آخرینِ آن مربوط به رویترز است که به نقل از منابع آگاه در دولت آمریکا گفته است که موضوع معافیت موردی برخی از کشورها از تحریم نفتی ایران، در حال بررسی و طی مراحل اخذ تایید نهایی درون دولت آمریکاست. خبرها از هند هم نشان از آن دارد که این کشور در ماه نوامبر، یعنی درست در ماه شروع تحریم ها حدود 9 میلیون بشکه نفت (روزانه حدود 300 هزار بشکه) از ایران نفت خواهد خرید. هندی ها هم با این استدلال که از دست دادن نفت ایران برای آن ها فشار مالی خواهد داشت، بر لزوم دریافت معافیت از آمریکا برای خرید نفت ایران تاکید کرده اند. طی همین روزها، حتی ژاپنی ها هم که تبعیت شان از تحریم های آمریکا قطعی می نمود و حتی دستور توقف واردات نفت از ایران را هم، طبق برخی اخبار، صادر کرده بودند، اکنون دستور صادرشده را موقت اعلام کردند. ژاپن تایمز با اعلام این خبر نوشت که ژاپن مُصر به دریافت معافیت است. اکنون سوال این است که چرا دولت آمریکا که با تبلیغات پردامنه از صفر کردن صادرات نفت ایران در نوامبر سخن به میان آورده بود در حال دادن معافیت به برخی وارد کنندگان است . ظاهر ماجرا این است که آمریکا مجبور به عقب نشینی شده و از هدف صفر کردن صادرات نفت ایران از 5 نوامبر (نیمه آبان) کوتاه آمده است. البته برخی شواهد هم این موضوع را تایید می کند. عربستان سعودی که وعده تولید 12.5 میلیون بشکه نفت را به ترامپ داده است، طبق آخرین گزارش رسمی اوپک در ماه آگوست فقط توانسته است 10.4 میلیون بشکه نفت تولید کند؛ یعنی مساوی با مقدار تولید در سال 2016 این کشور. دیگر کشورهای اوپک هم نتوانستند بر تولید خود بیفزایند و در مجموع فقط 280 هزار بشکه بر تولید اوپک افزوده شد. تحلیل گران می گویند که حتی در صورت افزایش تولید عربستان تا 11 میلیون بشکه و کمی بیشتر، مصرف فزاینده داخلی (آب شیرین کن ها در همه سال و سرمایش گسترده در فصول گرم) این کشور این افزایش تولید را خواهد بلعید و چیزی به بازار جهانی نخواهد رسید. از سوی دیگر رشد قیمت نفت و نگرانی جمهوری خواهان در آمریکا از این موضوع هم دلیل دیگری است که عقب نشینی آمریکا را توجیه می کند.
واقعیت این است که به دلایل مختلف بازار نفت توان و کشش حذف نفت ایران در کوتاه مدت ومیان مدت را ندارد و حتی با توجه به کیفیت نفت ایران همان طور که بلومبرگ نیز اشاره کرده است توان جایگزینی نفت ایران محدود تر نیز می شود .
لذا آمریکایی ها با توجه به این واقعیت و در حالی که مشاهد ه می کنند «پلن A »و مطلوب آن ها درباره صادرات نفت ایران به نتیجه مطلوب نرسیده و حتی در فضای روانی نیز به نوعی شاهد تخلیه شدن بار روانی تحریم کامل نفتی ایران روی اقتصاد کشو رمان هستند به سمت اجرای «پلن B »یا به نوعی تبدیل این تهدید به فرصتی برای خود هستند . تغییر مسیر بازار ارز کشور در هفته گذشته، مهم ترین گواه بر تخلیه حباب روانی ایجاد شده ناشی از تبلیغات گسترده مبنی بر قطع کامل صادرات نفت ایران است. ایجاد این تصور که این تغییر روند ناشی از تخفیف آمریکاست و نه ترکیدن یک حباب ساختگی، می تواند ابزارهای آمریکا را دوباره احیا کند. آن ها می دانند که ایران با حفظ صادرات یک میلیون بشکه ای ( که با توجه به خرید چین و ترکیه تضمین شده است) با توجه به قیمت بالای نفت و البته ذخایر موجود، در عمل مهم ترین فشارهای تحریمی را خنثی خواهد کرد.
به بیان دیگر با صفر شدن صادرات نفت کشور، مهم ترین ابزار فشار آمریکا از دست خواهد رفت. مخصوصا آن که یانکی ها به عنوان کشوری با بیشترین تجربه اعمال تحریم علیه ملت های جهان، خوب می دانند که آن چه از خود تحریم و آثار واقعی آن مهم تر است، آثار تبلیغاتی و روانی آن بر ملت مورد تحریم است. آن ها خوب می دانند که اگر آن چه روحانی در نیویورک گفت به درستی به ملت ایران منتقل شود، مهم ترین ابزار اعمال فشار، مخصوصا فشار روانی بر ملت ایران و مهم ترین ظرفیت برای متلاطم کردن بازارها در ایران از دست خواهد رفت. رئیس جمهور کشورمان در نیویورک گفت که آمریکا آن چه می خواسته در نوامبر انجام دهد در سپتامبر انجام داده و کار دیگری باقی نمانده است که انجام دهد.
به بیان دیگر آمریکا که از به صفر رساندن سریع صادرات نفت ایران مستاصل شده، تلاش می کند یک برنامه جدید را اجرایی کند آمریکایی ها که به عبارتی برای جلوگیری از، از دست رفتن مهم ترین حربه خود علیه ایران تلاش می کنند بعد از بهره برداری تبلیغاتی از ادعای صفر کردن صادرات نفت ایران، اکنون تلاش می کنند تا کمی کوتاه بیایند، به چند کشور معافیت مشروط و موقت بدهند و بعد دوباره مدام با ادعای لغو معافیت ها فشار بیشتر وارد کنند و یک نبود اطمینان نهادینه شده و یک هراس دایمی مبنی بر فرارسیدن شرایط سخت تر به جامعه تلقین کنند. ریچارد نفیو از طراحان تحریم های ایران در دولت قبلی آمریکا در کتاب اخیر خود صریحا از اصل «تشدید» در تحریم کشور هدف سخن می گوید و توضیح می دهد که فشار و درد تحریم ها به خودی خود نامتناهی و بی پایان نیست. به تصریح او، طرف مقابل باید بفهمد که شما (کشور تحریم کننده) هر وقت بخواهید می توانید چند گام جلوتر بروید و فشار را افزایش دهید.
لحاظ این واقعیت و درک تاکتیک های تحریمی آمریکا، در کنار توجه به تاثیرپذیری رسانه ای جامعه و مخصوصا اقتصاد ایران و قدرت رسانه ای غرب که با نفوذ بالا می تواند اثر تحریم هایی را که در آینده وضع خواهد شد چندین برابر بزرگنمایی کند، به راحتی این فرضیه را تایید می کند که بازی بهینه برای طرف آمریکایی، خودداری از رسیدن به نقطه پایانی و باقی گذاشتن ابزارهایی برای فشار بیشتر است. همین رویترزی که ماه های قبل مدام اخبار مجهول المنبعی مبنی بر تبعیت کشورها از تحریم ایران روی خروجی خود قرار می داد و این روزها پشت سر هم اخبار عقب نشینی آمریکا را مخابره می کند، فردا دوباره مدام تیتر خواهد زد که «آمریکا معافیت های تحریمی علیه ژاپن، هند و... را لغو می کند»! و افکار عمومی کشور را بمباران و از هیچ، زمینه بحران ایجاد خواهد کرد.
شاید بگویید، راهکار چیست؟! پاسخ این است که در اولین گام باید بدانیم که طراحی دشمن برای خسته کردن و به زانو درآوردن ما چیست؟ باید بدانیم که حجم فشار رسانه ای تحریم بسیار بیشتر از آثار واقعی آن است. اما مهم تر از این، آن است که در زمین آن ها بازی نکنیم؛ متاسفانه ما به جای تاکید و تبلیغ روی این موضوع که با صادرات حداقل یک میلیون بشکه ای و به مدد توسعه ظرفیت پالایشی داخلی و صادرات فراورده ها (در میان مدت) می توانیم تمام آثار جدی تحریم را خنثی کنیم، مدام بر حفظ صادرات نفت و تاکید ایران بر دریافت کامل پول نفت تاکید می کنیم. این یعنی بازی در همان زمینی که آمریکا دست برتر را دارد.
سخن آخر این که اقتصاد ایران در سال های اخیر، بیش از آن که از تحریم و مسائل بین المللی ضربه بخورد از بلاتکلیفی و توقف در حالت خوف و رجا ضربه خورده است؛ حالتی که سرمایه گذارها را دست به عصا کرده، فعالان اقتصادی را از هرگونه تصمیم برای توسعه منصرف کرده و البته مسئولان را هم برای هر اقدام اصلاحی و جراحی اقتصادی، منتظر تعیین تکلیف شرایط پیرامونی گذاشته است. تاکتیک تحریمی آمریکا این بلاتکلیفی را پایدار و نهادینه خواهد کرد و در فرایندی اصطکاکی و خسته کننده مشکلات ما را افزایش خواهد داد. راهبرد ما در برابر این شرایط نه استقبال از عقب نشینی موقتی و ذوق زدگی، بلکه تغییر زمین بازی است؛ به گونه ای که یک بنیان محکم داخلی و غیروابسته به صادرات نفت (ولو حداقلی) برای تصمیم گیری و حرکت داخلی ترسیم کنیم؛ آن گونه که به اختصار توضیح داده شد و در جای خود قابل تشریح است.
جواد غیاثی