دامنۀ جنگ با جمهوری اسلامی از کجا آغاز میشود؟ تضاد بین رابطۀ ظهور منجی مسلمانان با حرکتهای اوانجلیستی کجاست؟ چرا «محمد بن سلمان» همپیمان سرسپرده جدید نظام حاکم آمریکا از ایمان مسلمین به ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) واهمه دارد و آشکارا به عقیدۀ مهدویت که عقیدههای توأماً شیعی و سنی است حملهور میگردد؟
آیا مسلمانان حق تقدیس و احترام به باورهای دینی خود را نباید داشته باشند؟ حرکت مردم مسلمان و شیعه ایرانی در به دست گرفتن استقلال و حق تعیین سرنوشت ملی، چه مانعی در اجرای طرحهای صاحبان قدرت در غرب ایجاد کرد که اینگونه به نبرد با نظام اسلامی ایران آمدهاند؟ همپیمانی «مایک پومپئو» وزیر خارجۀ کنونی آمریکا و صهیونیستهای اسرائیل در این جنگ شبه جهانی علیه جمهوری اسلامی از بدو تاسیس آن تا کنون به روشهای مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به شکل جنگ نرم با چه مقصودی پیگیری میشود؟
چگونه است که سیاستمداران غربی بدون توجه به اصول سکولاریسم «یهودیّت رژیم اسرائیل» را جزو بدیهیات مورد تاکید و حمایت قرار میدهد و هر چقدر خون لازم باشد برای این هدف میریزند و از کناری میگذرند، اما از اینکه مسلمانان حکومت اسلامی تشکیل دهند ناراضی هستند؟ آیا نارضایتی غرب فقط از یک حکومت متمرّد از نظم تک قطبی حاکم بر جهان است، یا آنان با موجودیت تمدّنی و اسلامی ملّتهای خاورمیانه مشکلات ریشهای دارند و تا این ملتها را مثل بومیان سرخپوست آمریکائی ریشه کن نکنند از پای نخواهند نشست؟
عنوان «فاندامنتالیسم»، «اسلام رادیکال» از کجا آغاز شد و چرا حمله به اسلام با عناوین دهان پرکن رادیکال-تندرو، فاندامنتال-بنیادگرا علی الخصوص بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سهمگین تر از قبل شد؟ هراس از حرکت نوپا و تحت حملۀ نظامی و محاصرۀ اقتصادی و سیاسی با سیلی از برچسبها چه انگیزههایی شکل میگیرد؟
«دانیل پایپز» در در سال 1983 (1361 هجری شمسی) در حالی که انقلاب ایران هنوز نوپاست و در حال دفاع از خود در مقابل حملۀ نظامی رژیم تحت حمایت غرب و شرق در عراق است، در هراس و نکوهش دخالت دین در سیاست کتاب (فی سبیل الله-In the path of GOD) را منتشر میکند و به حضور اسلام در صحنۀ سیاسی جهان معترض میگردد و خواستار جلوگیری از نفوذ اسلام سیاسی در منطقه میگردد! گویا مردم این منطقه حق تصمیمگیری در مورد سرنوشت و نوع حکومت و افکار خود را نداشته باشند.
در آمریکا «جان بولتون» که اخیرا توسط «دونالد ترامپ» به عنوان «مشاور امنیت ملی ایالات متحدۀ آمریکا» منصوب شده است قبل از این ریاست موسسه «گیت استون Gatestone» را به عهده داشت. این موسسه، یکی از اسلام ستیزترین کانونهای تفکر آمریکایی شمرده می شود. در این راستا این موسسه به طور مستمر اقدام به انتشار مقالاتی با هدف ایجاد هراس از اسلام و مسلمانان در غرب میکند و در این راه از هیچ تزویر و دروغی پرهیز ندارد. در این میان مقالات بسیاری صریحاً اروپاییان و آمریکایی ها را از «اسلامی شدن» اروپا و سیطره «جهادیها» بر آن و «مرگ سپید سترگ» میهراساند.
این موسسۀ در آمریکا مرکز نشر کتب نویسنده راست افراطی هلندی، «خیرت ویلدرز» است و اخیراً او را به آمریکا دعوت کرده است. گرایشهای نژادپرستانه ویلدرز، در خصومت با اسلام و مسلمانان در هلند شناخته شده است. ویلدرز پس از اتمام دوره دبیرستان، به مدت دوسال در اسراییل کار کرده است و همچنان خشنودی خود از اسراییل را ابراز می کند و روابط خود با برخی رهبران اسراییل را حفظ کرده است. ویلدرز پس از پیروزی حزب متبوعش در انتخابات سال 2010 هلند می گوید: "ضروری است اردن نام خود را به فلسطین تغییر دهد".
وی اضافه می کند: « اردن همان فلسطین است. تغییر نام اردن به فلسطین، پایانی بر بحران خاورمیانه و ایجاد وطنی جایگزین برای فلسطینیان خواهد بود».
وی همچنین مدعی است: «اسرائیل، شایسته جایگاه ویژهای در دولت هلند است از آنچا که به نمایندگی از دولت هلند برای قدس مبارزه می کند، سقوط قدس به دست مسلمانان به منزله سقوط آتن و رم است. بنابراین اسراییل جبهه دفاعی اول غرب است. این تقابلی برای زمین نیست بلکه یک مبارزه ایدئولوژیک بین عقلگرایی غرب آزاد با ایدئولوژی مهاجم اسلامی است. آنجا از سال 1946 یک دولت فلسطینی مستقل وجود دارد و آن همان اردن است".
وی به طور پیوسته از دولت هلند درخواست می کند که نام فلسطین را بر دولت اردن اطلاق کند و سفارتش را به قدس انتقال دهد. ویلدرز وقتی درخواست ممنوعیت انتشار قران در هلند را به بهانه تعارض آن با قانون مطرح کرد به مواضع انتقادی و ضد اسلامی شهرت یافت. همچنین وی شرط ماندن مسلمانان در هلند را پاره کردن (حذف) نیمی از قرآن بر شمرده است و پیامبر اسلام را تروریست خوانده است. و در هشتم آگوست 2007 در مقالهای که برای نشریه هلندی (De Volkskrant) نوشت قران را مروج فاشیسم و از ضرورت ممنوعیت آن مانند کتاب «نبرد من» هیتلر سخن گفت. وی همچنین در سال 2008 تلاش کرد با تولید فیلم فتنه قران را کتاب خشونت معرفی کند. سیاه نمایی که یاد آور فیلم تئودورونگوک و کاریکاتورهای توهین آمیز نشریه Jyllands-Posten است.
«مایک پامپئو» وزیر خارجۀ کنونی ایالات متحدۀ آمریکا که پیش از این رئیس «سیا» بوده است، در سخنرانی خود در سال 2014 در مراسم گردهمایی سالانۀ مسیحیان در تریبون و منبر کلیسای کانزاس تاکید میکند: «مسیح تنها منجی ما، تنها راهحل دنیای کنونی است».
وی اینگونه جنگی تماما مذهبی را ایده پردازی میکند. او در این سخنرانی ضمن تحریک احساسات مخاطبان مذهبی و مسیحی از آسیبهائی که در حملات تروریستی در آمریکا دیدهاند، آمریکا را کشوری استثنائی در تاریخ جهان میخواندکه هر حرکت آن تحت عنایات الهی صورت میپذیرد.
او در ادامه جملات مربوط به هجرت یهودیان به سوی کنعان را از کتاب مقدس برای مخاطبان مسیحی میخواند تا حمایت آمریکا از مشروعیت اسرائیل را امری کاملا الهی و مقدّس معرفی کند.
پامپئو در یک سخنرانی دیگر در مؤسسۀ «وبمینستر» در «ویرجینیا»، اوباما را متهم به تقویت ایران میکند و در مقابل سوال مخاطبان پاسخ میدهد: «در هنگامی که غرب مسیحی با شرق مسلمان در حال جنگ است، دادهها به یک جهت اشاره میکنند» و اینگونه جنگی جاری بین مسیحیت و اسلام را معرفی میکند!
قبلا نیز «جرج بوش» در ابتدای حمله به افغانستان، این حمله را جنگی صلیبی خوانده بود.
همۀ این انگیزشها در جامعۀ مذهبگرای آمریکا و نیز جوامع مذهبی و نژادی اروپا، چیزی جز نفوذ تبلیغاتی یهودیان صهیونیست برای ثابت قدم شدن اسرائیل در غرب آسیا به نظر نمیرسد. ظاهرا ملتهای منطقه از جمله ایران قربانی جاهطلبی صهیونیستهای اسرائیل در بازیابی اسطورههای تلمودی و خواب و خیال تاریخی و بنیادگرایانۀ خود باشند. در این شرایط متوجه کردن تقصیرهای این درگیری به جریانهای داخلی و غفلت عمیقی از واقعیتهای صحنه تلقی میگردد.