سند ملی آموزش 2030 براساس سند بینالمللی توسعه پایدار برای 2030 تدوین شده است. سند توسعه پایدار در 17 برنامه مسائل مختلفی ازجمله آب، تغذیه، کشاورزی، دامپروری، بهداشت و سلامت، آموزش، زنان و برابری جنسیتی را در ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار میدهد. 2030 اما سندی خاص است با محور آموزشی. براساس متن مصوبی که یونسکو ارائه کرده «رهبران کشورهای عضو سازمان ملل، در سپتامبر 2015 در اجلاس عالیرتبه سازمان ملل متعهد شدند دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030 را در سیاستگذاریهای کلان ملی خود از اول ژانویه 2016 اجرایی کنند.»
دو اصطلاح در این متن بسیار اهمیت دارد؛ نخست اینکه کشورها براساس این متن «متعهد» شدهاند. ما میدانیم که تعهد، الزامآور است. دیگر اینکه در متن به اصطلاح «سیاستگذاریهای کلان ملی» اشاره شده است. درحالی که سیاستگذاریهای کلان ملی، کار دستگاههای سیاستگذار، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی و در راس آنها مقام معظم رهبری است، اما سند میگوید دستورات آنها باید در این سیاستگذاریها اجرایی شود.
دستور کار چهارم برنامه جهانی توسعه پایدار، برنامه آموزشی است که سند 2030 بر مبنای آن است. این دستور کار بشدت ذلتآور است و اهداف دیگر برنامه توسعه پایدار را نیز مستقیم و غیرمستقیم دنبال میکند. یونسکو یک نهاد بینالمللی است که از سال 2000 تا 2015 به اسم فرهنگسازی برای همه، توانسته است تغییراتی را در فرهنگ و باورهای جوامع مختلف و بهینهسازی اذهان برای نفوذ فراهم کند. حالا آنها برنامه فراگیرتر نیز دارند و میخواهند از سال 2015 تا 2030، برنامهای جدید اجرا کنند که مؤلفههای کلیدیاش عبارتند از: برابری و فراگیر بودن، دسترسی برابر، عادلانه و باکیفیت، برابری جنسیتی، کیفیت آموزش و یادگیری مادامالعمر.
هریک از این کلمات بار محتوایی خاصی دارد. سندی به نام سند توسعه مفهومی وجود دارد و این مفاهیم دائم با دستور و برنامهریزی آنها تغییر میکند و هر کشوری که متعهد به سند باشد، وادار به اطاعت خواهد شد. این برنامه یونسکو مسئول چهار کار است؛ هدایت، هماهنگی، نظارت و ارتقای ظرفیت کارشناسی دولتها برای این سند. اگر یک حاکمیت کلان بخواهد کشوری را اداره کند، آیا چیزی جز این چند کار انجام میدهد؟ بنابراین با قبول این سند، ما همه سیاستگذاریهای کلان را در حوزه آموزش علنا از دستگاههای سیاستگذار گرفتهایم و به یونسکو سپردهایم.
بر این اساس 2030، برخلاف آنچه میگویند اولا تعهدآور است؛ ثانیا صرفا برنامهای برای آموزش و پرورش نیست، بلکه برنامهای کلان برای اداره کل جامعه است از جمله برای نهادهای رسمی و غیررسمی، دولتی و غیردولتی.
بنابراین سازمانهای داخلی ایران در صورت قبول این سند، ناچارند برنامههای فنی و آموزشیشان را از یونسکو بگیرند. این سند کاری میکند که جامعه از دوران کودکی کاملا سکولار، مطیع، منعطف و مطابق تربیتی که غربیها میخواهند، پرورش پیدا کند. نکته دیگر این است که بر مبنای این سند، دانشآموزان با نیازهای «ویژه» آموزش میبینند که کلمه ویژه هم تعریف خاص خودش را دارد و گروههای انحرافی هم در آن میگنجند.
میخواهم بگویم که 2030 گرچه شاید فهرستی قشنگ در ظاهر داشته باشد، اما در اسناد پشت پردهای که بر مبنای آن تنظیم شده است، ترویج انحرافات جنسی، بیاعتقادی و زندگی سکولار را دنبال میکند. سوال من از جوانان این است که آیا ممکن است آنها که میخواهند همه جهان را با سلیقه خودشان تغییر دهند، اجازه بدهند که هر کشوری برنامههای اعتقادی، بومی و ملی خودش را هم دنبال کند؟ اگر هدف آنها یکدستسازی جهانی و رسیدن به الگوی واحد جهانی مطلوب خودشان باشد، چنین اجازهای نمیدهند.
دکتر کبری خزعلی
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی