اصلاح طلبی واژه ای آشنا در سپهر سیاسی ایران است که به بر خلاف شعار زنده باد مخالف من، دیکتاتور مآبانه با صندوق های رای برخورد می کنند.
اختلافات جدی در میان ژنرال های اصلاح طلب با بدنه این جریان و طیف تندرو و میانه رو و همچنین عملکرد ضعیف و غیر قابل دفاع به خصوص در دولت حسن روحانی که اکثریت مسئولیت های اجرای کشور در دست مدیران اصلاح طلب بود باعث عیان شدن ناکارآمدی این جریان شود. به واقع هر زمان اصلاح طلبان پیروز انتخابات شوند آن را خواست مردم دانسته و اگر هم مانند سال ۸۸ پیروز نشوند یا زیر میز انتخابات زده و یا صحبت از قهر و تحریم انتخابات می کنند.
محمدعلی وکیلی از فعالان اصلاحطلب درباره استراتژی تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان می گوید که متاسفانه از سال 98 در جبهه اصلاحات یک کج سلیقگی در حوزه حزبی رخ داد و آن این بود که به جای اینکه شاهد کنشگری رسمی و مسئولیتدار باشیم، سران جریان اصلاحات در پی فرار از مسئولیت بودند.
در حالی که ماهیت یک حزب(یا طیف) این است که فعالیت و کنشگری سیاسی داشته باشند نه اینکه به جای کنش معطوف به مسئولیت، هرگونه مسئولیتی را از گرده خود بردارند و فعالان سیاسی متبوع خود را اصطلاحاً آتش به اختیار به حال خود رها کنند.
بدنه کنشگران اصلاحطلب در شهرستانهای مختلف از سال 98 به این نتیجه رسیدند که رویکرد انتخاباتی سران جبهه اصلاحات تحریمی است منتها یک تحریم ناگفته و ضمنی.
در همین راستا نیز شاهد بودیم که راه احزابی که دیدگاه متفاوتی با سران جریان داشتند بسته شد و تاثیر آنها به حداقل رسید.
چرا که آن نوع موضعگیری به بیرمقی مردم کمک کرد و مردم انگیزه خود برای مشارکت در فضای سیاسی و انتخاباتی را از دست دادند و در نتیجه طیف اصطلاحاً خاکستری جامعه که موتور محرکه جریان اصلاحطلب تعریف میشد از سال 98 به بعد موضع بیتفاوتی را اتخاذ کرد و با صندوق رای قهر کرد.
در سخنان این چهره اصلاح طلب به خوبی اعتراف به تحریم انتخابات توسط سران این طیف سیاسی مشخص است اما سوال اینجاست مردم با صندوق رای قهر نکرده اند.
از سوی دیگر ابطحی از چهره های مشهور اصلاح طلب نیز می گوید که مشکل انتخابات پیش رو مانند مشکلات سنتی سالهای گذشته خیلی شورای نگهبان و رد صلاحیتها نیست، مشکل اصلی پیش بینی عدم حضور مردم است.
با توجه به قهری که اتفاق افتاده و با توجه به سوابقی که در مجالس قبلی دیدیم، پیش بینی حضور حداکثری مردم دشوار است و تقریبا میتوان گفت که مشارکت خیلی اندک خواهد بود مجلس آینده بنا به خواست حاکمیت و بنا به خواست اراده عدم حضور عمومی مردم یک مجلسی شبیه مجلس فعلی است البته باید استقبال کرد که مجلس رنگارنگ باشد و با حضور طیفها و جریانهای مختلف باشد اما متاسفانه چنین اراده ای وجود ندارد و چون اراده ای وجود ندارد تشویقی هم برای اینکه این حضور شکل گیرد نخواهد بود.
ابطحی در مصاحبه اخیر خود از دو فاکتور خواست حاکمیت سخن می گوید. اما چگونه به این موضوع اشاره نمی کند که تا به حال در کدام انتخابات اصلاح طلبان حضور نداشته اند که حالا از خواست حاکمیت دم می زند؟
مگر لیست بلند بالای آنها برای همین انتخابات مجلس یازدهم نبود که شکست خوردند و یا در دوره های دیگر مجلس مانند مجلس ششم که یکپارچه در دست اصلاح طلبان بود چه اتفاقاتی افتاد، آیا تحصن در مجلس ششم را فراموش کردند و یا انتخابات سال ۸۸ که کشور را به آشوب کشیدند.
مگر با حمایت شخص سید محمد خاتمی، حسن روحانی ۸ سال رئیس جمهور و سکاندار مسوولیت اجرایی کشور نبود ، در آن زمان که اصلاح طلبان در قدرت هستند سخنی از خواست حاکمیت نمی کنند اما همین که پایگاه اجتماعی خود را به دلیل ضعف در عملکرد از دست می دهند بهانه های خواست حاکمیت ، نظارت شورای نگهبان و ... را مطرح می کنند.اصلاح طلب در یک جمله معتقدند یا ما باید پیروز انتخابات باشیم یا تحریم می کنیم.