چرا دستگاه دیپلماسی با دگردیسی اروپا غافلگیر نشد؟

ابراز عبارت «اروپا باید میان امریکا و ماندن در یک توافق به شدت ناقص یکی را انتخاب کند» از سوی مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور امریکا نشان می‌دهد که امریکا تمام مواضع و جهت‌گیری‌های خود جهت مقابله با ایران را با اروپایی‌ها تنظیم و هماهنگ می‌کند. 

در واقع اروپا بازوی حقوقی – سیاسی اعمال و تحمیل خواسته امریکایی‌ها به طرف ایرانی است و مواضع گاه ایران‌دوستانه اروپایی‌ها تله‌ای جهت تحمیل مطالبات امریکا به ایران است و تله جدیدی که اروپا برای طرف ایرانی تدارک دیده است به این شرح است که با بازی جدیدی به نام « تشکیل کارگروه مشترک برای اصلاح برجام»، پذیرش احتمالی پیشنهاد «مذاکرات موشکی و منطقه ای» توسط دستگاه دیپلماسی را نهایی و قطعی کند. 

تشکیل کارگروه مشترک برای اصلاح برجام از سوی مقامات اروپا و امریکا چند فرضیه دارد و نتایج و پیامدهای مهمی را به‌دنبال خواهد داشت و اثبات کننده آن است که ایده «ایجاد شکاف میان امریکا و اروپا» فاقد اثرگذاری لازم است، چراکه مبتنی بر واقعیت‌های موجود عرصه بین‌المللی نیست و پایه‌ای رویایی دارد. 

1- فرضیه نخست:طرف ایرانی از توافقات محرمانه میان امریکا- اروپا مطلع نیست و چرخش امروز اروپا به سمت امریکا درباب «اصلاح برجام» دفعتاً بود و دستگاه دیپلماسی را غافلگیر و سردرگم کرده است. 

الف- سکوت مقامات ارشد دولت طی سه روز اخیر، ب- طرح پشت پرده مباحث مربوط به مقدمه متن برجام توسط موگرینی درباره تمایل طرف ایرانی به مذاکرات مشابه در آینده و ج- تأکید مستمر آنها بر«موفق بودن الگوی برجام»، چنین فرضیه‌ای را غیر ممکن نشان می‌دهد. 

فرضیه دوم:امریکا، اروپایی‌ها را با ابزارهای مختلف تحت فشار قرار داده و آنها را وادار کرده تا مشترکاً «طرح اصلاح برجام» را کلید زده و ایران را تحت فشار جهت پذیرش چنین مسئله‌ای کنند و اروپا طی چند روز اخیر به‌رغم میل باطنی و بر اساس جبر تغییر رویه داده است. 

فرضیه سوم: اروپا با گوشه چشم طرف ایرانی پیشنهاد امریکا را پذیرفته و موافقت ضمنی اروپایی‌ها هماهنگ شده با طرف ایرانی است و توافق اروپا – ایران درباره «اصلاح برجام» به گوش امریکایی‌ها رسیده و تهدید مایک پنس پوشالی و فاقد موضوعیت است و تنها با هدف عملیات روانی صورت می‌گیرد. 

2- مایک پنس و سایر مقامات امریکایی به خوبی می‌دانند که منافع اقتصادی- تجاری اروپا با امریکا به قدری گسترده است که نمی‌توان به‌راحتی حتی از یک صدم آن چشم پوشی کرد و به خاطر ایران! این منافع فراخ با اندک تهدیدی روبه‌رو شود و حال که چنین موضع مطلقی از سوی امریکا عنوان می‌شود یادآور ضرب المثل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» می‌باشد. 

منافع اقتصادی برجام به قدری برای اروپایی‌ها ارزش و اعتبار دارد که مقامات این کشورها به صورت قاطع و رسمی طی30 ماه گذشته بارها از ضرورت حفظ آن سخن به میان آورده‌اند و حاضر نیستند منافع سرشار اقتصادی آنها دچار تهدید شود و تنها در یک حالت حاضر به تغییر مفاد برجام هستند که ایران از توافق خارج نشود تا منافع آنها هم با خطر روبه‌رو نشود. 

اولویت اروپایی‌ها حفظ منافع اقتصادی برجام است و مسیر استمرار چنین اولویتی آن است که هم امریکا در برجام بماند و هم ایران و در شرایطی که امریکا حاضر به تعدیل مواضع خود در قبال «اصلاح برجام»نیست اروپایی‌ها خواهان تعدیل مواضع از سوی ایران  شده‌اند و با پذیرش حداقل ضمنی چنین پیشنهادی توسط ایران، اروپایی‌ها به صورت نرم از ضرورت اصلاح برجام سخن به میان می‌آورند.

3- علت اینکه اروپا به صورت پلکانی و گام به گام بحث اصلاح برجام را علنی می‌کند آن است که سنجش مناسبی از سطح مخالفت‌ها در ایران به دست آمده و در جامعه ایرانی آمادگی پذیرش چنین مسئله‌ای به‌وجود آمده و جامعه با تصور اینکه با انجام توافقات جدید میان ایران و غرب مشکلات اقتصادی‌اش مرتفع می‌شود به حاکمیت فشار آورده و نقش«فشار از پایین» را بازی کند. نکته دیگر اینکه طرح و اجرای بازی‌هایی نظیر آنچه موگرینی یا پنس در روزهای اخیر به نمایش گذاشته‌اند، باعث می‌شود جامعه ایرانی اینگونه تصور کند که دستگاه دیپلماسی برای جلوگیری از آوار شدن هزینه‌های ناشی از خروج اضطراری از برجام ناچار است به خواسته‌های اروپا- امریکا تن در دهد و راهی به‌جز پذیرش شرایط جدید ندارد؛ایجاد چنین تلقی‌ای در جامعه ایرانی می‌تواند بار مسئولیت دستگاه دیپلماسی در این زمینه به شدت کاهش دهد. 

طرح ادعای اخیر موگرینی مبنی بر اینکه ایران خواستار قرار دادن برجام به عنوان زیربنایی برای گفت‌وگو درباره مسائل دیگر است (مستند بر مقدمه برجام) را باید اولین گام عملی اروپا برای اصلاح برجام دانست، ادعایی که هیچ گاه با پاسخ متقن و مناسب طرف ایرانی روبه‌رو نشد و موافقت امروز اروپا با اصلاح برجام نشان می‌دهد که میان پرده دری موگرینی با اعلام حمایت اروپا برای اصلاح برجام و سفر محمدجوادظریف به اروپا(یک روز قبل از اعلام تصمیم ترامپ مبنی بر عدم خروج امریکا از برجام) رابطه مستقیم وجود دارد. 

4- محمدجواد ظریف یک روز قبل از پذیرش مشروط برجام با شروط چهارگانه توسط دونالد ترامپ به اروپا سفر کرد و پس از آن رئیس‌جمهور امریکا ماندن امریکا در برجام را تصریح کرد، سفر ظریف به اروپا موضع جالب ژان لودریان وزیر امورخارجه را نیز به‌دنبال داشت، وی از پذیرش شرط فرانسوی‌ها برای سفر به تهران خبر داد و گفت که طرف ایرانی حاضر به انجام مذاکرات موشکی و منطقه‌ای با اروپا شده است!

5- در حالی سه رویداد مهم، 1- پرده دری موگرینی درباره مقدمه برجام، 2- شروط چهارگانه دونالد ترامپ برای عدم خروج امریکا از برجام و 3- اعلام حمایت اروپا از اصلاح برجام با سفر وزیرامورخارجه کشورمان به اروپا ارتباط معنایی و مفهومی دارد که طی هفته‌های اخیر دستگاه سیاست خارجه هیچ گاه پاسخ درخور توجهی به این سه رویداد نداده و با کلی گویی و گزیده گویی از کنار آنها عبور کرده است. 

این در حالی است که رویکرد ضدایرانی اروپا تنها در بحث«تشکیل کارگروهی جهت اصلاح برجام»نیست و مقامات این کشورها در طول 30 ماه گذشته جهت معرفی کردن ایران به عنوان «ناقض روح برجام قطعنامه2231» با به‌کارگیری ابزارهایی مانند«تفسیر موسع از برجام و قطعنامه2231»، « ایجاد رویه‌های حقوقی مانند ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به بهانه آزمایش موشکی و حضور سردارسلیمانی در حلب» و «سندسازی‌های حقوقی با طرح ادعای حمله موشکی ایران به ریاض»نیز همراه بوده و این همراهی و همگامی نمایانگر وهم آمیز بودن ایده« ایجاد شکاف میان اروپا- امریکا»است. 

6- هدف امریکا – اروپا از روندی که با برجام آغاز شده است، امحای برگ‌های اقتدار ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی با مذاکرات موشکی، منطقه‌ای، حقوق بشر و از بین بردن قدرت بازدارندگی ایران، تضعیف ایران در عرصه دفاعی است، هدفی که«تشکیل کارگروه اصلاح برجام» نقطه محوری آن است. 

 محمد اسماعیلی