سعید حجاریان ، یکی از اعضای حلقه افراطی جریان اصلاحات در یادداشتی با عنوان «چرا گشت ارشاد مردانه نداریم»، به برخی از مسائل فقهی و دینی پرداخت. او در ابتدای یادداشت خود نوشته است: «جامعه ایران پیوسته در وضعیت اعتراضی-جنبشی به سر میبرد». این درحالی است که جامعه ایران همواره در ثبات قرار دارد و بعد از چند ماه تلاش بیوقفه جریان اصلاحات به همراه براندازان خارج نشین برای به آشوب کشاندن ایران، امروز نیز جامعه ایران در ثبات و آرامش قرار دارد.
حجاریان در ادامه نوشت: «سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در یکی از عبارتهای معروف خود، که همواره بر آن تأکید داشت، میگفت: "هرگاه دین و آزادی درگیر شدهاند، دین قافیه را باخته و شکست خورده است.» این درحالی است که به گفته اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، تشکیل گشت ارشاد بر اساس مصوبهای بوده که در اواخر فعالیت دولت سید محمد خاتمی، به تصویب رسید. این مصوبه در دی ماه ۱۳۸۴ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و محمد خاتمی، به عنوان رئیس جمهور، رئیس این شورا بوده است. بنابر این، کسی که حجاریان با استناد به جمله او یادداشت خود را آغاز میکند، همان کسی است که گشت ارشاد را تشکیل داده است.
نکته دیگرِ جملهای که حجاریان از خاتمی نقل کرده و آن را محور بحث خود قرار داده، این است که طبق این جمله، اساسا دین را خلاف آزادی میداند. این درحالی است که بر اساس مجموع تعالیم اسلامی، دین نه تنها مخالف آزادی نیست؛ بلکه برای آزادی بشریت آمده است. امیرالمومنین، حضرت علی (ع) فرموده اند: «وَ لَا تَکنْ عَبْدَ غَیرِک وَ قَدْ جَعَلَک اللَّهُ حُرّ». (بنده دیگری [غیر از خدا] نباش چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است.) در قرآن کریم نیز آمده است «وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»
شاید برای حجاریان فهم معارف دینی دشوار باشد. از همین رو به سراغ اندیشمندان غربی میرویم. براساس نظریه «قرار اجتماعی» جان لاک (اندیشمند بزرگ و معرف غرب) که بخش مهمی از لیبرال دموکراسی بر آن استوار است، انسانها آزادی خود را محدود کرده و در اختیار حاکمان قرار میدهند، تا از حالت طبیعی و زندگی در جنگل خارج شده و امنیتشان تامین شود. به عبارتی دیگر، اساسا قوانین آمده اند تا آزادیها را محدود کنند، تا جوامع شکل بگیرد. در غیر این صورت، جامعه مدنی شکل نمیگرفت و انسانها همچون حیوانات زندگی میکردند. کدام قانون را سراغ دارید که از اساس بخشی از آزادی مطلق را محدود نکند؟ اساسا قوانین وجود دارند تا آزادیها را برای اهدافی مهمتر، محدود کنند. به عبارتی دیگر، آزادیای که در تعریف جریان اصلاحات وجود دارد و برای آن تبلیغ میکنند، محال است و در هیچ جای دنیا وجود ندارد. حتی قوانین راهنمایی و رانندگی که جزو سادهترین و ابتداییترین قوانین هستند، آمده اند تا آزادی افراد در رانندگی را محدود کنند؛ با هدف اینکه امنیت رانندگی تامین شود.
علاوه بر این، آنچه که با آزادی در تناقض است، لیبرال دموکراسی غربی است. بر اساس اصول لیبرالیسم، سرمایهداران که اقلیت هستند، دست برتر را دارند و بر اساس اصول دموکراسی، اکثریت مردم باید برابر باشند. اما اگر لیبرالیسم رشد کند، دیگر خبری از برابری اکثریت نیست و اگر دموکراسی رشد کند، دیگر خبری از بازار آزاد و سرمایهداری نخواهد بود و این، یک تناقض ذاتی است.
حجاریان در ادامه با اشاره به آیه ۱۹۹ سوره اعراف که میگوید «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِین» (طریقۀ عفو و بخشش پیش گیر و امت را به نیکوکارى امر کن و از مردم نادان روى بگردان) نوشت: «این آیه به این معناست که عرف عامه شاخص مناسبی برای تطبیق سبک زندگی و رفتار و گفتار مردم است و از همین باب هم بود که خداوند به پیامبرش دستور داد به عرف فرمان دهد.» اما مشخص نیست که حجاریان دقیقا از کدام بخش این آیه عمل به عرف را استخراج کرده است؟ کجای معنی این آیه گفته است که عرف عامه شاخص است؟ مشخص نیست حجاریان چگونه ادعای دلخواه خود را به این آیه قرآن ربط داده است. در این آیه بر اساس ترجمههای مختلف، عرف به معنی نیکی است نه آن امر عرفی که حجاریان گمان میکند.
لازم به ذکر است که دین اسلام برای عرف عامه اهمیت فراوانی قائل است و عرف را پذیرفته؛ به شرطی که در چارچوب قواعد دینی باشد. مثلا نحوه خرید و فروش را به عرف واگذار کرده و یک سری حدود را برای آن تعیین کرده است. یا مثلا در مسئله حجاب، اصل پوشش و حدود آن را دین مشخص کرده و رنگ، نوع و سایر ویژگیهای آن را به عرف واگذار کرده است.
حجاریان در ادامه با استناد به آیه ۵۹ سوره احزاب که گفته است «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ و بَنَاتِکَ و نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ و کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیما» حجاب را محدود به همسران و دختران پیامبر و نیز زنان مؤمن دانست. سوال این است که آیا حجاریان آیه ۳۱ سوره نور را ندیده است که میگوید «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُواْ إِلَی ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلمُؤمِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ» در این آیه حکم حجاب و پوشش برای همه زنان مسلمان است و از آنجایی که جامعه ایران، جامعه مسلمین است، این حکم در بعد اجتماعی لازم الاجراست.
او سپس به عنوان گزارش خود بازگشته و گفته است که با توجه به آنکه تراشیدن ریش حرام است، چرا گشت ارشاد برای مردان نیست و چرا گشت ارشاد مردانی را که ریش خود را تراشیده اند، متذکر نمیکند. این درحالی است که در روزهایی که گشت ارشاد حضور داشت، مردانی که پوشش نامناسب داشتند، مورد تذکر قرار میگرفتند. ای کاش حجاریان قبل از اینکه این یادداشت را بنویسد، سری به ونهای گشت ارشاد زده بود تا گزارشش خلاف واقع نباشد.
حجاریان در اینجا دست به یک مغالطه زده است. تراشیدن ریش همتراز با کشف حجاب نیست که بخواهیم بگوییم چرا برای یکی گشت ارشاد است و برای دیگری نیست. قرار نیست که حکومت هر آنچه که حرمت دارد را متذکر شود. حجاب و پوشش نیز از آنجایی که مسئلهای اجتماعی است و نمود اجتماعی بسیار بالایی دارد، مورد ملاحظه قرار گرفته و همانگونه که گفته شد، زن و مرد هم ندارد. گشت ارشاد هم زنان بدون پوشش را مورد تذکر قرار میداد و هم مردان را. اگر گشت ارشاد، زنان را به خاطر اصلاح صورت مورد تذکر قرار داد، آنگاه حجاریان حق دارد بپرسد چرا مردانی که ریش خود را تراشیده اند، مورد تذکر قرار نمیگیرند!
حجاریان در ادامه گزارش، اینکه برای تراشیدن ریش مردان گشت ارشاد نداریم را، دلیلی بر مردسالارانه بودن دانسته است. اینکه براساس کدام منطق تراشیدن ریش را به مرد سالاری ربط داده است، به جای خود. اما در مورد ادعای مردسالاری بودن خانوادهها، قضاوت را برعهده خود مخاطبان میگذارم.
کار حجاریان به جایی رسیده که در انتهای گزارش، به دفاع از ساواک و کمیته ضد خرابکاری که مردم ایران را شکنجه می کرد، پرداخت و گفت: «زنان دیندار را با پتویی بر سر شکنجه میکردند و زنان غیردیندار را بدون حجاب و در کمیته مشترک از حق انتخاب پوشش، متناسب با ایدئولوژیشان بهرهمند بودند.» در اینجا حجاریان را به خواندن تاریخ شکنجههای ساواک و مردانی که زنان دیندار را بدون حجاب مورد شکنجه قرار میدادند، ارجاع میدهم.