علی علوی در جوان نوشت: چرا بیبیسی اخبار خدمات دولت یازدهم را پوشش میدهد و به رویکرد 40 سال گذشته خود پشت کرده است؟! مثلاً چرا خبر پر ابهام سهام عدالت را برخلاف واقعیتهایی که اقتصاددانان از این موضوع افشا کردهاند، به عنوان یکی از عملکردهای مثبت دولت یازدهم منتشر میکند؟ بیبیسی فارسی از دولت یازدهم چه انتظاری دارد یا چه چیزی را انتظار میکشد یا بر عکس، دولت ایران چه انتظاری را برای بیبیسی فارسی برآورده کرده که این مقدار الفت و مهربانی ایجاد شده است! الفتی که مسعود بهنود را وادار کرده است صفحه اول روزنامه جوان را تفسیر کند تا نقدهای دولتی آن را به زعم خود نقد زدایی و مخاطبان خود را روشن کند!
بهنود صراحتاً میپرسد چرا روزنامه جوان درباره پلاسکو از قالیباف و بنیاد مستضعفان سؤال نمیکند و پاپیچ وعدههای دولت شده است؟ بر فرض محال که چنین باشد و روزنامه جوان دلیلی برای مطالبه 12 وعده عمل نشده دولت در حادثه پلاسکو داشته باشد، بهنود چه دلیلی دارد که حرص دولت یازدهم را میخورد؟!
بهنود سمت و سوی تحلیل مشاور اقتصادی روحانی درباره وضع مالیات در ایران را متوجه کل نظام اقتصادی ایران و کل رژیم میداند و از تیتر روزنامه جوان از قول نیلی - دولت عملاً از ثروتمندان مالیات نمیگیرد - انتقاد میکند و میگوید: «آقای نیلی در میان صحبتهایش فقط اشارهای به این نکته کرده و حرف اصلیاش این است که چرا حکومت از گذشته تاکنون به جای شرکتها از افراد جامعه مالیات نمیگیرد.» باید پرسید اگر یک ضعفی حتی سابقه دیرینه در اقتصاد داشته باشد و دولتی بر سر کار بیاید و در انتهای چهارساله نتوان این ضعف را به این دولت و عملکردش نسبت داد، پس به هیچ دولت دیگری نیز نمیتوان نسبت داد و در این بین معلوم نیست چه کسی باید مسئولیتها را به عهده بگیرد؟! و از همه نامعلومتر اینکه چرا بیبیسی فارسی مصحح نقدهای منتقدان علیه دولت یازدهم شده است؟!
سؤال تأسفبار خود را یک بار دیگر یادآوری میکنم. چرا بیبیسی و بهنود در برابر «جوان» با همه تلاشی که برای ابراز حرفهایگری و صداقت دارند و گاهی زبان به تحسین کارتونها و تیترها و حرفهایگریهای «جوان» میگشایند، وقتی به قضاوت نقدهای «جوان» علیه اوضاع اقتصادی کشور مینشینند، جامه خصم دروغپرداز را به تن میکنند؟
بهنود خودش بهتر میداند وقتی در توئیتهایش پیشنهاد یکی از نویسندگان روزنامه جوان را درباره «اقدام متقابل با فرمان ترامپ» به تمسخر میگیرد اما همان روز از ظریف که در توئیتش همین پیشنهاد را داده است، تمجید و حمایت میکند یا از کنار اظهارات معاون اول روحانی درباره اقدام متقابل میگذرد، این یعنی چه، اما او دیگر بیشتر از این از دستش برنمیآید! او نویسنده و گوینده ملکه است.
کار بهنود و بیبیسی در این ملکه بازی به آنجا رسیده که بیبیسی تنها رسانهای بود که خودش را مدتی مشغول سوژه مضحک و من درآوردی «آزار جنسی تشییعکنندگان پیکر هاشمی» کرد و بیبیسی به رغم این زردکبازی، از نظر بهنود یک رسانه زرد نیست، با اینکه حتی اصلاحطلبانی بودند که حالشان از این همه فهم و شعور در بیبیسی به هم خورد اما از نظر بهنود روزنامه جوان که میپرسد «چرا فقط بیبیسی و آیا بیبیسی برای خودش سوژه درست نکرده است؟!»، یک رسانه زرد است!
شاید بگویید ما توانستهایم بیبیسی را اهلی و بومی کنیم و این چیز بدی نیست. بگذارید بیبیسی خبرهای دولت ایران را پوشش دهد یا مسیر راهپیمایی مردم ایران را (تشییع پیکر مرحوم هاشمی) اطلاعرسانی کند اما به اعتقاد من رسانه ملکه انگلیس که حرص ما را میخورد، نسبت به زمانی که چنین نبود، کاملاً غیراهلیتر، وحشیتر و خطرناکتر است.