باراک که از ژنرالهای سابق ارتش رژیم صهیونیستی و سابقه وزارت جنگی رژیم صهیونیستی را هم در کارنامه خود دارد، اعلام کرد، اسرائیل در شرایط وخیم واقعی قرار داشته و باید تا زمان سرنگونی کابینه نتانیاهو همچنان در اطراف کنست تحصن کرد.
او در مقدمه یادداشت خود اعتراف کرد: اسرائیل در یک بحران به سر میبرد، بحرانی که هر روز ابعاد جدیدی از آن نمایان شده و توسعه بیشتری به خود میگیرد، و خطرناکترین آن در تاریخ اسرائیل محسوب میشود.
در ادامه یادداشت آمده است:
بحران از 7 اکتبر آغاز شد، با فضاحت بارترین شکستی که در تاریخ اسرائیل رخ داده است و تا به امروز نیز در جنگی که به رغم تمامی (اقدامات صورت گرفته) بزرگترین شکست تاریخ ما را رقم زده است، و جنگی که ما درگیر آن هستیم باعث فلج راهبردی قله رهبری شده است.
ما در برابر یک تصمیم سخت و انتخاب بین جایگزینهای بد هستیم، اینکه آیا باید به جنگ در غزه ادامه دهیم، جنگ و عملیات را در شمال علیه حزب الله توسعه دهیم، با خطر گسترش جنگ فراگیر چند جبههای مواجه شویم و وارد جنگ با ایران و متحدانش گردیم؟
تمامی این گزینهها در حالی مطرح میشود که تلاشهایی برای کودتا علیه ساختار اسرائیل ادامه دارد، کودتایی که قصد انتقال ما به دیکتاتوری دینی، نژادپرستانه و ناسیانولیستی افراطی تاریک را دارد.
این بحران از ما یک بسیج و همگرایی داخلی را طلب میکند... در این شرایط ما جایی برای اشتباه کردن نداریم... ما واقعا در شرایط فوق العاده حقیقی قرار داریم، کانون فاجعهای که ما را در نوردیده آن است که در زمان وقوع این فاجعه رهبری اسرائیل در اختیار کابینه و نخست وزیری است که اصلا برای انجام چنین وظایفی واجد شرایط نیستند.
مسئولین وقایع 7 اکتبر و مسئولین اداره جنگ شکست خورده در غزه واجد شرایط رهبری اسرائیل نیستند، آنها قادر به هدایت اسرائیل در فصل جدیدی که خطرات و تهدیدهای بسیار بیشتری در خود دارد را ندارند، ناخدایی که چند کشتی را یکی پس از دیگری غرق کرده دیگر حق هدایت کشتی بعدی را ندارد.
ما نیازمند تغییر فوری کابینه شکست خورده و ناکارآمد هستیم، باید زمان برگزاری انتخابات اعلام شود، یا به جای آن، کابینه از سوی کنست طی پنج هفته آینده رد صلاحیت شود.
به نوشته ایهود باراک، اگر اسرائیل همچنان خود را گرفتار کابینه شکسته خورده نگه دارد، ما خود را طی چند ماه و شاید حتی طی چند هفته آینده در عمق جنگ وحدت جبههها خواهیم یافت و رؤیای [سردار] قاسم سلیمانی تحقق پیدا خواهد کرد.
ما (پس از ماهها جنگ) همچنان برنامه مشخصی در غزه نداریم، وارد جنگ فراگیری با حزب الله در شمال شدهایم، انتفاضه سومی در کرانه باختری در حال شکل گیری است، حوثیها در یمن، گروههای شبه نظامی عراقی در بلندیهای جولان و طبیعتا ایران که آوریل گذشته با حمله موشکی خود آمادگی اقدام مستقیم را در حالی (به رخ ما کشید) که اسرائیل در شرایط انزوا به سر میبرد، اختلافاتش با ایالات متحده تنها کشوری که سلاح در اختیار ما قرار داده و از ما به شکل فعالانهای حمایت دیپلماتیک میکند، به نقطه اوج خود رسیده است.
احکام دادگاه کیفیری بین المللی لاهه ما را تهدید میکنند، دستهای از کشورها به دنبال به رسمیت شناختن دولت فلسطین حتی بدون مذاکره با اسرائیل هستند و آمیزهای از این تهدیدها شبه حتمی امنیت اسرائیل و آینده آن را زیر سئوال برده است.
امروز ما نیازمند توافق فوری برای بازگشت ربوده شدگان هستیم، حتی اگر این امر به بهای تعهد به آتش بس باشد، آرام کردن اوضاع در جنوب و نیز در شمال از طریق توافق سیاسی ـ هر چند موقت ـ با وساطت ایالات متحده برای بازگشت آوارگان به شهرکهای اطراف نوار غزه و شمال، پر کردن مجدد انبارهای آذوقه، بازسازی ارتش اسرائیل و سرو سامان دادن به اقتصادباید انجام شود.
باید این مسئله را در نظر بگیریم که تقویت مجدد روابط با دولت آمریکا به ما این مجال را میدهد که سازش با عربستان سعودی را هم پیش ببریم، امری که میتواند منجر به تشکیل نیروی عربی شده و این نیرو جایگزین ارتش اسرائیل در نوار غزه گردد تا آن را به کنترل خود در آورده و زمینه تشکیل ساختاری فلسطینی به غیر از حماس را در آن فراهم کند.
وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در بخش دیگری از یادداشت خود مینویسد:
در اینجا برخیها این پرسش را مطرح میکنند که چگونه باید جنگ را پیش از دستیابی به پیروزی قاطع به پایان برسانیم؟
پاسخ من به این عده آن است که:
ما به شدت از رسیدن به این نقطه در غزه دور هستیم.
براساس گفتههای تساحی هنگبی رئیس شورای امنیت داخلی بعد از هفت ماه میتوانیم به این نقطه برسیم در حالی که بنی گانتس مدت رسیدن به نقطه پیروزی قاطع را دو سال دیگر اعلام کرده است، تا آن زمان تمامی ربوده شدگان با تابوت باز خواهند گشت، یا آنکه سرنوشتی همانند ران آراد پیدا میکنند.
باید در اینجا مسئله دیگری را هم تاکید کنم، پیروزی قاطع از همان ابتدا هم یک شعار تو خالی بود، در سایه رهبری شکست خورده و فشل نتانیاهو ما بیشتر به نقطه شکست قاطع نزدیک میشویم تا پیروزی قاطع، بعد از شش ماه یا یک سال و نیم، یک کابینه دارای حاکمیت و مشروعیت میتواند به رغم تعهدات صورت گرفته مجددا وارد عمل شود، البته این قاعده بر نتانیاهو که تعداد بی حد و حصری از تعهدات سیاسی و بین المللی را زیر پا گذارده صدق نمیکند.
نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی سپس مینویسد: آنچه که اکنون نیازمند آن هستیم، یک اپوزیسون است که به گامهای بعدی مشروعیت دهد، این امر نمیتواند از رحم توطئه های سیاسی خارج شود بلکه باید شاهد تحرکات گسترده مردمی باشیم، مردم باید بدانند که لحظه سرنوشت فرا رسیده است، رهبران اپوزیسیون هم باید این شرایط را درک کنند، باید همه رهبران مخالف از یائیر لاپید، اویگدور لیبرمن، گانتس، ایزنکوت، ساعرت و یائیر جولان همگی حاضر باشند من باید در اینجا نام نفتالی بنت را هم اضافه کنم که میتواند در گامهای بعدی نقش مهمی را ایفا کند.
ایهود باراک بعد از توصیه به تعطیلی فعالیتهای کنست و عدم قانونگذاری و بقیه فعالیتها برای انحلال ائتلاف به اعضای کنست و بقیه مردم میگوید: داغترین نقطه جهنم مکانی است که در آن کسانی نگهداری میشوند که ترجیح دادند کناری بایستند در حالی که باید تصمیمات اخلاقی اتخاذ میکردند.
او بعد از آن تاکید میکند، اگر در برکناری و ساقط کردن کابینه و رهبر آن شکست بخوریم، آینده اسرائیل و ادامه بقایش به خطر خواهد افتاد.