مریم مهدویکنی دختر بزرگ آیتالله مهدویکنی است؛ وی دکترای فقه دارد و هماکنون عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) است. مریم مهدوی کنی همسر آقای ابراهیم انصاریان است و دو فرزند دارد.
مهدیه مهدویکنی نیز متولد سال 1351 دارای دکترای تاریخ اسلام و همسر حجت الاسلام میرلوحی است. وی نیز از اعضای هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) است.
خلاصه ای از گفتگو با مریم فرزند بزرگ و مهدیه مهدویکنی آخرین فرزند و دختر کوچکتر آیتالله مهدویکنی را در ادامه بخوانید:
*مریم مهدویکنی: حاج آقا فردی معتدل و منصف به تمام معنا بود و براساس حق عمل میکرد. برای او جناح، چپ، راست، اصولگرا و اصلاحطلب مهم نبود، چون ملاک و معیارشان حق بود، همه اقدامات خود را با انگیزه الهی و براساس حق انجام میداد. شاید این عبارت را از خودشان زیاد شنیده باشید که میگفتند "اگر چلوکباب هم میخورید برای خدا بخورید تا توان کار کردن برای خدا را داشته باشید". انگیزه و هدف او در همه امور رضایت خدا بود، در عین حال سیره و روش متین و ملایمی داشتند که حتی با مخالفانشان هم برخوردهای تندی صورت نمیدادند.
* مهدیه مهدویکنی: وجه اشتراک احزاب و اقشار در مواجهه با حاج آقا بهدلیل نوع نگاه ایشان به افراد برمیگشت، خیلی سخت باور میکردند که افراد، معاند جریان انقلاب هستند، مگر اینکه این مسئله برای ایشان اثبات میشد، بارها میگفتند "همه ما حول محور انقلاب هستیم ولی سلیقههای متفاوت باعث میشود اختلاف گرایش و سلیقه وجود داشته باشد" در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم میگفتند باز خوب است اعتقادات مردم بهگونهای است که به یک روحانی رأی دادند."
*مهدیه مهدوی کنی: زمانی فردی نزد ایشان به آقای هاشمی اهانت کرده بود. اولین کلام حاج اقا نسبت به اهانت آن جوان کلام ارشادی بود. البته خودشان اشتباهات افراد را میدانستند اما بهخاطر حفظ نظام تحمل میکردند. این سیره را در سیره اهل بیت(ع) دیدیم، تحمل و ظرفیت بالایی داشتند، بهقول خودشان روش یک عالم ربانی را که همیشه میخواست افراد را تربیت کند به کار میبستند. در برخورد با دانشجویان افراطی، مواضعی میگرفتند که اخلاقی بود. یک بار آقای هاشمی تشریف آورده بودند دانشگاه، برخی دانشجویان به ایشان (آقای هاشمی) کلمات نامناسبی را گفته بودند که حاج آقا ابراز ناراحتی کردند؛ اینکه "ایشان مهمان ما هستند" و این مدل برخوردها را نمیپسندیدند.
*مریم مهدوی کنی: معتقد بودند سیاستی اسلامی است که مبنای آن اخلاق باشد. در رفتارهایشان هم اخلاق اسلامی را رعایت میکردند. منفک کردن اخلاق و سیاست را از همدیگر نمیپذیرفتند.
*مهدیه مهدوی کنی: دانشآموختگان دانشگاه در مجلس، رسانهها و برخی مناصب دیگر حضور دارند، نمونههایی مانند آقای کواکبیان که علیرغم اختلاف دیدگاه با حاج آقا به دلسوزیشان هم اذعان داشتند، حتی در بحث نامگذاری روزنامه مردم سالاری به آقای کواکبیان نام "دین سالاری" را پیشنهاد دادند و گفتند "من موافق این طور مواضع و نامگذاریها نیستم".
*مریم مهدویکنی: در جریان انتخابات مختلف دنبال "خیرالموجودین" بودند، یعنی بهترینهای موجود را دریابیم، حتی در بعضی مواقع "خیرالشرّین" را هم به کار میبردند، حتی ممکن بود دو طرف شر تصور شوند با فرض اینکه اینطور باشد در شر بودن هم باز یکی بهتر از دیگری است. در انتخابات بر اساس ایدههای خود حرکت میکردند و پیرو جریانات سیاسی نبودند. نظر، نظر خودشان بود و آنجایی که تشخیص میدادند، محکم و قاطع میایستادند.
*مهدیه مهدویکنی: درباره انتخابات و کاندیداها این افراد با اختیار خود در جناح حاج آقا آمده بودند. مسیر و سلیقه حاج آقا را میشناختند، دست برادری داده بودند اما بعضی اوقات نیمه راه این مسئله فراموش میشد. نمیشد به حاج آقا تحمیل کرد که مثلاً این تفکر را حمایت کنید. خودشان مراجعه کرده بودند و معمولاً مسئله را دنبال میکردند.
*مهدیه مهدوی کنی: (در مورد حضور رهبری در منزل آیت الله مهدوی کنی) خود آقا قرار میگذاشتند که به منزلشان بیایند.درباره دیدارهای حاج آقا و مقام معظم رهبری یادم هست هر وقت که آقا تماس میگرفتند که لطف میفرمودند و تشریف میآوردند، حال حاج آقا بهقول من حال بابا تغییر میکرد و میشکفت، اضطراب ورود ایشان را داشت و به استقبالشان میرفتند. با اینکه از نظر سنی از ایشان بزرگتر بودند اما احترام به ایشان را بهعنوان ولی در چهرهشان میشد دید و اینکه چقدر چهره متواضعانهای داشتند. این صحنهها از خاطرم نمیرود البته تصاویرش زیاد برایم تکرار شده بود. اینکه حاج آقا چقدر متواضعانه در مقابل مقام ولایت زانو زده و به ایشان احترام میگزاردند، حتی در بحث قرائت خطبه عقد (ازدواج پسر مهدیه مهدوی کنی با دختر پناهیان)هم به همسرم گفتند "به آقا فشار نیاورید، اگر تمایل نداشتند اصرار نکنید" که حضرت آقا لطف کردند و این اتفاق افتاد.
مریم مهدوی کنی: یادم هست مواردی بود که آقای خاتمی درخواست ملاقات داشتند، اما حاج آقا ملاقاتی با ایشان صورت نداد، بهدلیل جریانهایی که در دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی رخ داد حاضر نشدند با وی ملاقات داشته باشند.
(در مورد انتخابات 92)مریم مهدوی کنی: آنها (کاندیداها) محوریت حاج آقا را پذیرفته بودند. ایشان آن ایام حتی نامهای نوشتند ــ حتماً نامه را در فضای مجازی دیدید ــ در حالی که قاعدتاً نباید پخش میشد، ولی نامه را به فرد مورد نظر ندادند. آنقدر آن شب ناراحت بودند که نامه را خطاب به یکی از کاندیداها نوشتند، اما آن را پخش نکردند؛ بهدلایل احتمالاً اخلاقی، جنبه اخلاقی داشت و جنبه سیاسی نداشت، نامه اعتراضی بود. ایشان اخلاقاً زود خودشان را پیدا میکردند که مثلاً "نباید اینجا اینطور عصبانی شوم"، پشیمان میشدند و لذا نامه را بهصورت علنی پخش نکردند و هیچ وقت در زمان حیات ایشان پخش نشد.
*مریم مهدوی کنی: در مراحل مختلف در بزنگاهها مسئولیتی را میپذیرفتند، بهمحض اینکه جریان و موضوع تمام میشد کنار میکشیدند. برای ایجاد شور انتخاباتی در اوایل انقلاب کاندیدا شدند و بهمحض اینکه احساس کردند احتمال دارد حضورشان باعث پراکندگی آرای آقای خامنهای شود، کنار کشیدند.