مسئله پیشرفت، تعالیجویی و تلاش در جهت حرکت به سمت جلو، در نهاد فطری انسان نهادینهشده است و در دوران معاصر با تکیه هر چه بیشتر بر دانش و تفکر، این امر بیشتر موردتوجه قرارگرفته است. در این زمان، از تکتک آحاد بشریت گرفته تا مجموعه جامعه انسانی، مقوله «پیشرفت» را برای خود هدفی اساسی دانسته و چنین گمان میرود که گام برنداشتن یک جامعه در جهت پیشرفت بهمنزله مرگ تدریجی و نابودی آن جامعه خواهد بود. پیشرفت از مفاهیمی است که هر جامعهای بر اساس مبانی معرفتی، فلسفی و اخلاقی خود برداشت خاصی از آن دارد. در فرآیند پیشرفت و تکامل و هدفگذاری و تعیین مقصد برای آن، جهانبینی حاکم بر جامعه نقش بسزایی دارد. اگر جامعهای دارای بینش مادی باشد، اهداف زندگی را محدود به جنبههای مادی میداند و گزینش خود را در همین راستا انجام میدهد و پیشرفت را حرکتی در جهت اهداف خود تعریف میکند. در این نگاه، هر چیزی که محدودیت مادی ایجاد نماید و برای امیال و خواستههای مادی مانع محسوب شود، ضد توسعه قلمداد میشود.
کاربرد واژه توسعه توسط اندیشمندان و سیاستمداران غربی با بار ارزشی و ارزشگذاری شخصی همراه است. غرب با تقسیمبندی جهان به توسعهیافته، درحالتوسعه و توسعهنیافته این مفهوم را القا میکند که کشوری توسعهیافته به شمار میرود که دارای فرهنگ، آداب، رفتار و جهتگیری سیاسی با مختصات غربی باشد. درحالتوسعه یعنی کشوری که در حال غربی شدن است و توسعهنیافته یعنی کشوری که در مسیر غربی شدن قرار ندارد. ملاک این تقسیمبندی نه برخورداری از دانش و فناوری پیشرفته، بلکه برخورداری از فرهنگ و ارزشهای غربی و حرکت در مسیر کسب آنها است. در این راستا، ایده توأم بودن فرهنگ و فناوری را مطرح نمودند. مدعای این ایده این بود که یا باید فناوری را با فرهنگ پذیرفت یا هر دو را رد کرد و، چون فناوری از غرب میآید، باید فرهنگ هم از غرب بیاید.
پیشرفت در اندیشه و نظام معنایی اسلام معنای خاص دارد و در چالش با توسعه غربی است. واژه توسعه، که در جهان سیاست بهکاربرده میشود، برگرفتهشده از فرهنگ غرب است و با نگاه تکبعدی به رشد جامعه، فقط رشد مادی آن را مدنظر قرار میدهد. در جهان معاصر، هویت و شخصیت حقیقی جوامع اسلامی در پرتو فرهنگ و ایدئولوژی آسمانیشان رقم میخورد. بدین معنا که اگر جهان غرب با ابتنا بر انسانمحوری با فرهنگ مادی و فناوری پیشرفتهاش شناخته میشود؛ جهان اسلام با ابتنا بر خدامحوری با معنویت، انسانیت و اخلاق و با فلسفه، حکمت و ایدئولوژی متافیزیکیاش هویت مییابد. اندیشه اسلامی، پیشرفت و تکامل را یکی از ابعاد وجودی انسان تلقی مینماید و هرروز انسان را بهتر از روز قبل میخواهد؛ البته این پیشرفت و ترقّی باید در چارچوب اصول، احکام و ارزشهای دینی خود تحقق یابد، چراکه اساساً سعادت حقیقی این جهانی انسان، علاوه بر سعادت اخروی، از همین راه حاصل شدنی است. پیشرفت در نظام معرفتی اسلام، عبارت است از حرکت تصاعدی و رو به کمال انسان که تمام ابعاد وجودی او را در بر دارد و بهطور متوازن و متناسب انجام میگیرد.
با همین رویکرد در نگاه اجتماعی و کلان نیز میتوان پیشرفت یک کشور و جامعه را تبیین کرد. پیشرفت جامعه اسلامی، تعالی و تکامل معنوی و مادی در نهایت حاکم شدن حیات طیبه اسلامی در آن است. نکته قابلتأمل آن است که رویکرد و جهتگیریهای کلان انقلاب اسلامی در مسیری مغایر با منافع قدرتهای حاکم بر نظام بینالملل تعریفشده است و اصولاً نظام اسلامی یکی از کارویژههای خود را برهمزدن نظام ابر سرمایه سالاری سلطهگر میداند. طبیعی است که در چنین شرایطی نیروهای قدرتهای خارجی بهعنوان نیروی تضعیفکننده و معارض مسیر پیشرفتطلبی ملت ایران تلقی میگردند.
فراتر از این نکته میتوان به مسئلهای جدیتر در تاریخ تحولات جهانی اشاره کرد و آن اینکه اصولاً قدرتهای جریان استعماری و استعمار فرانو مسیر اقتدارافزایی جهانی خود را در شکلدهی هرچه بیشتر به یک نظم «سلطهپذیرانه» دنبال میکنند. کاهش قدرتهای ملی و کمرنگ شدن مرزهای سیاسی و جغرافیایی در نهایت نظامی را شکل خواهد داد که صاحبان قدرتهای فراملی و ابرسرمایهداری امکان تسلط بیشتر بر کانونهای حساس و راهبردی جهان را خواهند یافت. در چنین شرایطی دولت و ملتی که به دنبال برهمزدن این نظم «سلطهگر و سلطهپذیر» یا حاکمیت نظام سلسله مراتبی کدخداباورانه باشد، مانع تحقق این مسیر تلقی شده و از هیچ تلاشی برای شکست آن ملت و دولت فروگذار نخواهد کرد. راز حقیقی مخالفت 40 ساله نظام سلطه با ملت ایران نیز در همین مسئله نهفته است.
راهبرد اساسی نظام سلطه طی این سالها، مهار و مقابله با نظام اسلامی بوده است و همین راهبرد شکلدهنده به رویکردها، تاکتیکها و اقدامات ایالاتمتحده امریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. در اینجا جای این پرسش اساسی هست که در مقابل این نیروی متخاصم خارجی –که از امکانات و توانمندیهای قابلتوجهی نیز برخوردار است- برای تحقق آرمان نظام اسلامی و پیشرفت همهجانبه مادی و معنوی چه باید کرد؟ اهمیت این پرسش ازآنرو است که تأمین منابع لازم اعم از مادی، مالی، لجستیکی، دانشی و فناورانه و ... بسیاری را به این نتیجه میرساند که پیشرفت و توسعه نیازمند حمایتهای بیرونی و حل و هضم شدن در مسیر توسعه نظام بینالملل است و حالآنکه در این موضوع مغایرتی کاملاً آشکار با اهداف و آرمانهای نظام اسلامی مشاهده میگردد.
اکنون در برههای خاص از تاریخ ایران قرار داریم که شکست الگوی توسعه وابسته پسابرجامی در پیش روی ماست. اگر از این تجربه درس بگیریم، هزینه گزافی که در این چندسال چه در بُعد معطل نگاه داشتن مسیر پیشرفت اقتصادی به امید واهی مذاکرات و سپس برجام و چه در بُعد امتیازهایی که به غرب در برجام دادیم و در مقابل «تقریباً هیچ» نگرفتیم، حداقل رهاوردی که خواهد داشت، کسب یک تجربه تاریخی ارزشمند و در پی آن پیریزی الگوی بومی و درونزای توسعه ایران است. اگر این فرصت تاریخی را دریابیم میتوانیم فردای سربلند این مرزوبوم را در مسیر «پیشرفت بدون برجام» شاهد باشیم.
محمدجواد اخوان