آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سپتامبر 1980(شهریور 1359) همزمان با آخرین ماههای دوران ریاستجمهوری کارتر بود.
این جنگ در دوران ریاستجمهوری ریگان نیز ادامه یافت. دولتمردان آمریکا هر چند در ابتدای جنگ ایران و عراق با صدور بیانیهای ژست بیطرفی به خود گرفتند، اما به دلایلی نمیتوانستند از کنار این رویداد بیتفاوت بگذرند.
به نظر بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران ایالت متحده آمریکا حداقل پس از سال 1971 در منطقه خلیج فارس دارای منافع اساسی بود و دیگر اینکه سرنوشت جنگ و طرفهای درگیر برای آمریکا حائز اهمیت بود؛ در یک سوی جنگ ایران قرار داشت که علیرغم اتحاد و دوستی عمیق با آمریکا در سالهای پیش از انقلاب اسلامی اینک به دشمن اصلی آمریکا تبدیل شده بود و در سوی دیگر جنگ عراق کشوری بود که نزد افکارعمومی غرب، متحد شوروی در این منطقه محسوب میشد و لذا سرنوست این جنگ در دوران جنگ سرد برای آمریکا حائز اهمیت بود.
براساس گزارش سنای آمریکا درباره جنگ خلیجفارس که در اکتبر 1987 منتشر شد: "پس از آن که ایران در سال 1982 نیروهای عراقی را از قلمرو خود بیرون کرد، سیاست آمریکا شروع به تغییر کرد. دولت ریگان با نگرانی از پیروزی احتمالی ایران به سمت عراق متمایل شد. این تمایل تا سال 1984 شامل موارد زیر بود:
عملیات استانچ، یک تلاش فعال دیپلماتیک برای شناسایی و ممانعت از ارسال تجهیزات جنگی به ایران
تأمین اعتبار مالی لازم برای عراق نزد شرکتهای آمریکایی برای خرید اقلام کشاورزی و سایر اقلام
محکومیت شفاهی ایران در سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی
تأمین اطلاعات نظامی برای عراق، براساس گزارشات خبری و مطبوعاتی
در نوامبر سال 1984 جانبداری آمریکا از عراق به از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک بین دو کشور پس از هفده سال رکود و قطع روابط انجامید.
از سوی دیگر آمریکا با ترغیب کشورهای منطقه نظیر مصر و اردن به اعطای کمک به عراق، در تلاش برای کمک به صدام حسین برای خروج از انزوای بین المللی بود.
دولت آمریکا، عربستان سعودی یکی از متحدان نزدیک خود در منطقه را تشویق کرد تا با کاهش قیمت نفت، ایران را از مهمترین منبع درآمد خود برای تأمین هزینههای جنگ محروم کند، لذا عربستان میزان تولید نفت خود را از 5/2 میلیون بشکه در روز به 6 میلیون بشکه افزایش داد و بدین ترتیب قیمت نفت از 30 دلار برای هر بشکه به 9 دلار رسید.
از سوی دیگر این کشور در راستای سیاست پشتیبانی از رژیم عراق و ایجاد محدودیت برای نفتکشهای ایرانی در خلیج فارس تصمیم گرفت حضور نظامی خود را در خلیج فارس افزایش دهد.
نبرد ارادهها
برای ایران خلیج فارس میدان نبرد با آمریکاییها بود. سال 1366 روزنههای ایران برای عملیات نظامی در جبهه جنوب بسته شد و ایرانیها کاملاً متوجه خلیجفارس شدند. آن سال ایران برابر هر حمله دریایی عراق در خلیج فارس یک هدف را میزد.
در سال 1366 نخستین بار در دوران جنگ عملیاتهای دریایی ایران از عراق بیشتر شد. آمریکاییها هم از اروپاییها کمک خواستند در مینروبی خلیج فارس کمکشان کنند. بلژیک، ایتالیا و هلند قول همکاری دادند و انگلستان و فرانسه بلافاصله مین روبهایشان را به خلیج فارس فرستاندند. ایران برابر اتحاد خارجیها به تنهایی میجنگید.
بچههای سپاه به صورت گسترده وارد دریا شدند. کشتیهایی که در خلیج فارس تردد میکردند اولین بار با نوع جدیدی از بازرسی روبرو شدند. یکی از رزمندگان نیروی دریایی سپاه میگوید «شیوه بازرسی و کنترل نیروی دریایی اینگونه بود که با بیسیم مبدا و مقصد محموله کشتی را میپرسید و وقتی از سوی کشتی اعلام میشد باری برای عراق نداریم، کشتی به راه خود ادامه میداد. سپاه بازرسی کشتیها را به تنگهی هرمز محدود نکرده بود و دژبانی کشتیهای مشکوک را نگه داشته، همهی انبارهای کشتی را بازرسی میکرد که در مواقعی این بازرسی بیش از دو ساعت طول میکشید. این بازرسیها در دورهای از جنگ نفتکشها بود که آمریکا حضور گسترده در خلیج فارس داشت و ضمناً مخالفتش را با این نوع بازرسیها اعلام کرده بود. آنها میگفتند همه کشتیهای در حال تردد در خلیج فارس را تحت اسکورت خود دارند، ولی کشتیها جرأت نمیکردند به بیسیم ناوهای آمریکا مبنی بر کمک به آنها پاسخ مثبت دهند. من خود بارها شاهد بودم که ناو آمریکایی بارها میگفت من فلان ناو آمریکایی هستم، کشتی فلان از من کمک بخواه، ولی کشتی جرأت نمیکرد جواب بدهد.»
عملیاتهای دریایی و مانورهای ایران، آمریکاییها را وحشت زده میکرد. همان روزها مجله تایم آمریکا عکس مانور نیروی دریایی سپاه را چاپ کرد و نوشت نیروی دریایی سپاه 800 قایق تندرو در اختیار دارد که بعضی از آنها از نوع بوگامر و ساخت سوئد هستند. این قایقها میتوانند تا صد کیلومتر سرعت بگیرند و در مأموریتهای انتحاری بسیار خطرناکند. یک دیپلماتی عراقی این قایقها را اژدر انسانی نام نهاده است که قدرت و سرعت عمل آنها در مسیر اخیر نیروی دریایی سپاه به نمایش درآمد.
نبرد مین
اما نبرد مین آمریکاییها را بیش از همه وحشت زده میکرد. آمریکاییها اعلام کردند «ناوگان نظامی آمریکا از این پس به هر شناوری که در حال مینریزی در دریا باشد حمل میکند.» 30 شهریور 1366 در اولین حمله به کشتی تدارکاتی ایراناجر در آبهای بینالمللی حمله کردند و پنج نفر از خدمه کشتی را شهید کردند و تعدادی را اسیر. آمریکا مدعی بود این کشتی مینریزی کرده است!
آمریکاییها کشتی ایرانی را در مراسمی رسمی غرق کردند و فیلمهایی را از آن کشتی، که خدمه آن را دست و پا بسته روی عرشه کشتی کنار مینها انداخته بودند، در سراسر جهان منتشر کردند.
رئیس جمهور ایران در سازمان ملل بودند و در سخنرانی عمومیش گفت«من مایلم از این تریبون آن سوال را مطرح کنم. سوال این است که چرا دولتهایی که به روشنی و قاطعیت دانستهاند که رژیم عراق برافروزنده آتش جنگ و اقدام کنندهی به تجاوز است -و کم نیستند کسانی که این حقیقت را میدانند- در مقابل این جرم بزرگ و گناه بینالمللی سکوت کردهاند؟ و چرا رسانههای گروهی عالم مسئولیت عظیم خود در برابر وجدان بشریت و استیضاح تاریخ را در این مورد به فراموشی سپردهاند؟
ممکن است آشنایی به وضع رابطه سیاسی در دنیا امروز و هندسه معیوبی که سلطه قدرتهای بزرگ در روابط جهانی به وجود آورده کلید حل این معما باشد، و این از نظر ملت ما پوشیده نیست. این بدان معنا بود که ما بخشی از وجود خود را و بخشی از شرف خود را در زیر دست و پای دشمن رها کنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگی این یا آن کمیتهی بینالمللی برویم. من لازم میدانم مجمع عمومی سازمان ملل و نیز افکار عمومی ملت آمریکا را به خطر بسیار بزرگ و بسیار نزدیکی که اکنون رژیم آمریکا با اقدام اخیر خود در خلیج فارس همه دنیا را -و نه فقط منطقه را- با آن تهدید میکند، معطوف سازم. دیروز ناوهای آمریکایی یک کشتی تجاری ایرانی به نام ایران اجر را مورد حمله قرار داد. پنج نفر کشته و چهار مجروح به جای نهاد.
کشتی را تصرف و تعدادی را دستگیر کرد و به گروگان گرفت. دیروز تلویزیون آمریکا این را به عنوان زدن یک قایق در حال مینریزی پخش کرد و طبق معمول به افکار عمومی دنیا دروغ گفت. اما من اینک اعلام میکنم که این یک کشتی تجاری و موسوم به ایران اجر بوده است، و نه یک قایق تندرو جنگی. این آغاز است برای حوادثی که بیشک عواقب تلخ آن به خلیج فارس منحصر نخواهد ماند و مسئولیت همه پیشآمدهای بعدی به عهده شروع کننده یعنی آمریکاست.
آیا ادعاهای بیتابانه آمریکا برای صلح در خلیج فارس را باید باور کرد؟ یا این آتشافروزی عملی و آشکار را؟ من صریحاً اعلام میکنم که آمریکا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد کرد.»
آمریکاییها اعلام کردند که صحنههای جدیدی را نمایش میدهند که خدمه کشتی ایران اجر را در حال انداختن مین در دریا نشان میدهد. اما بعد اعلام کردند که فیلمهایشان سوخته است! وزیر خارجه ایران به شدت به آمریکاییها حمله کرد که دروغ میگویند و اگر فیلمی داشتند آن را پخش میکردند.
عملیات الخفاجی
مهر 1366 ایرانیها آماده عملیات انفجار چاههای نفت عربستان در الخفاجی به تلافی کشتار حاجیان ایرانی بودند. «قرار بود نیروها خود را به منافع نفتی دشمن برسانند؛ خیلی سریع مواد منفجره را کار بگذارند و سپس قایقها را زیر آتش قرار دهند. قرار بود این عملیات در شب صورت بگیرد تا دشمن متوجه نشود.» اما آمریکاییها هدف ایران را کسب کردند.
کوردزمن مینویسد«منابع اطلاعاتی پی بردند که قرار است حملهی مهمی به رأس الخفجی انجام شود. این منطقه میدان بزرگ نفتی و مجتمع پالایشگاهی کویت-عربستان با ظرفیت سیصد هزار بشکه در روز در نزدیکی مرز کویت و عربستان و حدود 110 کیلومتری خارک بود که عربستان سعودی و کویت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق میفروختند. عربستان بعد از مشورت با آمریکا، به هواپیماهای اف15 و تورنادوی خود آمادهباش داد و کشتیهای خود را به منطقه خلیج فارس اعزام کرد و با این اقدام صریحاً اعلام کرد که از نقشه حمله به منطقه نفتی خفجی آگاه است».
رزمندگان ایرانی شب 2 مهر راهی عملیات شدند. «ماهوارهها و ناوهای آمریکایی همه چیز را زیر نظر دارند. همگی تاسکوی سروش رفتیم، قرار بود آنجا سازماندهی شویم و عملیات را آغاز کنیم. اما همه درحال وهوای عملیات بودند که خبر دادند عملیات لو رفته و لغو شده است. همه ناراحت و عصبانی شدند.» حمله به چاههای نفت عربستان منتفی شد.
شکار با استینگر
16 مهر خلیج فارس دوباره میدان رویارویی ایران و آمریکا شد. ایرانیها یک موشک استینگر(موشکی دوش پرتاب که مسلح میشود و با دیدن هدف خود به خود شلیک میشود) را که از مجاهدان افغان خریده بودند در اختیار یک گروه از رزمندگان نیروی دریای سپاه گذاشتند. شب 16 مهر گروهی از نیروی دریایی سپاه در جزیره فارسی مشغول گشتزنی که بالگردهای آمریکایی به قایقها و شناورهایشان حمله کردند. هشت نفر از رزمندگان شهید شدند و شش نفر اسیر، چهار شناور ایرانی را هم نابود کردند. رزمندههای ایران هم با تنها موشک استینگرشان یک بالگرد آمریکایی را زدند.
بیژن گرد، نادر مهدوی و چند نفر از بهترین نیروهای ایران در این درگیری شهید شدند.
ایرانیها اعلام کردند آنقدر موشک استینگر دارند که پس از آن هر وقت خواستند آمریکاییها را بزنند. این ادعا زمانی اعلام شد که گروههای طرفدار اسرائیل در آمریکا شدید به دنبال تصویب قانونی درکنگره بودند تا موشکهای استینگر تنها به متحدان رسمی آمریکا فروخته شود. موشک استینگر در دست ایرانیها برای آمریکاییها خیلی گران تمام شد و فشار کنگره به دولت ریگان زیاد شد. مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینههای اسکورت نفتکشها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینههای قابل محاسبه مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا 30 ماه سپتامبر به 69 میلیون دلار رسیده است. در برابر فشارها واینبرگر، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایقها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند. کنگره هم به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.
موشکهای کرم ابریشم
ایرانیها گفتند حمله آمریکاییها به نیروهای گشتی ایران را تلافی خواهند کرد. عملیات انتقامی ایرانیها بسیار زود انجام شد. 23 مهر (15 اکتبر 1987) ایران یک نفت کش غول پیکر آمریکایی را در ترمینال الحمدی کویت با موشک کرم ابریشم زد و روز بعد هم یک نفتکش کویتی دیگر، که پرچم آمریکا داشت، در همان اسکله با همان نوع موشک شدید آسیب دید. روزنامههای خارجی نوشتند ایران به تازگی از چین این موشکها را خریده و آنها را از فاو عراق شلیک کرده است. اما سردار علایی میگوید ما عمد داشتیم موشکها را از خاک خودمان شلیک کنیم، اما آمریکاییها باور نمیکردند ما بتوانیم از خاک ایران با این دقت ساحل کویت را بزنیم. آمریکاییها معتقد بودند «هرچند نمیتوان با اطمینان گفت که ایران عمداً نفتکش حامل پرچم آمریکا را هدف قرار داده است، اما کیفیت و نحوه شلیک موشکهای ایران نشان میداد که این کشور اطلاعات خوبی از داخل کویت داشت و حمله خوبی از داخل کویت داشت و حمله مزبور نیز بسیار دقیق و حساب شده بود.
حمله به سکوی رشادت
فشارهای داخلی بر آمریکا بسیار بیشتر شد و این بار ریگان شخصاً دستور داد تا آمریکاییها عملیات ایرانیها را تلافی کنند. 2 مهر آمریکاییها در تلافی به سکوی نفتی رشادت(رستم) ایران حمله کردند و با چهار ناو جنگی این سکو را به توپ بستند و سکو را نابود کردند و پانصد میلیون دلار به ایران خسارت زدند. سکوها نظامی نبودند و حمله به آنها نشانه ضعت آمریکاییها بود.
حمله آمریکاییها را یکی از کارکنان شرکت نفت اینگونه روایت کرده است« حدود ساعت 11 روز دوشنبه چهار فروند ناوجنگی آمریکا در پانزده مایلی سکوی نفتی سلیمان مشاهده شدند. این ناوها حدود ساعت 14 به حوالی حوزه نفتی رشادت رسیده و به کارکنان سکو، که در حال بازسازی سکوی نفتی بی دفاع آر7 بودند، ده دقیقه مهلت دادند تا سکوی مزبور را تخلیه کنند. کارکنان از روی سکو به داخل کشتی تعمیراتی موسوم به عیسی رفتند و پس از هشدار مجدد ناوهای آمریکا تا فاصله ده مایلی دور شدند. به دنبال این واقعه، در ساعت 14:30 همان روز، سکوی نفتی و بیدفاع آر7 هدف حمله قرار گرفت. ناوهای آمریکا بلافاضله به سوی سکوی نفتی و بی دفاع آر4 رشادت حرکت کردند و در این محل نیز از کارکنان خواستند ظرف بیست دقیقه سکو را تخلیه کنند. سپس، سکو را هدف حمله قرار دادند. آمریکاییان پس از حمله به سکوی نفتی رشادت در اطراف سکوی سلمان مانورهایی را انجام داده و سپس منطقه را ترک کردند.»
آمریکاییها چنان وارد جنگ شده بودند که همه فراموش کرده بودند صدام آتش جنگ را برافروخته است. ریچارد پرل، از مقامات وزارت دفاع سابق آمریکا، در مقالهای که 26 اکتبر(4 آبان 1366) در مجله اخبار آمریکا و گزارشهای جهانی به چاپ رسید نوشت خصومت ما با ایران خمینی نباید چشم ما را بر این واقعیت ببندد که ایران در بسیاری از ادعاهای خود علیه عراق حق دارد. این عراق بود که جنگ با ایران را آغاز کرد و این عراق است که امنیت کشتیرانی در خلیج فارس را به خطر انداخته است.
نامه اعتراض
ایران 28 مهر نامه اعتراضآمیزی به سازمان ملل نوشت که آمریکا به سکوهای غیرنظامیش حمله کرده است و ایران این حمله را بیجواب نخواهد گذاشت.
ایران چند موشک دیگر به ترمینال نفتی کویت پرتاب کرد و خسارت زیادی به کویت وارد شد. آمریکا هیچ واکنشی نشان نداد و اعلام کرد که این حمله علیه کویت صورت گرفته است نه کشتیهای حامل پرچم آمریکا، آمریکاییها از درگیریهایشان در خلیج فارس کم کردند و به رایزنیهای سیاسی برای منزوی کردن بیشتر ایران پرداختند. 3 آبان 1366 آمریکا هم زمان با تحریم اقتصادی ایران قطعات رایانهای پیشرفتهای را به عراق داد که با آنها عراقیها میتوانستند برد موشکهای اسکادبی را به 1200 کیلومتر برسانند. روز 6 اکتبر 1987 (4آبان) ریگان لایحه تحریم اقتصادی ایران را برای ممنوعیت خرید نفت و کالاهای دیگر از ایران امضا کرد.
سخنگوی دولت آمریکا در یک مصاحبه رسمی در 21 اکتبر 1366 اهداف چهارگانه آمریکا در خلیج فارس را اعلام کرد: تأمین جریان نفت و حمایت از آزادی کشتیرانی در خلیج فارس، جلوگیری از توسعه طلبی شوروی، حمایت از دوستان آمریکا در منطقه و پایان دادن به جنگ ایران و عراق براساس قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد.
ایرانیها برای اینکه در مذاکرات دست پری داشته باشند دوباره به سراغ جنگ زمینی رفتند اما نهایت توانشان را در عملیات کربلا 5 گذاشته بودند و غیر از امکانات حتی در نیروی انسانی هم در مضیقه بودند.
دورتر از خط مقدم
دو ابرقدرت و کشورهای غربی بیش از پیش برای پایان جنگ متعهد شده بودند. آمریکاییها تحریم اقتصادی ایران را پیگیری میکردند اما کشورهایی نظیر ژاپن و چین به طرفداری از ایران برای امتیاز گرفتن، با تحریم ایران مخالفت میکردند.
در ایران محمدجواد لاریجانی به وزارت خارجه پیوسته بود تا ایران در مذاکره با دبیرکل سازمان ملل با ایجاد تغییراتی در بندهای قطعنامه 598 آماده پایان جنگ شود. اولین خواسته ایران مشخص شدن متجاوز همزمان با آتش بس بود. خاویر پرز مینویسد برای اولین بار گروه ایرانی براین باور بود که ضروری نیست علیه قطعنامه 598 موضع گرفته شود. ایرانیها میترسیدند آتش بس توقعات ایران را وارد روندی فرسایشی کند و پس از چندین جلسه رایزنی خاویر پرز به تیم ایرانی گفت اگر اوضاع آنگونه که باید پیش نرفت، ایران میتواند به جنگ ادامه دهد و لاریجانی میگفت ممکن است آن وقت برتری نظامی از دست ایران خارج شده باشد و خاویر پرز میگفت امیدوار است کارها به سرعت پس از پذیرش آتش بس انجام شود.
ایران به دیدگاه دبیرکل جواب مثبت داد و از او دعوت کرد تا به تهران برود و گفتوگوهایی مفصلتری انجام دهد.
اما قدرتهای اروپایی برای تحریم همه جانبه ایران نزدیک توافق بودند. خاویر پرز در هشتم ژانویه 1988، معاون نماینده دائم آمریکا، هربرت اوکون، به من اطلاع داد که روز قبل پنج عضو دائم با هم دیدار کردهاند و ایالات متحده و فرانسه برای نخستین بار عامل قطعنامه تحریمی را فهرست کردهاند. چین و اتحاد شوروی موضع روشنی اتخاذ نکرده بودند، اما نمایندگان اتحاد شوروی پیشنهاد کرده بودند که استفاده از نیروی دریایی برای اعمال تحریم در کمیته ستاد نظامی مورد بحث قرار گیرد.
نظر قطعی ایالات متحده این بود که برای پایان جنگ:
1. عراقیها باید به خوبی مقاومت کنند تا مانع هرگونه پیروزی ایران شوند.
2. جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنج آور شود.
3. جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامه دیگری در شورای امنیت کاهش یابد.
4. فشار بین المللی در ابعاد وسیعی به این کشور وارد شود.
منابع:
دایرةالمعارف مصور جنگ؛ نوشته جعفر شیرعلینیا
مقاله نگاهی به نقش آمریکا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران