ظاهرا برجام به نقطه ای غیرقابل بازگشت نزدیک می شود؛ هرچند تحت تاثیر پیش بینی ناپذیری ترامپ، کماکان پیش بینی قطعی آن چه در 22 اردیبهشت روی کاغذ رخ می دهد، امکان پذیر نیست. تثبیت فضای سنگین علیه هرگونه مراوده اقتصادی با ایران که ترامپ آن را در 15 ماه اخیر جلو برد و در ادامه انگلیس، فرانسه و آلمان هم بدون اعلام رسمی خود به آن پیوستند و نیز سکوت معنا دار کشورهای غیرتروئیکای اروپا در مقابل زد و بندهای فرانسوی با آمریکا که همراهی لندن و برلین را هم به دنبال داشت، حاکی از یک طراحی دقیق غربی علیه ایران با کمک اروپایی هاست.
سناریوی اروپا و آمریکا چیست؟
به نظر می رسد سناریوی طراحی شده علیه ایران بدین گونه باشد: نوع خروج آمریکا از توافق هسته ای، ملایم تر از آن چیزی خواهد بود که ترامپ نشان می دهد به این معنا که آمریکا همان گونه که ترامپ می گوید دیگر تمدید تحریم ها را (که لازمه باقی ماندن آمریکا در برجام است) تعلیق نمی کند اما فعلا تحریم های بیشتر علیه ایران وضع نخواهد کرد تا اهرم و فرصتی در اختیار متحدان اروپایی آمریکا بگذارد که به خیال خود بتوانند در مذاکرات آینده، ایران را به آن چه «اصلاح برجام» می نامند، متقاعد کنند. مواضع اخیر انگلیس، فرانسه و آلمان و به خصوص بیانیه روز گذشته تروئیکای اروپایی نشان داد آن چه تروئیکا در قالب رسیدن به توافق های جدید با ایران دنبال می کند، چندان توفیری با خواست آمریکا ندارد. انگلیس، فرانسه و آلمان درباره فشارهای غیر برجامی آمریکا به ایران (نظیر ادعاها درباره برنامه موشکی و حضور منطقه ای ایران) با ترامپ همراه شده اند و تاکنون حتی علیه ایران پیش نویس قطعنامه نیز به شورای امنیت داده اند تا مثلا کاخ سفید را راضی کنند.
دیگر کشورهای اروپایی چه نقشی دارند؟
به نظر می رسد در این سناریو حتی بقیه کشورهای اتحادیه اروپایی نیز سکوت کرده اند که مسیر برای تروئیکا باز باشد تا به این ترتیب قدرت چانه زنی اروپا نیز در مقابل ایران بالاتر رود و اهرمی برای فشار موشکی و منطقه ای به ایران پیدا کند. همان طور که به تازگی موگرینی در حالی بر اجرای برجام و پایبندی اروپا به این توافق تاکید کرد که درپاسخ به سوالی مبنی بر پیشنهاد ماکرون برای رسیدن به توافق های دیگر در کنار برجام با ایران بدون رد کردن این پیشنهاد صرفا به این جمله بسنده کرد که « درباره آن چه در آینده روی خواهد داد، در آینده حرف می زنیم.»
ایران چه سیاستی در پیش می گیرد؟
با این وجود نشانه اندکی وجود دارد که کماکان برخی کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا احتمالا با این سناریو خیلی همراه باشند. چه این که دو روز پیش «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا در بروکسل با «آنجلینو آلفانو»، وزیر امور خارجه ایتالیا ملاقات کرد تا با او درباره «فعالیت های بی ثبات کننده ایران» در منطقه گفت و گو کند. ایتالیا به تازگی در نشست های سران اروپایی برای تصمیم گیری درباره بسته تحریمی علیه ایران، با پشتیبانی اتریش مقابل سیاست های تروئیکا ایستاده است، هرچند واقعا تضمینی برای دایمی بودن این سیاست وجود ندارد. اگر چه پیچیدگی های بازگشت تحریم ها بسیار بیشتر از وضع اولیه آن هاست اما شرایط کنونی حامل این پیام مهم است که با فرض همگرایی آمریکا و اروپا (لااقل در سطح تروئیکا) ایران باید مقابل چنین طراحی با قدرت بایستد. طبعا بخشی از مقابله ایران در ذات موضوع نهفته است. آن جایی که فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا توافق هسته ای را «منفعت راهبردی اروپا» توصیف می کند؛ به این معنا که برجام برای اروپا صرفا یک منفعت اقتصادی نیست بلکه به طور مستقیم به امنیت اروپا ارتباط پیدا می کند. چه این که اروپا می داند:
الف- در نتیجه افزایش ناامنی های منطقه و به خصوص دامنه دار شدن بحران سوریه، سر ریز ناامنی این کشور به اروپا وارد می شود، کما این که در این سال ها طعم ناامنی را پایتخت های اروپایی به خوبی چشیده اند.
ب- هر گونه رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه به ویژه اگر جنبه اتمی نیز به خود بگیرد، در حکم یک خطر بزرگ برای اروپا خواهد بود چرا که بخش های زیادی از اروپا به خصوص اروپای شرقی در تیررس موشک های بالستیک از این منطقه هستند.
ج- اروپا اگر بخواهد در حوزه منطقه از قدرت ایران برای امنیت بخشی به مرزهای قاره سبز کمک بگیرد لاجرم باید تکلیفش را با برجام، خیلی واضح و صریح روشن کند و استراتژی یکی به نعل، یکی به میخ و مبهم گویی و دوپهلو گویی برایش نفعی ندارد.
براساس وجوه سه گانه فوق، مشخص است که نبود برجام فی نفسه برای اروپا یک تهدید تلقی می شود بنابراین ایران در هرگونه تماس خود با این قاره و به خصوص کشورهای مستقل تر و حتی مقامات اتحادیه اروپایی باید این پیغام را خیلی صریح و شفاف منتقل کند که در قبال هر اتفاقی که پس از خروج آمریکا از برجام بیفتد، مسئولیتی برعهده ایران نخواهد بود. چرا که ایران چه در هر شرایطی بخواهد در برجام بماند و چه پس از نقض عهد طرف مقابل بخواهد از برجام خارج شودصرفا بر اساس منافع ملی خود تصمیم می گیرد. کما این که تهدیدهای جدی ایران درباره خروج از «ان.پی.تی» و برخی شنیده ها از ابلاغ دستورالعملی به سازمان انرژی اتمی مبنی بر آمادگی این سازمان برای بالابردن سطح غنی سازی به 20 درصد نشان می دهد که در ایران نیز سناریوها خیلی جدی و حساب شده است. سناریوهایی که باید امیدوار بود با همین قدرتی که در بیان مسئولان وجود دارد روی زمین نیز اجرا شود تا کشورهای اروپایی را در سیاست و سناریویی که در پیش گرفته اند بیشتر با واقعیت ها آشنا کند.
شاه کلید مقابله با هرگونه تحریم و فشار
بدیهی است تقویت اقتصاد کشور با رویکرد افزایش «تاب آوری» آن یا به عبارتی اقتصاد مقاومتی به اذعان قریب به اتفاق کارشناسان و متخصصان علم اقتصاد شاه کلید مقابله با هرگونه تحریم و فشار های ناشی از آن است. رویکردی که به رغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب از همان روز های اول توافق برجام اگر چه آغاز شد اما متاسفانه زمان زیادی طول کشید تا این باور در ذهن بسیاری از مسئولان نهادینه شود و ظاهرا اکنون این روند به نوعی روی ریل افتاده و باید امیدوار باشیم با جدیت بیشتری دنبال شود. همچنین تعریف منافع مشترک اقتصادی با کشورهای مستقل اروپایی موسوم به «اروپای دوم» نیز در این رهگذر می تواند به عنوان اهرمی برای شکستن اجماع در جبهه اروپایی موثر باشد. هرچند به نظر می رسد در شرایط فعلی که قدرت اقتصادی نمی تواند به عنوان عامل اصلی دربرابر غرب ایفای نقش کند، مهم ترین اهرم فشار ایران اتکا به توانمندی های برگشت پذیری هسته ای است که خواهد توانست معادلات آینده را تحت تاثیر قرار دهد. در حوزه داخلی نیز به نظر می رسد در این شرایط و به دلیل ضربات جبران ناپذیری که در این 2.5 سال از سوی غرب به توافق وارد آمده، دولت باید با واقع بینی درباره برجام با «سال بدون برجام» کنار بیاید و یک بار برای همیشه اقتصاد کشور را از برجام جدا کند و همان طور که به تازگی مقامات دولتی اظهار می کنند، کشور را فارغ از توافق ببیند و اداره کند.
امیرحسین یزدان پناه