جمهوری اسلامی ایران از آغاز تاکنون چند باری با قطع روابط دیپلماتیک کشورهای مختلف جهان روبهرو شده است. نخستین بار در سال ۱۳۶۷ در شرایطی که ایران هنوز درگیر جنگ با عراق است، این اتفاق میافتد. در مهر این سال، کتابی تحت عنوان «آیات شیطانی» به قلم «سلمان رشدی» در اهانت به به ساحت پیامبر اعظم و خانواده و اهل بیت ایشان در لندن نوشته و منتشر شد. این اقدام اعتراضات زیادی را در بین مسلمانان جهان برمیانگیزد تا اینکه در بهمن ماه امام خمینی (ره) حکم ارتداد او را اعلام میکند.
ماجرای سلمان رشدی و وقتی انگلیس وادار به عقبنشینی شد
بلافاصله پس از اعلام این حکم، کشورهای اروپایی، سفرای ایرانی را فراخواندند. مجلس شورای اسلامی هم آن زمان اولین واکنش اعتراضی را در برابر این اقدام انجام میدهد. در آن زمان سطح روابط اقتصادی اروپا با ایران به پایینترین حد خود کاهش داده شد و در ابتدای اسفند۶۷، سفرای ۱۲ کشور اروپایی به کشورهای خود فرا خوانده شدند و هرگونه تماس در سطح بالا با دولت ایران را لغو کردند.
در نهم اسفند، مجلس شورای اسلامی در جلسه فوقالعاده خود برای انگلیس ضربالاجل یکهفتهای اعلام کرد و تداوم رابطه سیاسی با دولت این کشور را به تجدید نظر آنها درباره کتاب «آیات شیطانی» مشروط کرد. بنابر این مصوبه در صورتی که انگلیس در عرض یکهفته علیه انتشار آیات شیطانی اعلام موضع نمیکرد، روابط سیاسی و دیپلماتیک با آن کشور بهطور کامل قطع میشد. اما دولت انگلیس هم عقبنشینی کرد و اعلام کرد که خواهان قطع روابط با ایران نیست و در تاریخ ۱۳اسفند، «جفری هاو» وزیر خارجه انگلیس بدون مخالفت با تداوم انتشار آیات شیطانی و بدون محکوم کردن اهانت به مقدسات مسلمانان، اعلام کرد که این کشور به اسلام احترام میگذارد و خود را از ماجرای انتشار آیات شیطانی جدا می داند.
اما چون این اظهارات و موضعگیریها فاقد عذرخواهی رسمی و علنی لندن از مسلمانان بود، در تاریخ ۱۶اسفند ۶۷ وزارت امور خارجه ایران طی بیانیهای در پایان مهلت یکهفتهای به دولت انگلیس برای اصلاح مواضع خود در قبال کتاب موهن آیات شیطانی، به علت عدم تحقق خواسته مجلس شورای اسلامی، قطع کامل روابط سیاسی ایران با انگلیس را اعلام کرد.
گرچه جامعه اقتصادی اروپا تلاش فراوانی را برای برگرداندن نظر دولت ایران انجام دادند، اما در نهایت با استقامت نظام آن ها مجبور شدند، از موضع خود عقب نشینی کنند و سفرای خود را به ایران بازگردانند
گرچه سردی روابط ایران با بریتانیا و حتی اتحادیه اروپا تا ۱۰ سال ادامه یافت.
ماجرای میکونوس و وقتی که آلمان آخرین کشوری بود که به سفارتخانه برگشت!
ماجرای قتل در رستوران آلمانی «میکونوس» هم دومین حادثهای است که در تاریخ انقلاب، به قطع روابط دیپلماتیک انجامیده است. دربیست و یکم فروردین سال ۱۳۶۷ دادگاهی در آلمان در حکمی قتل «صادق شرفکندی» رهبر حزب منحله دموکرات کردستان ایران و سه دستیار او را به ایران نسبت داد. این دادگاه تحت فشار آمریکا و صهیونیست ها بدون آنکه از شخص خاصی نام ببرد مقامات بالای جمهوری اسلامی ایران را به طراحی قتل این چهار تن متهم کرد. این دادگاه بدون شنیدن پاسخ های ایران و صرفا بر اساس شهادت جند تن از مجرمان و فراریان ایرانی، این احکام را صادر کرد. بعد از این دادگاه فرمایشی سفرای کشور های اروپایی خاک ایران را ترک می کنند و البته برای حفظ منافع اقتصادی خود، بعد از چند روز به ایران باز می گردند.
وزیر خارجه فرانسه مدعی است این سفرا برای مشورت با دولت های متبوعشان خارج شده ؛ اما سوال این است که پس چرا همزمان این اتفاق صورت گرفته و چرا بعد از اعلام شرکت های ایرانی و مسئولین مبنی بر قطع روابط اقتصادی با طرف های اروپایی این اتفاق رخ داده است.
بسیاری از رسانههای جهانی این اقدام جامعه اروپا را شکستی برای کشورهای اروپایی بویژه آلمان دانستند و معتقد بودند که این کشور بهای گزافی را در قبال این پرونده پرداخت. در همان زمان هفته نامه آلمانی اشپیگل نوشت که بن (مرکز دیپلماتیک وقت آلمان) باپذیرش بازگرداندن سفیر خود به عنوان آخرین سفیر اتحادیه اروپایی به تهران، در مقابل ایران تسلیم شد.
این مجله در گزارشی به نام «همه بیرون، همه برگردند» نوشت: «ده نفر از سفرای اتحادیه اروپا با استفاده از پرواز شبانه سوئیس ایر از زوریخ بسمت تهران پرواز کردند تا قبل از سپیده دم روز بعد در تهران باشند.»
قسمت دوم این توافق در حقیقت نقش اصلی را بازی می کرد و آن اینکه سفیران بن و پاریس روز اول آذرماه به محل ماموریت خود در ایران بازگردند. اشپیگل به نقل از یک دیپلمات عالیرتبه اروپایی همچنین نوشت که ایران اصولاً نیازی به این توافق نداشت زیرا پایان همبستگی اعضای اتحادیه اروپا با آلمان به خوبی قابل پیش بینی بود وسفرای اروپایی در این اواخر چنان عجله می کردند که دوست داشتند ده روز زودتر در تهران باشند.
سیلی که اروپایی ها از حسینه امام خمینی خوردند!
یک ماه پس از صدور رأی در اردیبهشت ۷۶ رهبر انقلاب در دیدار سالانه خود با معلمان با اشاره به این موضوع به گونهای عزتمندانه برخورد کردند، تا سیلی تاریخی به اروپا رقم بخورد. ایشان در این زمینه فرموند: «همین آقایان اروپاییها؛ همینهایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریشهایشان را همقد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، دهها کشور دنیا را استعمار کردهاند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملتها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولتهایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند!»
ایشان در ادامه فرمودند: «مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.» پس از این سخنرانی، سفرای اروپا یکی یکی و بهتدریج در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس!
بعد ها رهبر انقلاب در سال ۹۰ در بازخوانی این ماجرا می گویند: «یک روزى یکى از دولتهاى اروپایى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیهى قهوهخانهى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجهى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهاى اروپایى با آنها همدست شدند، همهشان سفراى خود را از تهران فراخوانى کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلى بزنند، البته سیلى سختترى خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلىاى خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلى زدن برآمدند.»
تجربه ثابت کرده که در این این اقدامات قطع روابط دیپلماتیک، همیشه طرفهای مقابل ایران بودهاند که پشیمان شدهاند و دست از پا درازتر دوباره به سفارتخانههایشان بازگشتهاند!