علی کریمی که هم اکنون ۴۵ سال دارد در ذات خود همان پسر ۲۰ سالهای است که در مسابقه تیم ملی امید ایران با ویتنام پس از اخراج مرحوم علی انصاریان با داور درگیری فیزیکی پیدا کرد و یک سال از فوتبال محروم شد.
کریمی که ملقب به جادوگر فوتبال آسیا بود پس از درگذشت مهسا امینی با پستها و استوریهای خود در فضای مجازی این بار با مردم خود درگیری پیدا کرده است و یک سال است که خود را از وطنش محروم کرده است.
او که در دریبل زدن تبحر داشت با پیوستن به منشور همبستگی که در آن همه مدل دشمن ایران از پروژه بگیری مثل معصی علینژاد، رضا پهلوی از خاندان فراری پهلوی و تجزیه طلبی مثل عبدالله مهتدی حضور داشتند یک گل به خودی تاریخی به خود زد و پس از فروپاشی منشور همبستگی هنوز متوجه نشده چگونه اعتبار خود را خرج کسانی کرده که حتی به خودشان هم رحم نمیکنند و پس از فروپاشی منشور به اصطلاح همبستگی شروع به افشاگری علیه خودشان کردند.
علی کریمی بیشتر اوقات ستاره زمین فوتبال بود، اما بعضی روزها به هیچ عنوان روز خوبی در زمین فوتبال سپری نمیکرد مثل دربی ۷۴ استقلال و پرسپولیس در ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ که به دربی ایمون زاید معروف شده است. در آن بازی علی کریمی امید پرسپولیسیها برای فرار از شکستهای پی در پی مقابل استقلال بود، اما در آن بازی خوب ظاهر نشد و در صحنهای که در نیمه دوم اقدام به شوتزنی کرد توپ روی پایش جفت و جور نشد و ضربه روی پای او به جای رسیدن به دروازه سید مهدی رحمتی، عرض زمین را طی کرد و به اوت رفت. او در نیمه اول این بازی هم آمد توپ را بگیرد تا به بیرون نرود، اما آن توپ را اشتباهی به بازیکنان استقلال داد و گل اول وارد دروازه پرسپولیس شد.
دربی ایمون زاید در واقع مثالی از این روزهای علی کریمی است. کسی که میتوانست در اوج باشد، اما با اشتباهاتش روزگار را بر خود تلخ کرده و در گوشهای هزاران کیلومتر آن طرفتر از ایران نشسته و با دروغپردازی سعی در سیاهنمایی علیه کشورمان دارد.
علی کریمی پس از اغتشاشات سال گذشته در کشور میتوانست با دوراندیشی، خود را در تله براندازان نیندازد، اما حالا با استوریها و پستهایش که در بسیاری از موارد "دروغ" است سعی در ایجاد یک اغتشاش دیگر در کشور دارد.
او که ژست حمایت از بانوان و جنبش زن زندگی آزادی دارد همچنان در قبال کلاهبرداری از خواهرش لیلا کریمی با مبلغ نجومی ۷۷۰ میلیارد تومان سکوت کرده است.
کریمی که بیان خوبی هم ندارد در برخی از مطالبی که منتشر میکند حتی نمیتواند یک جمله را در راستای هدف خود به درستی بنویسد. مثل املای کلمه مزدور در پست پایین!
کریمی در پستها و استوریهایی که میگذارد با راست یا دروغ بودن آن کاری ندارد و فقط میخواهد چیزی منتشر کرده باشد. به طور مثال، او چند ماه پیش فیلمی از باز شدن درب یک هواپیمای متعلق به کره جنوبی را منتشر کرد و آن را به ایران نسبت داد.
یا در بهمن سال گذشته تصویر ۱۱ سال پیشِ نشستن دانشآموزان هندی روی زمین در زیر یک پل در مناطق زاغهنشین اطراف دهلینو را بجای یک کلاس درس در ایران جا زد و جمهوری اسلامی را مقصر این وضعیت معرفی کرد.
در آذر ۱۴۰۱ هم او در ادامه نفرتپراکنیهای خود، تصویر شش سال قبل از حمله به کابل را تحت عنوان اتفاقات جوانرود منتشر کرد.
در آبان گذشته نیز کریمی برای دمیدن در آتش آشوبها، تصویری را بهدروغ به نام کودکان سیستان و بلوچستان منتشر کرد که مربوط به گزارش رسانههای خارجی از وضعیت فقر در پاکستان بود.
رسوایی آخر علی کریمی عکسی بود که مربوط به بمبگذاری چند روز پیش در بلوچستان پاکستان است ولی او مدعی شده این کودک در زاهدان و توسط نیروهای حافظ امنیت زخمی شده است!
این عکس توسط چندین خبرنگار و فعال شبکههای اجتماعی اهل پاکستان، قبل از علی کریمی منتشر شده است. آنها تاکید کردهاند که تصویر متعلق به انفجار بلوچستان پاکستان است.
به نظر میرسد علی کریمی مسیر بهرام مودت، دروازهبان دهه پنجاه پرسپولیس که در دربی معروف به ششتاییها در سال ۱۳۵۲ در درون دروازه پرسپولیس حضور داشت را طی میکند.
بهرام مودت که دروازهبان دوم تیم ملی در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین هم بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سازمان منافقین درآمد و هم اکنون عضو شورای رهبری این گروه تروریستی است.
مودت با اینکه روزگاری در پرسپولیس و تیم ملی بازی میکرد و بازیکن شناخته شدهای بود، اما از وقتی که رو در روی ملت ایران ایستاد از یادها رفت و الان کمتر کسی او را به یاد میآورد یا نامی از او به عنوان بازیکن سالهای دور پرسپولیس میبرد. به ورطه فراموشی رفتن بهرام مودت همان سرنوشتی است که در انتظار علی کریمی است.