چندی پیش یک رسانه اصلاحطلب خبری را منتشر کرد مبنی بر اینکه پارلمان کشور بریتانیا از «صادق زیباکلام» چهره شهیر اصلاحطلب ایرانی، برای سخنرانی در این پارلمان دعوت کرده است.
خبری که البته صادق زیباکلام نیز در گفتوگویی مفصّل با رسانه مذکور، نه تنها آنرا تأیید کرد بلکه به تشریح رخدادهای پس و پیش آن نیز پرداخت و نسبت به این دعوت ابراز خوشحالی هم کرد.
البته این تنها باری نیست که افکار عمومی ایران خبر دعوت یک چهره اصلاحطلب ایرانی و راه دادن او به مجامع سیاسی غرب را توسط مجامع غربی میشنوند.
«محمود سریعالقلم» فردی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی است هم استاد اصلاحطلب دیگریست که مدتی قبل خبر حضور او در اجلاس جهانی داووس و ملاقاتش با بیل گیتس در گوش افکار عمومی شنیده شد.
او که در اجلاس داووس با «کراوات» شرکت کرده بود همان کسی است که گفته میشود رئیسجمهور روحانی شعار شکست خورده «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» و البته طرح «جهانیشدن» را از او وام گرفته است.
اما این دو استاد اصلاحطلب ایرانی چه کردهاند که میتوانند پای ثابت اجلاسهای خارجی باشند و در مجامع غربی نیز از آنها با احترام یاد میشود؟!
*درباره علت محدثه و مبقیه لبخند غرب به این دو استاد
شاید کمتر کسی در جامعه ایران باشد که بداند این دو «استاد» غیر از فصل مشترک بارز خود در اظهار علاقه به دولت فعلی و گفتمان اصلاحطلبی، چه نظراتی را بارها و بارها درباره ایران، مفاخر تاریخ ایران، آمریکا و مفاهیم انقلابی ایراد کردهاند...
نظراتی که حکماً در سوگیری اصلاحطلبانه در این دو استاد دانشگاه بیتأثیر نبوده و البته حتی در یک قضاوت بیطرفانه هم بایستی نتیجه گرفت که اگر علت محدثه لبخند غرب به آنها نبوده اما حتما علت مبقیهاش بهشمار میرود.
و البته در گسترهی این نظرات و مواضع نه فقط سپهر سیاست فعلی که مقولاتی مثل تاریخ یکصد سال اخیر ایران، غیرت ملی، تحلیل صحیح و عملکرد دینی و انقلابی ما نیز جایگاه نامشخصی دارد.
این «عیار نامشخص» اما چندان هم مختلفالمعانی نیست و با یک نگاه ساده و تأملی کوتاه میتوان به مفهوم یکتای آن دست یافت اما شاید بهتر باشد که مخاطبانِ اقاریر و گفتههای این دو استاد درباره گفتنیهای آن قضاوت کنند.
*از خدمات رضاخان تا چاه ویل هستهای و ناآگاهی مردم به روایت زیباکلام
آنچه که در ادامه میخوانید، بخشهایی از گفتههای صادق زیباکلام است که در مقاطع مختلف و راجع به موضوعات گوناگون بیان شده است و حکماً نمیتوان تأثیر آنها را در دعوت از وی به پارلمان بریتانیا نادیده گرفت:
1_ من برای ایشان (اسفندیار رحیممشایی) احترام قائل هستم برای اینکه من تا به امروز و از سال 84 که ایشان مطرح شدند و در این هفت سال هرگز ندیدم که ایشان به کسی توهین کند و الفاظ زشت در مورد مخالفین خود بکار ببرد حتی در اوج رویدادهای تلخ بعد از انتخابات سال 88 هم یکبار ندیدم که آقای مشایی لفظ فتنه را در قبال اصلاح طلبان و طرفدران کروبی و موسوی و آیت الله رفسنجانی بکار ببرد و بگوید اینها عامل آمریکا هستند... در کل با آقای مشایی ارتباط فکری ندارم ولی آدم باشخصیتی هست .[1]
2_ رضاخان به ایران خدمت کرده و جمهوری اسلامی مدیون اوست.[2]
3_ (بخشهایی از نامه سرگشاده زیباکلام به مقامات اوکراینی درباره حادثه براندازی در این کشور)ظرف چند هفتهای که مبارزات آزادیخواهانه ملت بزرگوار اوکراین در جریان بوده، بسیاری از کارشناسان حکومتی و رسانههای...دولتی ایران این مبارزات را به گونهای منعکس نمودهاند کأنه همه مجاهدتهای مردم اوکراین در اصل طرح و نقشه غربیها و در راس آنان ایالات متحده اتازونی میبوده!...جناب وزیر مختار، نگاه جانبدارانه، غیر منصفانه و ناحق مسئولین رسمی و دولتمردان ما را به دل نگیرید. آنها در راستای سیاست "نه شرقی نه غربی" وظیفه دارند تا از هر سیاست نابهحق و غیر مردمی روسیه دفاع کنند و متقابلا هر حرکتی که در راستای غرب باشد را محکوم نموده و از آن تبری جویند.
4_ چون میدانیم که شورای نگهبان نامزدهای اصلاحطلب را (در جریان انتخابات 94) ردّ صلاحیت میکند باید از حالا به فکر باشیم و نسبت به این عمل شورای نگهبان اعتراض اجتماعی بکنیم![3]
5_ امروز ژاپن بعلت مسائل زیست محیطی و... نیروگاههای هستهای خود را تعطیل کرده یا آلمان توسعه آنان را متوقف کرده و به انرژیهای پاک نظیر انرژی از جزر و مد دریا و... روی آورده است. باید دید ما چقدر در این راه حرکت میکنیم![4]
6_ (در متنی سرگشاده پس از عدم برگزاری جشن هستهای توسط مردم) ﺑﺎﮐﻤﺎﻝ ﺗﺄﺳﻒ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﯾﻘﯿﻨﺎً ﺑﻪﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺪﻡ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
7_ به واسطه دولت روحانی از چاه ویل هستهای بیرون آمدیم.
8_ شناسنامه غربستیزی امثال جلال آل احمد و شهید آوینی، در حقیقت صادره از حزب توده (نماد ارگانیک کمونیسم در ایران) است![5]
9_ امیرکبیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمیکرد!... نمیتوانیم از کنار گردن زده شدن بابیها به سادگی عبور کنیم! [6]
10_ من با بند بند وجودم لیبرال هستم.
11_ «برجام» آغازی بر پایان شعار «مرگ بر آمریکا» است.
*سریعالقلم چه میگوید؟/وقتی «خودکفایی» بیمعنی است و مردم ایران هم خشن و کمفهم هستند
پس از آنچه که درباره مواضع مختلف صادق زیباکلام پیرامون مفاهیم مختلف خواندیم؛ اکنون نگاهی گذرا خواهیم داشت به اقاریر و گفتههای «محمود سریعالقلم» که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی نیز هست.
1_ در جامعه ایرانی که یکی از پرحسدترین جوامع بشری است، توانمندیها و ظرفیتهای افراد سرکوب میشود...در زندگی اعراب، ترکها و شاید مردم اندونزی، جهانبینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی...شخصیت ایرانی (از یک زاویه) بسیار ضعیف است...ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.[7]
2_ امتیاز بزرگی که آمریکا (با برجام) به ایران داد این بود که از تداوم ناکارآمدی اقتصادی ایران جلوگیری کرد.[8]
3_ اسلام کسانی مثل شهید شیخفضلالله نوری، اسلامی عقب مانده است که توانایی تطابق با لیبرالیسم بعنوان دروازه ورود به وادی پیشرفت را ندارد!(برگرفته از یکی از کتاب وی با عنوان «اقتدارگرایی در عهد قاجار»_ او در صفحه 174 این کتاب صریحاً بیان میکند که «عنصر مهمی که در ژاپن باعث خروج از اقتدارگرایی شد، در تناقض نبودن مردمسالاری و لیبرالیسم غربی با مرامهای فکری، فلسفی و فرهنگی ژاپن بود»!
او در این کتاب، چندین مرتبه نیز اشاره میکند که اسلام (منظور اسلام ناب است) با لیبرالیسم کمتر از «5 درصد»! قرائت مشترک دارد.)
4_ مردم ایران حسود و خشن و کمفهم هستند.
5_ فکر براندازی نظام ایران از سوی دولت آمریکا مدتهاست کنار گذاشته شده است!
6_ در این کشور (ایران) ابهام یک فضیلت است و به همین علت نمیتوان کار دقیق فکری انجام داد!
7_ تاریخ ما، مملو است از تبعید، حذف، ترور، خیانت و مهاجرت... ما در ایران فرهنگ مدارا نداریم. یاد نگرفتهایم با هم مصالحه کنیم. از تضعیف و تخریب یکدیگر لذت میبریم.[9]
8_ بنده بارها تاکید کردهام که خودکفایی معنایی ندارد، هیچ کشوری خودکفا نیست.[10]
9_ رانندگان تاکسی و لبوفروشها نباید درباره انرژی هستهای نظر بدهند!
10_ اگر ما با دنیا ارتباط داشتیم، اجازه نمیدادیم هوای تهران اینقدر کثیف شود!
11_ در یکی از کنفرانسهایی که در داووس حضور داشتم، خود بیلگیتس شخصا به من گفت؛ ای کاش روابط ما عادی بود...
*وقتی همه چیز برای «احترام انگلیسی» فراهم است
خوانش این مواضع، صحبتها و نوشتهها به راحتی اثبات میکند که چرا صادق زیباکلام و محمود سریعالقلم میتوانند در پارلمان انگلیس، سخنرانی و یا در اجلاس داووس، شرکت کنند؟!
سخنرانی و حضوری که در انبانش هیچ چیز برای «احترام انگلیسی» کم نیست و البته حکماً کاری هم به این ندارد که انگلیسیها و آمریکاییها در تاریخ یکصدسال اخیر ایران چه کارنامهای دارند؟
اگر هم کسی در این میان از هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا و یا نقش بریتانیا در کشته شدن 9 میلیون ایرانی بر اثر قحطی غذا طی سالهای 1917 تا 1919 سخن بگوید حکماً یا از جانب زیباکلام این پاسخ را خواهد شنید که «هدف قرار گرفتن هواپیمای ایرباس ایران از سوی ناو وینسنس عمدی نبوده» [11] و یا از سریعالقلم خواهد شنید که «تاریخ ما هم مملو است از تبعید، حذف، ترور، خیانت و مهاجرت»...
***
1_ http://alef.ir/vdcb55b8grhb0fp.uiur.html?162320
2_ http://www.rajanews.com/news/51931
3_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13941030000949
4_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940215001631
5_ http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/206954
6_ http://www.mashreghnews.ir/fa/news/183734
7_ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930924001516
8_ http://www.entekhab.ir/fa/news/250322
9_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940408001479
10_ http://www.farhangnews.ir/content/107784
11_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920412000692