محمد صادق کوشکی کارشناس مسائل سیاسی و نویسنده کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» در گفتگویی نظرات کارشناسی خود را در موضوع حقوق بشر آمریکایی مطرح کرد که در ادامه این مصاحبه را می خوانیم:
* اصطلاح حقوق بشرآمریکایی چه چیزی را به ذهن شما متبادر میکند؟
خیلی چیزها مثل تعریف آمریکا از بشر، تعریف آمریکا از حقوق، تعریف بعضی ها از آمریکا، تصورات بعضی ها در مورد آمریکا، تصورات بعضی ها در مورد حقوق بشر، توهمات بعضی ها در مورد آمریکا، توهمات بعضی ها در مورد حقوق بشر
* آیا ممکن است یک تعریف مختصر از حقوق بشر آمریکایی داشته باشیم؟
حقوق بشر آمریکایی یعنی دادن حقوقی که هیات حاکمه آمریکا به رسمیت میشناسند برای کسانی که به عنوان بشر به رسمیت میشناسند. یعنی آمریکایی ها بخشی از انسانها را به عنوان بشر می شناسند بخشی از انسانها را بشر نمی دانند. برای آن بخشی که بشر می دانند حقوقی را که خودشون به رسمیت میشناسند، میدهند . به این میگویند حقوق بشر آمریکایی.
*به این ترتیب آیا می شود پسوندهای دیگری هم برای حقوق بشر ذکر کرد و گفت حقوق بشر آمریکایی، حقوق بشر اسلامی و…؟
بله تعریفها فرق میکند. قطعا زاویهی دید دین ما یعنی زاویه دید اسلام ، به بشر، به این که بشر چه تکالیفی دارد چه حقوقی دارد و این حقوق ریشه اش چیست و از کجا میآید متفاوت است. خوب زاویه دید دین در واقع یک چیزاست، زاویه دید اعلامیه جهانی حقوق بشر یک چیز دیگر است. بعد دوباره آمریکاییها خودشان آن حقوق بشری را که اعلامیه جهانی حقوق بشر هست آن را کاملا قبول ندارند. اجرا نمی کنند. آمریکایی ها روایت های خودشان را از حقوق بشر دارند.
*به نظر شما جوانهای ما و نخبه های ما تا چه حدی با مصادیق نقض حقوق بشر و اصولاً حقوق بشر آمریکایی آشنا هستند؟
خیلی خیلی کم. چون اصلا در این زمینه اطلاع رسانی دقیقی نشده است و نمی شود. روشهای اطلاع رسانی دقیق وجود ندارد به همین خاطر خیلی کم آشنا هستند. یعنی حتی فیلمهایی را که در سینمای آمریکا تولید شده و حقوق بشر آمریکایی را توصیف میکند و موارد نقض حقوق انسانها توسط آمریکا را توصیف میکند، را هم بسیاری ندیده اند. در سینمای آمریکا می شود دهها فیلم پیدا کرد که حقیقت حقوق بشر در آمریکا را دارد نشان میدهد. مثلا فیلم”جوخه” یا فیلم ” غلاف تمام فلزی” و غیره.
* به نظر شما اصولا رسانه های ما توانسته اند جنایات آمریکا بر علیه مردم کشور خودمان را تبیین کنند که آن توهم را پاک کنند؟
نه. ما نه در نظام آموزشی مان توانستیم آمریکا را به مردممان معرفی کنیم، نه در رسانه ها توانستیم. خیلی تلاشهای الکی بوده. یعنی الان حتی کسانی که از ته دل مرگ بر آمریکا میگویند آنها هم شاید دقیق ندانند که چرا آمریکا منفور است. اطلاعاتشان کافی نیست. درواقع تحقیقی نیست. مرگ بر آمریکا وقتی موثر می شود و قدرتمند می شود که تحقیقی بشود.
* به نظر شما وظیفه هنرمندان، رسانهها، نخبهها در تبیین حقوق بشر آمریکایی و اقدامات ضد حقوق بشری این کشور چیست؟
اولین وظیفه این است که خودشان دقیق موضوع را بشناسند. بعد از این شناخت دقیق است که تازه ما میتوانیم وارد مرحلهی بعد بشویم. خیلی از هنرمندان ما واقعا آن چنان که باید، اصلا نمیشناسند، یا حتی تصور غلط دارند نسبت به آمریکاییها. پس قدم اول اصلاح این نگاه غلط هست. قدم دوم به دست آوردن اطلاعات دقیق هست. حالا در قدم سوم آنها اگر به این شناخت و اقناع رسیدند آن وقت میتوانند آثار هنری را بسازند که این آثار هنری در واقع نشون بدهند که آمریکاییها واقعا حقوق بشرشان چیست و عملکردشان در زمینه حقوق بشر چگونه است. البته ما هنرمندانی داشتیم که تو این زمینه شروع کردند و آثار هنرمندانهای هم داشتند اما خوب تعدادش خیلی کم بوده.
در عرصهی سینما مثلا ما فیلم «خاک ومرجان» را داشتیم. «خاک و مرجان» فیلم خوبی بود که متاسفانه در ایران خوب دیده نشد. این یک فیلم را مثال میزنم، نمیخواهم بگویم همین یه دونه فیلم را داریم میخواهم بگویم مثلا این یک فیلم این جوری که ساخته شد با زبان بین المللی، این نشون میدهد که هنرمندان ما اگه توجیه بشوند و اقناع بشوند، قابلیتهای خوبی دارند برای اینکه بتوانند چهرهی واقعی آمریکا را معرفی کنند.