نصرالله، تجلی روح الله
یک. شهید سعید و مجاهد کبیر سید حسن نصرالله، از چند زاویه و منظر، تجلی روح الله بود. نصرالله و یارانش چهار دهه در لبه خط مقدم جنگ می‌زیستند و شکست و خرد کردن دشمن ستیزه‌جو، کار و عادتشان بود. این همه شجاعت از کجا می‌آمد؟ نصرالله دل را از خود خالی کرده و یک سر به خدا سپرده بود. 
 
او حقیقتا خالی از تمنیات نفسانی خود بود و همچون آیینه، تابنده روح و تجلیات روحانی بود. او تجلی راستین روح الله بود.
 
دو. وجه دیگر نصرالله، شباهت بی‌بدیلش به بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی ما یعنی حضرت روح الله بود. کار اصلی امام خمینی (ره) در ایران چه بود؟ شکستن رژیم طاغوت؟ نه. بیرون کردن آمریکا و اذنابش؟ نه. اداره کردن هشت سال جنگ تحمیلی قدرت‌های جهانی علیه ایران؟ نه. کار اصلی او، تغییر و چرخش دل‌ها بود.
 
او دل‌های مردم را متوجه خدا می‌کرد و دلی که خداجو می‌شد، باور می‌کرد که به پشتوانه الهی، هم رژیم طاغوت را می‌توان در هم شکست، هم قدرت‌های خارجی را می‌توان اخراج کرد و هم می‌توان در جنگ تحمیلی دشمن را عقب راند. 
 
خداباوری انسان مومن مصمم را به خودباوری می‌رساند و نشدنی‌ها را ممکن می‌سازد. دقیقا همین مسئله مهم، معجزه شهید نصرالله در لبنان بود که برای سایر ملت‌ها هم الگو شد.
 
او حقیقتا با دست خالی، با امکانات محدود و نیروی کم، نهضتی را در ۳۱ سالگی به راه انداخت که هم در سال ۹۹ و ۲۰۰۰ ارتش اسرائیل را از جنوب لبنان اخراج کرد، هم در جنگ ۳۳ روزه بر دشمن فائق شد، هم در مسائل داخلی لبنان نقش پررنگ ایفا کرد و هم هزینه تجاوز به لبنان را چنان بالا برد که مرزهای شمالی، کابوس همیشگی سران صهیونیست‌هاست. 
 
در همین جنگ اخیر، هنوز که هنوز است پس از آتش‌بس، نوار شمالی فلسطین اشغالی از ترس خشم مجاهدان حزب الله خالی از سکنه است.
 
سه. نصرالله در ابعاد شخصیتی و زندگی فردی هم، حقیقتا برازنده لقب خمینی لبنان بود. مشهور است که امام راحل ما، به فرزندش سید مصطفی علاقه خاصی داشت و از جهت هوش و استعداد او را امید آینده اسلام می‌دانست.وقتی خبر شهادت سیدمصطفی رسید، امام سه مرتبه فرمود «انا لله و انا الیه راجعون». 
 
کسانی که به حرم امیرالمومنین علیه‌السلام در نجف مشرف شده باشند می‌دانند که قبر سیدمصطفی خمینی در حرم مطهر امیرالمؤمنین و در جوار مزار مرحوم کمپانی واقع شده است. امام در تشییع پیکر فرزند شهید خود، هیچ رفتار متفاوتی نسبت به حضورش در سایر مراسم تشییع نکرد.
 
او چند صد متر و چند دقیقه با تشییع‌کنندگان همراهی کرد و سپس به منزل بازگشت. اولین‌باری که بعد از دفن به حرم رفت، اول امیرالمؤمنین را زیارت کرد و سپس وارد مقبره شد. 
 
پرسید قبر مصطفی کدام است و اطرافیان با گریه و اشک نشان دادند. فاتحه کوتاهی خواند. سپس به حضار تأکید کرد برای مرحوم کمپانی و سایر قبور هم فاتحه بخوانید و از مقبره بیرون آمد. 
 
شهید سیدحسن نصرالله هم ماجرای مشابهی دارد. پسر ایشان، سیدهادی در جنگ با صهیونیست‌ها در سال ۱۹۹۷ شهید شد و پیکرش به دست صهیونیست‌ها افتاد و سال بعد همراه با پیکر سایر شهدا با یک جنازه اسرائیلی مبادله شد. 
 
تصاویر مراسم وداع سیدحسن نصرالله با پیکر فرزند ۱۸ ساله شهیدش در فضای مجازی موجود است. نصرالله با خویشتن‌داری و طمأنینه چنان استوار است که دیگران را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. او درست مانند امام خمینی حتی یک لحظه هم بغض نمی‌کند و وداع را کوتاه می‌کند، حال آن که اگر یک پدر جوان از دست داده در شهادت فرزندش بی‌تابی کند، خرده‌ای نمی‌توان گرفت.
 
چهار. شهید نصرالله از این دنیای فانی اما منش و مکتبش ماند، همان‌طور که راه و مرام امام در میان ما ماند و جاودانه شد. دیر نخواهد بود که حزب الله پرافتخار لبنان و جریان مقاومت، به برکت خون او و سایر شهدای مقاومت، رژیم منحوس و اشغالگر را از سرزمین‌های اسلامی کاملا اخراج کند ان‌شاءالله.
 
محسن پیرهادی