بحران غرب آسیا ماهیت و چهره واقعی و پلید برخی رژیم های منطقه را آشکارتر ساخت به گونه ای که سقف دوستی و دشمنی آنها با جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران مشخص شد.
آنچه در جریان بحران غرب آسیا مشهود است، دشمنی برخی کشورها با اسلام است. آیا می توان اقداماتی که سران ترکیه و آل سعود در منطقه انجام می دهند، اقدامی در جهت تقویت اسلام دانست!؟
هر کشور اسلامی به هر دلیلی تضعیف و تخریب شود، یکی از ظرفیت های جهان اسلام از بین رفته و بدنه اسلام سست می شود.
از بین رفتن زیر ساخت ها، تأسیسات و شهرهای یک کشور اسلامی مانند سوریه، عراق، لیبی، یمن و بحرین، چه دستاوردی برای جهان اسلام خواهد داشت؟ آیا باعث تقویت کشوری همچون ترکیه یا عربستان سعودی خواهد شد؟
قطعاً چنین اتفاقی نخواهد افتاد، بلکه آنها هم به خاطر دخالت های گسترده در امور داخلی کشوری همچون سوریه و عراق، خود نیز تضعیف می شوند و در مقابل، یک کشور جعلی و اشغالگر به نام اسرائیل تقویت می شود.
مشکل کشورهایی که به فتنه منطقه دامن می زنند، سرسپردگی آنها به آمریکا و اسرائیل است. دولت هایی همچون ترکیه، عربستان سعودی، بحرین یا امارات، مهره های آمریکا در غرب آسیا هستند.
این که برخی کارشناسان، تحلیلگران و حتی مقامات برخی کشورها می گویند اگر ایران و عربستان اختلافات خود را کنار بگذارند بحران منطقه حل خواهد شد، حرف بی ربطی است.
چرا که غیر قابل قبول است که عربستان سعودی، غلام حلقه به گوش، سرخود و بدون اجازه آمریکا دست به حمله نظامی به یمن بزند و یا در امور داخلی سوریه و عراق مداخله مستقیم کند.
در باره ترکیه هم همین شرایط وجود دارد، البته با کمی تفاوت، ترکیه ارتش خود را وارد خاک سوریه می کند، بیش از ۲ سال است که نیروهای خود را در شمال عراق مستقر کرده که هر دو این اقدامات اشغال و تجاوز نظامی محسوب می شود.
هنگامی که یک کشور اسلامی دچار بحران می شود، دیگر کشورهای مسلمان که اتفاقاً همسایه هم هستند، باید به کمک دولت و ملت آن کشور بشتابند یا این که از بحران آفرینان حمایت کنند؟
هم اکنون اختلافات دولت هایی همچون ترکیه و عربستان با ایران در مرحله حملات لفظی و رسانه ای است. مسئولین این دو کشور در اظهار نظرات خود همواره ایران را متهم به دخالت در امور کشورهای منطقه می کنند. حال آن که آن کشورها خود بیشترین مداخله را در امور کشورهایی همچون سوریه، عراق، یمن و بحرین داشته و دارند.
بشار اسد رئیس جمهوری سوریه روز جمعه در مصاحبه با یک نشریه روسی به صراحت گفت که عربستان سعودی شرط کمک به او را قطع رابطه با ایران اعلام کرده است.
این شرط عجیبی نیست، چرا که عربستان در پی آن است تا جمهوری اسلامی ایران در منطقه تضعیف شود و کشورهای دوست و همپیمان خود را از دست بدهد. اما آیا عربستان به وعده خود عمل می کرد؟
قطعاً این شرط برای فریب بشار اسد برنامه ریزی شده بود چرا که همزمان با قطع رابطه سوریه با ایران، سقوط دولت قانونی سوریه رقم می خورد و بشار اسد از این امر آگاه بود که نمی تواند به سعودی ها اعتماد کند.
حکام سعودی هم بارها چنین موضوعی را مطرح کرده بودند. در تازه ترین اظهار نظری که از سوی عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی مطرح شده است؛ شرط عربستان سعودی برای برقراری رابطه با ایران دست برداشتن تهران از دخالت در امور داخلی عربستان و متحدان این کشور است!
وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس خبری با مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه گفت: ایران میداند که عربستان برای برقراری رابطه بین دو کشور چه میخواهد و این خواسته شامل دست برداشتن ایران از دخالت در امور عربستان و متحدان این کشور است.
جمهوری اسلامی ایران همواره حامی خواسته مردم کشورهای مسلمان منطقه بوده است. ایران اعتقاد دارد که این مردم هستند که باید سرنوشت خود را تعیین کنند به همین خاطر هیچگاه از گروهای درگیر دفاع نکرده و تنها از مردم کشورهای اسلامی حمایت کرده است. اکنون هم اعتقاد دارد هر آنچه مردم سوریه یمن و بحرین می خواهند بر اساس برگزاری انتخابات مشخص شود.
هم اکنون هر دو کشور ترکیه و عربستان سعودی نقش آفرینان بحران غرب آسیا هستند، آنها علنی و مستقیم در امور سوریه، یمن، عراق و بحرین دخالت می کنند و حتی از درگیری مستقیم هم ابایی ندارند.
از زبان مقامات ترکیه بارها علیه جمهوری اسلامی ایران سخنانی بر زبان رانده شده است. اما پس از کودتای نافرجام در ترکیه توجهات به سمت گسترش روابط تهران و آنکارا معطوف شد.
سیاست حمایتی ایران از دولت اردوغان در زمان کودتای نافرجام، به عنوان تنها کشوری که در شب کودتا نگران آینده ترکیه بود، در عالم سیاست می تواند یکی از دلایل تقویت روابط ایران و ترکیه و همسویی در مسائل منطقه شود.
اما دولتمردان ترکیه از این فرصت بهره نبردند حتی پس از شکست کودتا که با راهنمایی های ایران همراه بود، مقامات این کشور به ایران سفر نکردند اما وزیر خارجه کشورمان بلافاصله پس از شکست کودتا به ترکیه سفر کرد و با مقامات این کشور دیدار و گفت وگو نمود.
محمد جواد ظریف حتی هنگام بازگشت از سفر نیویورک باردیگر به ترکیه رفت و با مسئولین آن دیدار و گفت وگو داشت.
در نشست خبری مشترک وزرای خارجه ترکیه و عربستان سعودی، این تنها عادل الجبیر نبود که بار دیگر علیه ایران موضع گیری کرد بلکه مولود چاووشاوغلو وزیر خارجه ترکیه هم با متهم کردن ایران و روسیه به دخالت در امور کشورهای منطقه، از این دو کشور خواست نقش مثبتی در حل بحرانها ایفا کنند.
وی با درخواست متوقف شدن بمبارانهای روسیه در سوریه، از ایران خواست تا «دخالتها در منطقه» را پایان داده و نقش مثبتی در حل بحرانها ایفا کند!
آیا مقامات ترکیه واقعاً تصور می کنند که در بحران منطقه نقش مثبتی دارند که اینگونه سخن می گویند!؟
ترکیه در مسائل سیاسی و بحران غرب آسیا اختلافات زیادی با جمهوری اسلامی ایران دارد، اما این کشور هیچگاه نمی خواهد روابط اقتصادی خود را با ایران از دست بدهد.
هم اکنون ترکیه از مناسبات اقتصادی با ایران سود زیادی میبرد حتی پس از توافق هسته ای یکی از بزرگترین قراردادهای اقتصادی در زمینه برق با ترکیه به امضا رسید که البته شبهه سهامدار بودن رژیم اسرائیل در شرکت ترکیه ای که با ایران قرارداد دارد هم وجود دارد. این قرار داد بیش از ۳ میلیارد دلار ارزش دارد.
هنگامی که کودتا در ترکیه شکست خورد، مقامات عربستانی به گونه ای رفتار کردند و موضع گرفتند که گویی از این شکست ناخرسند هستند، حتی مقامات و رسانه های آنکارا هم نسبت به چنان موضعی انتقاد کردند اما چاووشاوغلو در همین نشست خبری مشترک با «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان، از عربستان برای حمایتهایش از ترکیه تشکر کرد.
اکنون که حلب در حال باز پس گیری است و می رود تا موصل آخرین پایگاه داعش در عراق آزاد شود، همه حامیان تروریسم دست به کار شده و سعی دارند از یک سو با فضا سازی سیاسی علیه ایران و روسیه به تضعیف ائتلاف ایران، روسیه، سوریه و عراق بپردازند، از سوی دیگر تحرکات نظامی خود را در منطقه گسترش داده تا بتوانند از پیروزی دولت ها و ملت های سوریه و عراق جلوگیری کنند.
اما دست برتر در بحران غرب آسیا با ایران و روسیه است چرا که نقش این دو کشور در حمایت از سوریه و عراق معادلات آمریکا و حامیانش را بر هم زده است. دست و پا زدن های چاووش اوغلو و عادل الجبیر از همین جنس است.