چرا کشورهای غرب آسیا برای تأمین امنیت به‌ دنبال ائتلاف با ایران هستند؟

روزهای میانی خردادماه امسال بود که دریادار شهرام ایرانی از شکل‌گیری ائتلاف‌های جدید در منطقه و فرامنطقه‌ خبرداد و گفت: امروز کشورهای منطقه به این نقطه رسیده‌اند که اگر قرار است امنیتی در منطقه برقرار باشد حتماً با هم‌افزایی و همکاری یکدیگر قابل انجام و برقراری است. به‌زودی شاهد آن خواهیم بود که منطقه ما از هر نیروی غیر موجه عاری شده و مردم منطقه با استفاده از سربازهای خود در حوزه امنیتی خود مسلط باشند.

اقدام کشورهای منطقه غرب آسیا برای تشکیل یک ائتلاف منطقه‌ای با محوریت ایران در حوزه دریا اهمیت بسیاری دارد و می‌توان آن را زمینه‌ساز ائتلاف در سایر عرصه‌ها دانست. فرمانده نیروی دریایی ارتش همچنین گفته بود؛ «ما پیش از این با عمان اقدام اشتراکی را داشتیم و اکنون عربستان این هدف‌گذاری را انجام داده و به آن ورود کرده است. امارات، قطر، بحرین، عراق، پاکستان و هند جزو این کشورها هستند.»

سخنان دریادار ایرانی شکل‌گیری یک ائتلاف با حضور کشورهای ایران، عمان، عربستان، امارات، قطر، بحرین، عراق، پاکستان و هند را نوید می‌دهد؛ کشورهایی که تا همین اواخر با کشورهای دیگری متحد بودند.

در ادامه با اهمیت غرب آسیا و اهمیت برقراری امنیت درون‌زا آشنا می‌شویم.

غرب آسیا؛ منطقه‌ای استراتژیک با مهمانان ناخوانده

منطقه غرب آسیا که کشورمان ایران نیز در آن واقع شده است، یکی از مناطق مهم جهان با منابع فراوان محسوب می‌شود. این محدوده به سرزمین‌های میان دریای مدیترانه و خلیج فارس گفته می‌شود که از لحاظ موقعیت جغرافیایی در مرکز تقاطع سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد به طوری که از ناحیه کشور ترکیه به اروپا و از سرزمین مصر به قاره آفریقا متصل است.

مولفه‌هایی همچون موقعیت استراتژیک، اهمیت اقتصادی به علت وجود ذخایر عظیم نفت، اورانیوم و لیتیوم و استعداد این منطقه برای خرید کالاهای مصرفی، غرب آسیا را به عرصه رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل کرده است. از این جهت این منطقه بشدت تحت تاثیر رفتار قدرت‌های بزرگ و سیاست‌های بین‌المللی قرار داشته است.

تاریخ امنیتی منطقه غرب آسیا نشان می‌دهد این منطقه جغرافیایی بیش از سایر حوزه‌های ژئوپلیتیکی در شرایط بی‌ثباتی، ناامنی، بحران و تعارض قرار داشته است. جنگ‌های منطقه‌ای، درگیری‌های مرحله‌ای، اختلاف‌های سرزمینی، بحران‌های پایان‌ناپذیر و تکرار‌شونده را می‌توان در شمار عواملی دانست که ضرورت مطالعه دائمی درباره شاخص‌های امنیت منطقه‌ای را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

استمرار این اوضاع به همراه پایداری کدهای ژئوپلیتیکی، موجب شده تا منطقه غرب آسیا در شرایط کنونی به یکی از بحرانی‌ترین و ناامن‌ترین مناطق جهان تبدیل شود. در این میان، پرسش اساسی این است که ایران به‌عنوان یکی از کشورها و بازیگران بسیار تأثیرگذار منطقه، نظم مطلوب خود را در تحقق کدامین شرایط جستجو می‌کند.

منطقه غرب آسیا از جنگ جهانی اول به این سو، شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. به نحوی که با تجزیه امپراتوری عثمانی و تشکیل کشورهای جدید از قبیل عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و ترکیه هژمون این منطقه دگرگون شده و کشورهای فرامنطقه‌ای مانند انگلیس نقش جدی‌تری در تقسیم کشورها و حاکمیت‌ها نسبت به گذشته در آن ایفا کرده‌اند. البته این منطقه مهمانان ناخوانده بسیاری دارد که یکی از آن‌ها، رژیم صهیونیستی است.

چرا کشورهای غرب آسیا برای تأمین امنیت به‌ دنبال ائتلاف با ایران هستند؟

غرب آسیا؛ مهمانان ناخوانده بار اضافی سربارِ صاحبان اصلی منطقه

رژیم صهیونیستی یکی دیگر از مهمانان ناخوانده منطقه غرب آسیاست که از سال ۱۹۴۵ یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم با همکاری انگلیس به مرور اراضی فلسطین را اشغال و پس از چهار نبرد اصلی با اعراب در سال‌های ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ و شکست اعراب توانست تا حد بسیاری جای پای خود را در منطقه محکم کند.

از تاریخ تشکیل به بعد هیچ‌گاه این رژیم دارای ثبات نبوده و همواره به علت ماهیتش دارای چالش‌های بسیاری بوده است. این چالش‌ها به طور ویژه با مصر به عنوان قدرتمندترین همسایه صهیونیست‌ها جدی‌تر نیز بوده است. از این منظر می‌توان جنگ‌های چهارگانه اعراب و اسرائیل را مهم‌ترین پاشنه آشیل صهیونیست‌ها دانست. البته نبردهای حزب‌الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین با اسرائیل به ویژه از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو نیز در این راستاست.

اسرائیل نه تنها مهمان ناخوانده منطقه نیست بلکه مهمانان ناخوانده اصلی، انگیس و آمریکا هستند. این دو کشور استعمارگر به نوعی پدیدآورنده اسرائیل نیز هستند و حامیان اصلی آن. آمریکا و انگلیس که از دوران گذشته کاری جز استعمار کشورها نداشتند، خود یکی از عاملان تجزیه کشورهای بزرگ و تقسیم غرب آسیا یا به زعم خود خاورمیانه بودند. تجزیه بخش‌هایی از ایران، فروپاشی عثمانی و... جزو این اقدامات هستند.

فعالیت‌های مذکور پایان اقدامات آن‌ها در غرب آسیا نیست و ایجاد و حمایت‌های این دو کشور از کشورهای بی‌ثبات‌ساز در غرب آسیا موجب برهم‌ریختن نظم این منطقه شد. کودتا در عراق و روی کار آوردن صدام حسین به جای حسن البکر در دهه 70 میلادی یکی از این اقدامات است. مهره‌ای که آمریکا پس از دست دادن ایران و شخص محمدرضا پهلوی که ژاندارم آمریکایی‌ها در منطقه بود، او(صدام حسین) را علیه ایران اسلامی که به تازگی دچار تحولات مهمی شده بود، تحریک و رژیم بعثی عراق به ایران حمله کرد.

آمریکا؛ کشوری که خود را وارث غرب آسیا می‌داند

رژیم بعث عراق ۳۱ شهریور ۵۹ به ایران حمله کرد. آمریکا و حامیان غربی و شرقی صدام تصور می‌کردند به‌علت شرایط ایران اسلامی دیکتاتور بعثی حکومت نوپای ایران را شکست داده و با تصرف کشورمان آن را به بخش‌های دیگری تجزیه کند. اما، هرچه گذشت بر ناامیدی آن‌ها افزوده شد و پس از بازپس‌گیری خرمشهر توسط رزمندگان ایرانی در سوم خردادماه ۶۱، آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که باید برای کنترل ایران و مانع از دستیابی کشورمان به پیروزی، یک فرماندهی در منطقه خلیج فارس تأسیس کنند.

براین اساس، بعد از فتح خرمشهر و در دی‌ماه سال ۶۱، آمریکایی‌ها فرماندهی سنتکام در خلیج فارس و منطقه غرب آسیا را تشکیل داده و روند توسعه پایگاه‌های نظامی‌ِشان را در منطقه آغاز کردند. یانکی‌ها امروز در کشورهایی مانند امارات، بحرین، قطر، کویت، عراق، اردن، افغانستان تا چندی قبل، پایگاه نظامی تحت فرماندهی سنتکام با هدف مهار و غلبه بر ایران داشتند.

ائتلاف‌های منطقه‌ای وابسته به آمریکا در غرب آسیا همواره یکی از کانون‌های آشوب علیه ایران اسلامی بوده است. البته آمریکا علاوه بر استفاده از ائتلاف‌های منطقه‌ای به دنبال استفاده از اهرم‌های گوناگون مانند گروهک‌های جدایی‌طلب مسلح همچون حزب دموکرات کردستان، کومه‌له و سایرین نیز هست. این در حالی است که آمریکا با ادعای تامین امنیت برای غرب آسیا وارد منطقه شده و بقیه کشورها همچون ایران را بی‌ثبات‌ساز می‌داند گویی که ایران مهمان ناخوانده منطقه است نه آمریکا.

همه این اقدامات در حالی انجام می‌شود که آمریکایی‌ها بارها نشان دادند که متحدان قابل اطمینانی برای شرکای منطقه‌ای خود نیستند. به طور مثال، ترامپ از عربستان به عنوان گاو شیرده یاد کرده بود.

در دیگر نمونه، هنگامی که مقاومت یمن در دفاع از خود به پالایشگاه آرامکو یورش بُرد، آمریکایی‌ها حتی سامانه‌هایی که هزینه آن را سعودی‌ها می‌پردازند را هم به کار نیانداختند.

البته نمونه رژیم بعث عراق و صدام حسین نیز دیگر حمایت بی‌ثبات آمریکا از متحدانش است. به نحوی که وقتی تاریخ مصرف صدام برای یانکی‌ها به پایان رسید، آن‌ها با حمله به عراق علاوه بر دستگیری رئیس حزب بعث عراق موجب آوارگی بسیاری از مردم این کشور شدند.

جمهوری اسلامی ایران؛ مدافع امنیت همه مردم جهان

عدم تأمین امنیت برای متحدان آمریکا در غرب آسیا در مقایسه با تأمین امنیت رایگان توسط ایران برای کشورها در خلیج فارس، دریای عمان، خلیج عدن و سایر پهنه‌های آبی جهان یکی از موضوعات قابل بحث است.

حسن نیت ایران در تأمین امنیت همگانی یک الگوی اطمینان‌بخش برای همه است. به نحوی که کشورهای منطقه که تحت تأثیر مودّت کشورمان در این حوزه قرار گرفته‌ و فارغ از القائات آمریکا و دیگر کشورهای استکباری همچون رژیم صهیونیستی روابط خود با ایران را از سرگرفته‌اند. نمونه واضح و مبرهن آن نیز، برقراری مجدد روابط ایران با عربستان است.

حال به نظر می‌رسد، تشکیل و فعالیت ائتلاف دریایی مشترک با حضور کشورهای منطقه نیز در همین راستا انجام شود.

دریادار ایرانی دراین خصوص گفت که ائتلاف دریایی امروز یکی از اولویت‌های منطقه است و با شکل گیری آن حتماً سطح امنیت در منطقه به میزان قابل توجهی ارتقا خواهد یافت. البته به گفته فرمانده نیروی دریایی ارتش، در این حوزه فعلاً مذاکرات در حال انجام است و عزیزان ما در وزارت امور خارجه، مسائل سیاسی را دنبال می‌کنند و معمولاً وقتی مسائل سیاسی نهایی و ارتباط دولت‌ها برقرار می‌شود، بعد از آن بخش‌های نظامی وارد میدان خواهند شد.

همکاری کشورهای منطقه موجب برقراری امنیت

کشورهای حاضر در یک منطقه خاص در جهان همچون غرب آسیا معمولاً اشتراکات بسیاری دارند و از طریق آن، به نوعی دارای زبان مشترک هستند. مؤلفه مهم اشتراکات در حوزه‌های مختلف به کشورهای مختلف کمک می‌کند تا بتوانند در زمینه‌های مختلف همچون، امنیت با یکدیگر همکاری کنند. همکاری اعضای یک منطقه یک مزیت مهم برای ساکنان آن دارد و آن عدم اجازه دخالت به کشورهای فرامنطقه‌ای و بیگانه است.