امروز 12 بهمن چهلوسومین سالروز بازگشت امام انقلاب به سرزمین انقلابی ایران است؛ روزی که نقطه عطف تاریخ ایران و زمانه ورود به عصر جدید تاریخ ایرانیان به حساب میآید. هر چند جنبه تقویمی این روز به ثبت حادثهای در میان ساعات و دقایق محدود میشود اما نگاه جامع به تاریخ و خوانش فرامتنی این روز، لاجرم گواه بر این میدهد که 12 بهمن 57 را باید نمادینترین ساعات قرن معاصر به حساب آورد. بازگشت حضرت امام خمینی(ره) به تهران و آماده شدن ایران برای پیروزی انقلابی عظیم و تاریخساز را میتوان انعکاسی از «غیرت» و «تحولخواهی» مردم دانست.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک مرجع دینی، آن هم در زمانهای که متفکران جملگی از به حاشیه رفتن دین در زندگی اجتماعی و سیاسی سخن میگفتند، همچون موقعیتی ممتاز و سرنوشتساز خبر از آغاز عصری جدید با همراهی مردمی میداد که شرایط تحمیلی و آمرانهای را که با ارزشهای دینیشان سازگار نبود، برنمیتابیدند. از همین رو بیراه نخواهد بود اگر در کنار پذیرش تمام متغیرها و عوامل موثر بر جرقه خوردن مبارزات منتهی به انقلاب، حرکت مردم را حرکتی برآمده از «غیرت دینی» بخوانیم.
جمیع رفتارهای پهلوی اول و دوم چه در ساحت مسائل فرهنگی و اجتماعی و چه در عرصه سیاست خارجی به مسیری پیش میرفت که فاقد هر گونه نسبت با ارزشهای دینی مردم ایران بود، از همین رو عمده اعتراضات عمومی مردم از سال 42 تا پیروزی انقلاب در واکنش به فعالیتهای فرهنگی یا سیاست خارجی نظام پادشاهی بود و بر خلاف دیگر انقلابهای قرن بیستم که عمدتا با شعارهای اقتصادی پیگیری میشد، این بار جهان شاهد انقلابی بود که در آن مردم بیش از هر چیز به دنبال صیانت از هویت دینی و ریشههای فرهنگی خود بودند؛ مسالهای که در سخنان چند هفته پیش رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردم قم هم مورد تاکید قرار گرفت و ایشان در این باره فرمودند: «نقش غیرت دینی مردم را در این قضیه (قیام 19دی مردم قم) نباید نادیده گرفت. علت اینکه من روی این تکیه میکنم این است که انسان میبیند تبلیغ میشود و در واقع تلاش فرهنگی وسیعی انجام میگیرد برای اینکه چیزهایی که ناشی از غیرت دینی است، به بیمنطقی و خشونتهای بیمنطق متهم کنند. من میخواهم عرض کنم که نه! قضیه اینجور نیست؛ غیرت دینی، در آنجایی که خودش را نشان میدهد و تأثیرگذار است، همراه با عقلانیت است؛ و غیرت دینی اساساً ناشی از بصیرت است که بصیرت یک شعبهای از عقلانیت است و نشاندهنده عمق دینداری است و در اغلب موارد این غیرت دینی وقتی شما نگاه میکنید، میبینید با عقلانیت همراه است. شخصیتهایی که بیشترین غیرت دینی را دارند، اینها غالباً دارای عقلانیت بالا هستند؛ نمونهاش شخص امام بزرگوار؛ اوج غیرت دینی بود، واقعا هیچکس را ما ندیدیم و نشناختیم که از لحاظ غیرت نسبت به دین و فرهنگ دینی و زندگی دینی و سبک زندگی دینی و احکام دینی مثل امام بزرگوار باشد».
تاکید بر عنصر «غیرت» به عنوان مؤلفه قوامبخش حرکات جمعی مردم ایران که بیش از همه در انقلاب شکوهمند اسلامی به چشم آمد را میتوان کلید حل معمای انقلاب ایران دانست. به عبارت دیگر هر قدر که در تفسیرهای مختلف از چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی به دنبال حوادث پیرامونی به عنوان زمینه و موتور سوخت اعتراضات گفته میشود، نسبت به این واقعیت که انگیزه و نیرویی درونی با عنوان «غیرت دینی» در شکل دادن به این حرکت جمعی دخیل بوده، غفلت میشود.
اعتراض مردم نسبت به شرایط موجود بیش از هر چیز متأثر از باورهای نهادینه شده دینی بود، به همین خاطر در جریان مبارزات انقلابی مردم ایران، اجماع عمومی حول چهرهای دینی شکل گرفت که بیش از همه بر برپایی شعائر و ارزشهای دینی در جامعه تاکید میکرد. رویکرد دینی امام و امت البته به امور فردی محدود نمیشد، به همین خاطر حتی ارزشها و شعارهایی که مردم در مبارزات انقلابی و پس از آن در جریان نظامسازی برای موضوعاتی همانند عدالت اجتماعی، سیاست خارجی و... پی گرفتند، جملگی برآمده از ارزشهای دینی بود. برای نمونه هر چند هژمونی حاکم بر بسیاری از حرکات عدالتخواهانه قرن بیستم تحت تاثیر آموزههای چپ و مارکسیستی بود اما مردم عدالت اجتماعی را به عنوان میراثی از حکمرانی حضرت امیرالمومنین(ع) واجد اهمیت میدانستند و فقدان آن در جامعه را در تضاد با غیرت دینی میدیدند. در این زمینه مسائلی همچون لزوم دفاع از مظلومان عالم و به طور ویژه آرمان رهایی قدس شریف و حمایت از مردم فلسطین نیز نسبتی آشکار با غیرت دینی مردم داشت.
امام خمینی(ره) به عنوان رهبری الهامبخش و اجماعآفرین نیز که این حرکت عظیم را راهبری میکردند، خود مصداقی از این غیرت دینی و تعلق خاطر به ارزشهای انقلابی بودند.
* انقلاب هویتبخش
ماهیت انتقادی گفتمان دینی انقلاب اسلامی در تعارض با واقعیت تثبیتشده نظام جهانی، موجب آن شده است این انقلاب بر خلاف خیل انقلابهای ناسیونالیستی دوره خود، ماهیت الهامبخش خود را حفظ کند، آنچنان که حسین کچوئیان در کتاب «انقلاب اسلامی ایران و انفتاح تاریخی» با تاکید بر همین نسبتسنجی میان انقلابها و محیط پیرامونی، تنها 3 انقلاب فرانسه، شوروی و ایران را واجد صفت «کبیر» به معنای داشتن ماهیتی چالشی نسبت به نظم پیرامونی خود و الهامبخش سایران دانسته است. وی در مقدمه کتاب خود میگوید: «یک دسته از جنبشهای اجتماعی بر شرایط تاریخی غالب، اتکا و ابتنا دارند و در تعارض ماهوی با تاریخ موجود قرار نمیگیرند. این جنبشها تاریخ موجود را در مسیر کنونیاش بسط و توسعه میدهند اما جهت مسیر آن را به تمامی تغییر نمیدهند. این جنبشها به هر میزان انقلابی و حاد باشند، در جهت فعلیتبخشی کامل به تاریخ موجود و دستیابی به اهداف نهایی و ایجاد نظم اجتماعی مطلوب آن در پایان سیر تاریخیاش هستند. جنبشهای دسته دوم علیه تاریخ جاری برای تغییر مسیر کلی آن و ایجاد تاریخی نو متناسب با گروه اجتماعی جدید به منزله نیروی فعال و سازنده جنبش انقلابی عمل میکنند. جنبشهایی از این نوع، اتکایی بر شرایط تاریخی غالب ندارند، بلکه بر خلاف نوع اول تاریخ خود را در ستیز و معارضه با آن میسازند. به جای تسهیل و کمک به این نوع از جنبشها، شرایط تاریخی موجود، در تقابل با آنها میکوشد از وقوعشان جلوگیری کند. بر این اساس، چنین جنبشهایی که به لحاظ ارزشها و صورت نظم آرمانی یا نیروهای اجتماعی آن در تقابل با تاریخ موجود، مبین «پایان» یا فعلیتیابی خاص آنند، باید از توان و نیروی بسیار زیادی تا حد لازم برای غلبه بر شرایط تاریخی موجود برخوردار باشند. همین الزام یا ضرورت منطقی است که این جنبشها را به ایجاد انقلابات کبیر میرساند».
در چنین فضایی هر چند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب کبیر شوروی با نظم موجود زمانه خود ماهیتی متضاد داشتند اما در نهایت برخاسته از بینش «عرفیگرایانه» و «سکولار» نسبت به روند تحولات بودند اما انقلاب کبیر اسلامی بر خلاف 2 انقلاب مذکور، راه و روشی نوین را در پیش گرفت که از آن رو میتوان تعبیر میشل فوکو - فیلسوف پستمدرنی که از انقلاب مردم ایران در سال 1357 با عنوان «انقلاب به نام خدا» یاد کرد- را نسبت صادقی دانست؛ آنچنان که دکتر محمدحسین پناهی در کتاب «جامعهشناسی شعارهای انقلاب اسلامی» با جمعآوری تمام شعارهای ثبتشده در جریان راهپیماییها (بیش از 4100 شعار) در بازه مهر 56 تا شهریور60 و بررسی درصدی آنها به شکل تفکیکشده به این واقعیت قابل تأمل اشاره میکند که از مجموع 738 شعاری که با محوریت اهداف و ارزشهای انقلاب و چگونگی تحقق آنها در خیابانها داده شده است 48.6 درصد حول محور اهداف و ارزشهای فرهنگی، 35.4 درصد حول محور اهداف و ارزشهای سیاسی، 9.7 درصد حول محور اتحاد و تشکل و ادامه مبارزه برای تحقق اهداف و ارزشها و تنها 5.3 درصد شعارها حول اهداف و ارزشهای اقتصادی بوده است.
* غیرت؛ ابزار همت جمعی
فراتر از ریشه هویتی انقلاب اسلامی، مقوله غیرت را میتوان عامل اصلی ایجاد اجماع مردمی و حرکت در راستای اهداف مشترک دانست. تحمیل جنگ 8ساله به کشورمان در فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهمترین میدان تجلیبخشی به غیرت دینی مردم به حساب میآمد. مقاومت مثالزدنی مردم در دفاعمقدس و تبدیل شدن یک نزاع ملی به عرصه میدانداری باورهای دینی، تجسم کاملی از نقش غیرت دینی در بزنگاههای دشواری است که مردم ایران پشت سر گذاشتهاند. حماسه 9 دی به عنوان مصداقی عیان از کارسازی این غیرت دینی از دیگر صحنههای میدانداری باورهای مذهبی در مواجهه با مخاطرات بیرونی بود.
با جمیع این اوصاف سالگرد بازگشت امام خمینی(ره) به سرزمین را میتوان عینیترین مناسبت تجلیبخش غیرت دینی به حساب آورد؛ لحظه نابی از تاریخ که سرآغاز گامهایی بلند و عیان شدن مسیری جدید در پیشاروی ملتی بود که مقابل نظم غیردینی زمانه خود ایستاده و با دستان خالی عظیمترین انقلاب را در تاریخ معاصر خلق کرد. پاسداری از غیرت، پاسداری از یک مسیر طی شده و بیمه کردن نقشه راهی است که پس از این در مواجهه با دیگر تهدیدهای نیروهای خصم میتوان به آن متوسل شد.
یونس مولایی