش اعظم تعهدات خود در رابطه با مبادلات مالی بانکی و تجاری با جمهوری اسلامی ایران نیز طفره رفته است؛ آیا وقت کشی سیاسی اروپا به بهانه تأسیس کانال مالی مبهم (SPV)، نیرنگی برای تقلیل و فرار اروپا از اجرای کامل تعهدات برجامی آنها نیست!؟
آیا جمهوری اسلامی ایران میبایست علاوهبر تحمل خسارت سنگین خروج آمریکا از برجام، خسارت بیکفایتی و آمریکا هراسی اروپا را نیز در اجرای تعهداتش بپردازد؟! بدون شک مماشات دستگاه سیاسی و عدم قاطعیت در برابر وقت کشی سیاسی اروپا جز مهلت برای فتنهانگیزی علیه جمهوری اسلامی ایران نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت.
۳- اگر قرار بود جمهوری اسلامی ایران مشکلات خود را با کوتاه آمدن در برابر خواستههای زورمدارانه آمریکا و اروپا حل و فصل نماید، امروز اثری از اقتدار و استقلال جمهوری اسلامی ایران در معادلات سیاسی منطقهای و جهانی دیده نمیشد.
اگر صدام در جنگ منطقهای به خاک ایران چشم دوخته بود امروز آمریکا و اروپا به قدرت موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران که عامل ثبات، پایداری و موجودیت ایران اسلامی است چشم طمع دوختهاند و در سیاستی گام به گام به زعم خود خلع قدرت جمهوری اسلامی ایران را پیگیری میکنند.
بدون شک کوتاه آمدن در برابر چنین فریبکاری سیاسی کمتر از کوتاه آمدن در برابر خواستههای دشمن درجنگ تحمیلی نیست!؟ چرا که مگر جز این است که گردانندگان جنگ تحمیلی ۸ ساله، کسانی هستند که اکثرا امروز در پشت میز مذاکره در برابر قدرت بالنده جمهوری اسلامی ایران قد علم کردهاند و این بار در قاموس جنگ اقتصادی همان اهداف شوم شکست خورده خود را پیگیری میکنند!؟
۴- در حالی که دشمن در صدد است به خیال خام خود، با ادامه سیاست فریبکارانه مذاکره، لبخند و خدعه و با راهبرد فشار و مهار و تکرار سناریوی فریب برجام، جمهوری اسلامی ایران را وادار به عقبنشینی پلکانی در برابر سیاستهای گام به گام خود نماید، آیا کوتاه آمدن در برابر چنین طراحی فتنهانگیزی، کمک به دشمن در اجرای سیاستهای فریبکارانه او نخواهد بود!؟ متأسفانه این نیرنگ سیاسی در شرایطی قوت میگیرد که دشمن دریافته است که برخی در داخل کشور، از اقدامات حیلهگرایانه آنها درس عبرت نگرفتهاند و علیرغم ۱۵ سال خدعه و خیانت، باز هم چشم امید به گشایش خدعه و فریبی دیگر از سوی آنها دوخته اند!
۵- تردیدی نیست که اروپا در صدد است با تکرار فریب نخ نمای توقف قدرت هستهای در برابر سراب رفع تحریمها، در سیاستی هدفمند و برنامهریزی شده، با در تنگنا قراردادن جمهوری اسلامی ایران بین بد و بدتر، ایران قدرتمند اسلامی را به زعم خود ناگزیر از پذیرش شرایط شیطانی مشترک با آمریکا نماید!؟ اینان از این واقعیت بزرگ غافلند که همان جوانان و مردان برومندی که تحت زعامت رهبری حکیم و هوشمند انقلاب،تمامی نقشههای شوم آنها در منطقه و در داخل را به شکست کشانیده اند، همان دستان قدرتمند و هوشیار همچنان در صحنه دفاع از نظام اسلامی حضور جانانه دارند.
۶- درحالی که دشمن به خیال خام خود، برجامی خطرناکتر از هستهای را با هدف نهایی مهار قدرت منطقهای و توقف فعالیت موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی ایران طراحی نموده است و در یک دهه مذاکره منجر به توافق طی سالهای ۸۲ الی ۸۴ و ۹۲ الی ۹۴، همواره در قالب استراتژی لبخند و فریب، دست برتر مذاکرات از آن آنها بوده است، آیا نباید از اعتماد و خوشگمانی به چنین دشمنان فریبکاری درس عبرت گرفت و در برابر بهانههای زنجیرهای آنها که پایانی جز توقف ابعاد قدرتی جمهوری اسلامی ایران بر آن مترتب نیست، قدرتمندانه ایستادگی و مقاومت کرد و مجددا طعم تلخ شکست سیاستهای فریبکارانه گذشته را به آنها یادآور شد!؟
۷- آیا علیرغم تصریح آمریکا و اروپا تردیدی وجود دارد که آنها به مثابه دو لبه یک قیچی، اهداف مشترکی را علیه جمهوری اسلامی ایران پیگیری میکنند!؟ آیا اروپا بارها اعلام نکرده است که چشم خود را بر روی فعالیتهای موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران نخواهد بست و از آن کوتاه نخواهد آمد!؟
با کدام منطق سیاسی و دیپلماسی همخوانی دارد که محکمات اقتصادی و سیاسی کشوری قدرتمند که دست برتر منطقه از آن اوست در قالب FATF به توطئه هدفمند و برنامهریزی شده دشمنی غدار و فریبکار که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی همواره کانون توطئه علیه انقلاب اسلامی بوده است پیوند زده شود!؟
در حالی که رژیم صهیونیستی که پدر تروریسم و اموال نامشروع در جهان است اخیرا” با عضویت رسمی در FATF از لزوم بررسی شفافیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با اهرم FATF سخن میگوید، پذیرش شروط این نهاد جاسوسی آمریکا و صهیونیسم جهانی، با کدام منطق سیاسی و عقلانی متکی بر منافع ملی و امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران مطابقت دارد!؟
۸- آیا شکی وجود دارد که خروج بدون هزینه آمریکا از برجام و تشویق برنامهریزی شده ایران به ماندن در برجام، سناریویی از قبل طراحی شده بوده است که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران طی برنامهای هماهنگ از سوی آمریکا، اروپا و آژانس، فعالیتهای هستهای خود را تحت اهرم آژانس و قطعنامه ۲۲۳۱ همچنان متوقف و محدود نموده و در ادامه با فریب تکرار رفع محدودیتهای مالی و بانکی و تجاری در یک بازی سیاسی تحت فشار اقتصادی از سوی آمریکا و چانه زنی از اروپا، جمهوری اسلامی ایران را وادار به انجام پیششرطهای تحمیلی در FATF و تصویب لوایح چهارگانه و عضویت اجباری در کنوانسیونهای مبارزه با تأمین مالی تروریسم (CFT) و مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی (پالرمو) نمایند!؟
۹- آیا سادهانگاری سیاسی نیست که تصور شود اتحادیه اروپا که تعهداتش در برجام عملا بر زمین مانده، نقشی را ایفاء نماید که ضمن جبران تعهدات آمریکا؛ در جهت حل مشکلات اقتصادی ایران در حوزه مبادلات مالی بانکی و تجاری نیز قدم بردارد!؟ آیا وقت آن نرسیده است که در جهت شفافسازی سیاسی و برملاء شدن نیرنگ سیاسی اروپا در سرپوش گذاشتن بر عدم اجرای تعهداتش، صریحا از اروپا خواسته شود که تعهدات خود را بهدور از هراس از آمریکا در مهلتی مقرر آنگونه که در متن برجام آمده است انجام بدهد، در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران هرگز به توافقنامهای که یک طرف آن، توافق را زیر پا گذاشته است پایبند نخواهد ماند و این حقی است که هم در بند ۳۶ برجام و هم در عرصه حقوق بینالملل، اقدامی عقلانی و پذیرفته شده است.
۱۰- بدون تردید اروپا در اقدامی فریبکارانه در صدد فرار از اجرای تعهدات خود در برجام است و عملا با وقتکشی سیاسی تلاش میکند که برخلاف آمریکا به نحوی خاموش و در پوشش حمایت از «حفظ برجام» از اجرای تعهدات خود شانه خالی نموده و در اقدامی فریبکارانه بدون آمریکا و بدون حضور مؤثر اروپا، جمهوری اسلامی ایران را همچنان در سبد توطئه برجام پایبند نگهدارد!؟
۱۱- اگر خروج آمریکا از برجام با الفاظی همچون منزوی شدن و بیآبرو شدن آمریکا در صحنه جهانی توجیه گردید، در صورت عدم اتخاذ سیاست درست، منطقی و مستحکم در برابر اروپا، دستگاه سیاسی باید از هم اکنون به فکر توجیه عدم پایبندی فریبکارانه اروپا به انجام تعهداتش در مفاد برجام باشد.!
ابراهیم کارخانهای