بخش عمدهای از نامزدهای انتخابات شوراها، تجربه کاری محدود به مدیریت محلی و یا تحصیلات آکادمیک دارند و بخش عظیمی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیز کارنامهای در حوزه مدیریت شهری ندارند.
این درحالیست که عملا میتوان تجربه مدیریت شهری را گام نخست برای پلههای بعدی مدیریتی دانست. به تعبیر ارسطو، سیاست، از سیاست منزل آغاز شده سپس به سیاست «مدن» یا «شهر» میرسد و پس از آن نوبت به سیاستورزی در حوزه ملی است.
بنابراین نمیتوان از شعارها و برنامههای انتخاباتی در سطح ملی سخن گفت مگر آنکه همه این برنامهها و تجربیات پیش از آن در حوزه محلی و شهری تجربه شده باشد.
کدام شهر الگوی کشور است؟
اما پرسش اینجاست که کدامیک از شهرهای کشورمان از چنان عظمتی برخوردار هستند که میتوانند از نظر مدیریتی الگویی برای سایر شهرهای کشور قلمداد شده و از این ظرفیت برخوردار هستند که در سطح ملی ایفای نقش کنند؟
پاسخ به این پرسش چندان مشکل نیست. تهران بهعنوان پایتخت ایران با جمعیت چندین میلیونی و مرکزیتی که در حوزههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دارد، همواره نقش مهمی در الهامبخشی به سایر شهرهای کشورمان داشته و میتواند تجربیات خود را در اختیار سایر شهرهای ایران قرار دهد.
با وجود اینکه هماکنون نیز در عمل بسیاری از شوراهای شهر در سایر شهرهای غیرتهرانی از پروژههای شهری پایتخت الگوبرداری میکنند، ولی اگر مدیری در رأس دستگاه اجرایی کشور قرار گیرد که بیش از یک دهه مدیریت پروژههای شهری تهران را برعهده داشته باشد، آنگاه باید پذیرفت که او بهتر از سایرین میتواند همه مناطق ایران را مانند تهران توسعه داده و به رشد قابل ملاحظه برساند.
در حال حاضر روند مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچکتر به تهران نشان میدهد که زندگی در پایتخت آرزوی بسیاری از شهروندان است و دلیل آن توسعهای است که در سالهای اخیر این شهر پیدا کرده است. اگر دولتمردان به فکر توسعه سایر شهرهای کشورمان به همین ترتیب بودند، این مهاجرت چنین اتفاق نمیافتاد اما واقعیت این است که توسعه تهران درحالی صورت گرفته که مدیریت اجرایی کشور نتوانسته سایر نقاط ایران را چنین آباد کند.
قالیباف، مدیری فراتر از مرزهای پایتخت
به این ترتیب ایران نیاز به مدیری توانمند برای دستگاه اجرایی خود دارد که یک الگو و رزومه مشخص برای اجرای ایدههای خود داشته باشد. تهران امروز، یک الگوی بینظیر برای مدیریت است و این نکتهای نیست که از دید صاحبنظران پنهان مانده باشد.
تهران، با همه ظرفیتها و پروژهها و توسعهای که پیدا کرده، نمادی از عملکرد اجرایی محمدباقر قالیباف است. رزومهای که کمتر نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری آن را در اختیار دارد.
البته کارنامه او تنها به مدیریت تهران نیست بلکه در سایر موقعیتها نیز قالیباف عملکرد قابل قبولی از خود به یادگار گذاشته است. او سال ۷۶ گفت نیروی هوایی سپاه را در دوره سه ساله در سطح برتری در منطقه تجهیز میکند و چنین کرد. وی با فوریت های پلیسی ۱۱۰ امنیت را به خانههای مردم آورد. او وعده داد طی دو سال بزرگراه امام علی(ع) تمام شود. کارشناسان میگفتند محال عقلی است اما این اتفاق رخ داد. سال ۹۵ وعده داد ۱۰۰کیلومتر مترو را یکساله بسازد. کارشناسان گفتند نمیشود اما اکنون همه آمارها نشان میدهد این وعده محقق شده است. نکته جالب توجه دیگر در ساخت برج میلاد است. ساخت 40 درصد برج میلاد ۱۵ سال طول کشید، اما در دوره قالیباف این پروژه فقط طی سه سال تکمیل شد. یا مثلا ۱۲سال طول کشید تا تونل یک کیلومتری رسالت ساخته شود. این درحالیست که در دوره قالیباف ۱۲ کیلومتر تونل در دو سال ساخته شد.
همه این تجربیات نشان میدهد که قالیباف میتواند در عمل، همه تجاربی را که در تهران آنها را پیاده کرده را در سطح کشور اجرایی کند. چرا باید امروز یک جوان مشهدی، اصفهانی، اهوازی یا تبریزی، در حسرت امکاناتی باشد که در تهران متمرکز شده است؟
چرا شهروندان کُرد و ترک و بلوچ و عرب باید خانه و زندگی خود را ترک کرده و به تهران مهاجرت کنند تا از ظرفیتهای شهری این کلانشهر استفاده کنند؟ چرا نباید دولت، این امکانات را در کل کشور توزیع کند؟ چرا نباید مدیری در رأس دستگاه اجرایی کشور باشد که بتواند ایران را مانند تهران بسازد؟
رای به کارآمدی؛ در هر 2 انتخابات
به این ترتیب به نظر میرسد که در انتخابات 29 اردیبهشت امسال مردم کشورمان با نگاهی به همین عملکردها و تجارب گذشته به نامزدی رای خواهند داد که هم کارنامه اجرایی قدرتمندی دارد و هم شعارهایش مبتنی بر عملکردی است که از خود به یادگار گذاشته است.
«کارآمدی» که نماد انتخاباتی قالیباف است، امروز هم در انتخابات شوراها و هم ریاست جمهوری، یک مولفه مهم برای رایدهی است. مردم ایران میخواهند مانند تهرانیها از امکانات قابل قبول و استانداردهای کیفی مطلوب برای زندگی برخوردار باشند. میخواهند پروژههای شهریشان برند جهانی پیدا کند و شهرشان به شهری برای زندگی تبدیل شود. چنانکه کسب وجهه بین الملی و اذعان نهادهای معتبر جهانی به موفقیت و پیشرفت تهران طی سالهای گذشته، دستاوردی ملی برای کشور محسوب می شود و در شرایطی که شهر تهران در 10 سال گذشته با تقویت دیپلماسی شهری و بهبود روابط با کلانشهرهای دنیا توانسته است در زمره 10 شهر برتر و پیشرفته جهان قرار گیرد، طبیعی است تمام مردم کشور آرزویشان این باشد که کاش مدیریت و دستاوردهای شهری تهران به کل کشور تعمیم یابد.
برای تحقق همه این رویاها مردم در هر دو انتخابات شورا و ریاست جمهوری به تفکری رای خواهند داد که محمدباقر قالیباف نماد آن است. شهرداری که میتواند فراتر از تهران، شهردار ایران شود. کسی که برخلاف سایر نامزدها نه در مقام سخن، که در عمل خود را اثبات کرده است و این مهمترین معیار برای رای دهندگان است.