رئیس جمهور فرانسه همچنان مسیر زیگزاگی و متناقض خود را در قبال توافق هستهای با ایران طی میکند تا به زعم خود بتواند در این فرآیند اثرگذار باشد.
او در برههای از زمان، نسخه فعلی برجام را مورد توجه و استناد قرار میدهد و در برههای دیگر، آدرس و نشانه «توافق جدید» با ایران را به نظام بین الملل مخابره میکند. این رفتارهای متناقض اما؛ تحت تاثیر تعلق خاطر ماکرون به شرکای آتلانتیکی خود و در راس آنها ایالات متحده آمریکا صورت میگیرد.
نباید فراموش کرد که ماکرون نخستین سیاستمدار اروپایی بود که نسبت به تغییر برجام چراغ سبز نشان داد و موافقت خود را با هر ۴ شرط مضحک ترامپ در خصوص «گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام»، «تحدید توان منطقهای ایران»، «اعمال بازرسی از اماکن نظامی ایران» و «اعمال محدودیتهای دائمی علیه برنامه هستهای ایران» اعلام کرد.
از سویی؛ رئیس جمهور فرانسه در سفر اخیر خود به روسیه و در جریان دیدار با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور به دفاع از توافق هستهای با ایران پرداخت و پایبندی خود را نسبت به آن اعلام کرد. وی در این باره گفت: «سه کشور اروپایی بارها اعلام کردهاند که به برجام پایبند هستند و این توافق به همان شکلی که سال ۲۰۱۵ امضا شد، باقی میماند.»
از سوی دیگر اما؛ کمتر از یک هفته قبل، رییس جمهور فرانسه درباره توافق هستهای ایران گفت: «وزرای خارجه ما به همراه فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران دیدار و تبادل نظر کردند که قرار شد ما به برجام منهای آمریکا ادامه دهیم. ما به طور عینی این کار را به دلیل تعهد سیاسی و تلاش برای ایجاد شرایط مناسب برای باقی ماندن شرکت هایمان در ایران انجام میدهیم، اما در عین حال تلاش میکنیم همه طرفها به سمت برقراری مذاکراتی برای انعقاد یک توافق گستردهتر حرکت کنند که این امری اجتناب ناپذیر است.»
واقعیت امر این است که تناقضهای گفتاری و رفتاری ماکرون در فرآیندها و تحولات عرصه بین المللی، از وی سیاستمداری ضعیف و غیر قابل اعتماد ساخته است. به بیان دقیق تر؛ تلاش همزمان و موازی او برای حفظ تعهدات بین المللی فرانسه و کسب رضایت ترامپ، منجر به نارضایتی افکار عمومی دنیا از وی شده است.
این در حالی است که در حوزه سیاست داخلی نیز ماکرون سیاستمدار موفقی نشان نداده و تظاهرات گسترده فرانسویها در پاریس، مارسی و دیگر شهرهای بزرگ این کشور، یک رونمایی بزرگ از «نارضایتی عمومی» از سیاستها و عملکرد او محسوب میشود، نارضایتیهای عمیقی ـ. به ویژه در میان اقشار کم درآمد و بازنشستگان ـ. که معلول اصلاحات اقتصادی و اجتماعی رئیس جمهور فرانسه است.
به هر حال؛ بدون شک او و لودریان وزیر خارجه اش، عملکرد قابل دفاعی در حوزه سیاست خارجی فرانسه ندارند، چنانچه این قاعده درباره ترکیب «اولاند – فابیوس» نیز صادق بود.
در واقع؛ فرانسویها اگرچه در دوران ریاست جمهوری اولاند سعی داشتند خود را به عنوان بازیگری مستقل در نظام بین الملل جلوه داده و از موضعی بالاتر برخی مسائل جاری در جهان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، اما در نهایت حتی افکار عمومی و شهروندان داخل فرانسه نیز رضایتی نسبت به سیاست خارجی خود نداشتند.
هم اکنون ماکرون نیز در وضعیتی مشابه قرار دارد. بدون شک، رئیس جمهور فرانسه نمیتواند در سال ۲۰۲۲ (زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آتی در فرانسه) از خود به عنوان فردی یاد کند که «استقلال فرانسه» و «قدرت پاریس» در نظام بین الملل را زنده و احیا کرده است. حتی این موضوع میتواند در کنار دیگر ناکارآمدیهای اقتصادی و اجتماعی ماکرون، به پاشنه آشیل وی و همراهانش در کاخ الیزه تبدیل شود.