یکی از سوژههایی که با بروز اغتشاشات کازرون مورد توجه قرار گرفت، ماجرای «تقسیمات جدید کشوری» و تشکیل شهرها و استانهای جدید بود. رویدادی تجربه شده در ایران که عموما با موفقیت و گاهی هم با ناکامی مواجه بوده اما هیچگاه با اغتشاش همراه نبوده است.
*استانها و شهرهای جدیدی که در طول 40 سال گذشته ایجاد شدند
برخی استانها و بسیاری از شهرهایی که امروز به اسم میشناسیم، در ابتدای انقلاب اسلامی و حتی در دهه شصت وجود اسمی و دارای مرز نداشتند و به مرور و در روند تقسیمات کشوری به وجود آمدند.
مناطقی که طی 40 سال گذشته در جمهوری اسلامی ایران بعنوان استان معرفی شدهاند، از این قرارند:
سال: | استان: |
1372 | استان اردبیل |
1375 | استان قم |
1376 | استان گلستان - استان قزوین |
1383 | استان خراسان شمالی - استان خراسان رضوی - استان خراسان جنوبی |
1389 | استان البرز |
در طول 40 سال عمر نظام جمهوری اسلامی ایران اما تقسیمات بسیاری در ذیل تعریف استان اعم از شهرستان یا بخش نیز ایجاد شدند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود.
لازم به توضیح است که برخی از این شهرستانها چند سال پس از ایجاد در گستره استانی جدیدالتأسیس قرار گرفتهاند که این مسئله باید مد نظر مخاطبان محترم باشد.
1367 | شهرستانهای دلفان و کوهدشت در استان لرستان |
1368 | شهرستانهای دورود در لرستان، هریس و کلیبر و بناب و شبستر و بستان آباد در آذربایجان شرقی، ساوجبلاغ و شهریار در تهران، جوانرود در باختران(نام سابق کرمانشاه)، مینودشت و بابلسر در مازندران، شوش در خوزستان، کبودرآهنگ در استان همدان، برخوار و میمه در اصفهان سرخس، نهبندان، خواف و چناران در استان خراسان، لامرد در استان فارس، نیکشهر در سیستان و بلوچستان، رودان در هرمزگان و بوکان در آذربایجان غربی |
1369 | شهرستانهای اردل در چهارمحال و بختیاری، اسدآباد در همدان، مبارکه در اصفهان، میبد در یزد، باغملک در خوزستان، شاهیندژ و تکاب در استان آذربایجان غربی |
1370 | شهرستانهای بیلهسوار و پارسآباد در آذربایجان شرقی، فریمان در خراسان، بهار و رزن در همدان، صحنه در باختران و حاجیآباد در هرمزگان |
1372 | شهرستانهای دیواندره و کامیاران در استان کردستان، اسلامشهر در تهران، سلسله، ازنا و پلدختر در لرستان و ابرکوه در استان فارس |
1374 | شهرستانهای بردسکن در خراسان، جلفا در آذربایجان شرقی، محمودآباد، نکا و چالوس در مازندران، ملکان در آذربایجان شرقی، آبدانان در ایلام، بوانات در فارس، دیلم در بوشهر و تفت در یزد و نیز آران و بیدگل در اصفهان، نمین و کوثر در اردبیل، ماهنشان در زنجان، امیدیه در خوزستان، رباط کریم، فیروزکوه و بوئینزهرا در تهران (بوئین زهرا بعدا جزو استان قزوین قرار گرفت)، راور در کرمان و چالدران در آذربایجان شرقی |
1375 | شهرستانهای جاجرم در خراسان، رضوانشهر، املش و سیاهکل در گیلان، ایجرود و طارم در زنجان، خرمبید و ارسنجان در فارس، تیران و کرون در اصفهان، اسکو و آذرشهر در آذربایجان شرقی، پاکدشت در تهران، صدوق در یزد و جویبار و بندرگز در مازندران |
1378 | شهرستانهای زریندشت و خاتم در استان یزد، کلاله و آققلا در گلستان، سرباز در سیستان و بلوچستان، چاراویماق در آذربایجان شرقی، بستک در هرمزگان، دنا در کهگیلویه و بویراحمد و مانه و سملقان در خراسان |
1380 | شهرستانهای آذرشهر و ارسباران و عجبشیر در استان آذربایجان شرقی، آزادشهر و رامیان در گلستان، کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری، آبیک در قزوین، مهر و قیروکارزین در استان فارس |
1381 | شهرستانهای ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه، سروآباد در کردستان، منوجان در کرمان، چادگان در اصفهان، زرندیه و کمیجان در استان مرکزی، جم در بوشهر، نظرآباد در تهران، فراشبند در استان فارس و رشتخوار در خراسان |
1382 | شهرستانهای کلات، سربیشه و خلیلآباد در خراسان، عنبرآباد در کرمان، لالی و هندیجان در خوزستان و سمیرم سفلی در اصفهان |
1383 | شهرستانهای فاروج در خراسان شمالی،گاوبندی در هرمزگان، روانسر در کرمانشاه، لیکک در در کهگیلویه و بویراحمد، خمیر در هرمزگان، کوهبنان در کرمان، الوند در تهران و خُنج در استان فارس. |
1384 | شهرستانهای اسدیه در خراسان جنوبی، فیضآباد و سرایان در خراسان رضوی، کرند غرب در کرمانشاه، سعادت شهر در فارس، گتوند و رامشیر در خوزستان، کنارک و زهک در سیستان و بلوچستان، گلوگاه در مازندران، رودبار و قلعه گنج در کرمان. |
*آنهایی که در صف تقسیماند/ بحثی همیشگی برای استانهای پهناور...
غیر از تقسیمات انجام شده اما قال و مقالهایی هم درباره تقسیم برخی نقاط کشور و تولد شهرها یا استانهای جدید وجود داشته است که فرجام آنها نامشخص است.
فرجام نامشخصی که البته اثری از درگیری و اغتشاش هم در آنها دیده نمیشود و صرفاً گاهی هم درباره آن صحبتهایی میشود.
در این زمینه و بعنوان یک مثال میتوان به حرف و حدیثها درباره تشکیل یک استان جدید در منطقه کرمان با محوریت شهر «جیرفت» اشاره کرد.
مسئلهای که از زمان ریاستجمهوری احمدینژاد و سفرهای استانی او در دهه 80 بیشتر بر سر زبانها افتاد و حتی در مقطعی، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور وقت نیز وعده پیگیری آنرا داد.
این قضیه به دولت روحانی هم کشید و حجتالاسلام علی زادسر، نماینده سابق مردم جیرفت در مجلس، چند سال قبل طی صحبتهایی در یک همایش توسعه در کرمان گفت: جنوب کرمان با ظرفیتهای بیشماری که دارد خواهان استقلال و جدایی از استان است...ما متقاضی استقلال شهرستانهای جنوب کرمان از سالها پیش بودهایم.[2]
در کنار او، یکی از نمایندگان جیرفت هم در دیدار با اسحاق جهانگیری، خواستار استان شدن جیرفت در منطقه جنوبی استان کرمان شد.[3]
البته بحث تقسیم، قصه همیشگی استانهایی است که از پهنه وسیعتری برخوردارند.
درباره استان سیستان و بلوچستان هم زمزمههای تقسیم وجود دارد.
حبیبالله دهمرده، نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی، سال گذشته در بخشی از نطق خود در مجلس در همین رابطه گفت: فاصله دو شهر زابل و چابهار بیش از 900 کیلومتر است از این رو تقسیم استان سیستان و بلوچستان یک ضرورت و فرصت محسوب میشود.[4]
این زمزمهها درباره استان خوزستان هم هست.
محمدباقر شریعتی، نماینده بهبهان در سال 91 نیز طی نطقی خواستار تقسیم خوزستان به چند استان شد.[5]
*آرزوی «استان شدن» برای چیست؟!
اما سؤالی اساسی در لابهلای این درخواستها و تقسیمشدنها وجود دارد و آن اینکه «آرزوی استان شدن» برای چیست؟
افزایش تعداد استانها و نیز دیگر ردههای تقسیمات کشوری در ایران، ریشه در «سیستم تقسیمات کشوری» و «سیستم بودجهریزی» ایران دارد که باعث عطش سیریناپذیر ردههای تقسیماتی برای ارتقاء میشود که نتیجه آن تکه تکه شدن سرزمین و ایجاد واحدهای ناکارآمد بوده است.در ایران، «بخش» نه بهعنوان یک سطح واسطه، بلکه یک رده از سیستم تقسیمات کشوری محسوب میشود.
نکته مهم این است که باید بررسی کرد انگیزه افراد از طرح تقسیمات کشوری چیست که یکی از این مباحث کمبود اختیارات در برخی مناطق است که تصور می کنند در صورت تبدیل شدن به استان اختیارات بیشتری خواهند داشت.[6]
رمضانعلی سبحانیفر، نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی در خصوص تمایل برخی به اجرای تقسیمات کشوری و ارتقاء شهرها به شهرستان، معتقد است: اعتبارات مناطق به خوبی توزیع نمی شود و همین مسائل به برخی بحثهای جغرافیایی، فرهنگی، و قومیتی نیز دامن می زند و مطالبات را برای ارتقاء مناطق افزایش میدهد.
او همچنین معتقد است اگر مسئولان برای تفویض اختیار بیشتر به مسئولان شهرستانها و نواحی تلاش کنند تا صرفا در سطوح کلان برای شهرستان های کوچک تصمیم گیری نشود و اعتبارات به گونه ای توزیع شود که هر شهرستان بتواند به اعتبارات خود دسترسی داشته باشد، قطعا مطالبات تقسیمات کشوری کاهش پیدا میکند.[7]
احمد مازنی، نماینده تهران هم در این باره با بیان اینکه تقسیمات کشوری در وضعیت فعلی نیاز به اصلاح دارد، گفت: با این حال اصلاح تقسیمات کشوری نباید به صورت وصله پینهای باشد و صرفا با درخواست نمایندگان استان یا حتی وزارت کشور برای یک استان خاص تصمیم گیری شود.
او تأکید میکند: پیش از تغییر تقسیمات کشوری باید آمایش سرزمینی صورت گیرد.[8]
*تقسیمات آرام و تقسیمات ناآرام/ چرا حوادث کازرون غیر طبیعی بود؟
آنچه که در پرونده 40 ساله تقسیمات کشوری در دوران نظام جمهوری اسلامی اشاره شد نشان میدهد که این قضیه عموما در فضای سلم و صفا و با تأنی در حال بررسی و انجام بوده است.
جالب آنکه حتی در نقاطی که احتمال ایجاد گسلهای قومیتی، ایجاد تقابل میان نژادها و حتی گسل مذهبی هم وجود دارد، این مقوله مطرح است اما در فضایی سرشار از آرامش و بدون هیچگونه درگیری خاصی...
این حقیقت و این راه پیموده شده نشان میدهد که آنچه در کازرون رخ داد و ناآرامیهایی که شاهد بودیم، تا حد زیادی غیر طبیعی بوده است.
این انتظار زیادی نبود که طرح ایجاد چند شهر جدید یا تقسیم یک شهرستان آنچنان از پشتوانه کارشناسی و قانونی برخوردار باشد که اقناع عمومی در میان مردم شکل بگیرد.
طریقی که میتوانست صف مردم را از بدخواهان مردم در کازرون نیز جدا کند.
چه شد که طرحی با مسمّای تقسیم یک شهرستان که صرفاً در حد اظهار نظر و بررسی بوده است منجر به اغتشاشی شد که چند نفر هم در آن کشته و زخمی شدند؟!
این سؤالیست که بیشتر بایستی درباره آن تأمل کرد.