«ما چرا باید پولی را که می توانیم صرف حل مشکلات کشورمان بکنیم در یمن و لبنان هزینه کنیم؟»این سوالی است که ممکن است بعضی از ما در جمع های جدی و حتی در نشست های خانوادگی و خودمانی شنیده باشیم.سوالی که البته پاسخ های جدی و محکمی هم دارد.بیایید فقط روی یکی از پاسخ ها تمرکز کنیم تا ببینیم این هزینه ها چقدر صرفه داشته است.
تحولات در جنگ یمن در حال تغییر سریع است.یکی از این تحولات که نشانه های آن روز به روز بیشتر خود را نشان می دهد، سیاستی است که امارات متحده عربی به عنوان همراه اصلی ائتلاف سعودی در این جنگ در پیش گرفته است. اکثر کارشناسان حوزه یمن، یگانه راه نجات و تغییر موازنه به منظور برون رفت از بنبست محاصره و جنگ را تکیه بر حملات انبوه موشکی و پهپادی به عمق خاک عربستان و امارات میدانستند اما درباره وجود این توانمندی یا شکلگیری آن در کوتاه مدت تردید جدی داشتند.
این انتظار اما در ماههای اخیر پایان یافته و جهان شاهد عملیات گسترده، هدفمند و مؤثر انصارا... به زیرساختهای حیاتی عربستان است اما سران ابوظبی از دور جدید حملات انصارا... تا کنون در امان بودهاند. علت چیست؟واقعیت این است که این روزها امارات تحت تأثیر حوادث امنیتی اخیر خلیج فارس و دریای عمان به عینه میزان شکنندگی امنیت خود را متوجه شده و در لاک خود فرو رفته است. افزون براین، امارات پس از چهار سال جنگ بی نتیجه و پر هزینه در یمن و پی بردن به اشتباه خود در برآوردها از این جنگ، در حال هزینه –فایده وتغییر سیاست خود درباره پرونده یمن است.
گزارش های غربی نیز تاکید کرده اند که امارات بخش بزرگی از نیروها، تانک ها و تجهیزات نظامی خود را به شکل تدریجی و بی سر و صدا و بدون هیاهوی رسانه ای که انصارا... یمن و متحدان آن را طرف پیروز معرفی کند، از یمن خارج کرده است.نفوذ انصارا... به عمق خاک عربستان به شکل مستقیم و ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان سعودی،مردم و مقامات اماراتی را به سمت پرسش درباره قانونی بودن این جنگ و ترس از تحولات آن سوق داد. مخصوصا که اماراتی ها از یک سو همزمان با بمباران فرودگاه های جنوبی عربستان،عملیات حمله به شش نفتکش در آب های کشورشان را نیز شاهد بودند واز سوی دیگرعقبنشینی دونالد ترامپ و تیم او را از تهدید جمهوری اسلامی نیز می دیدند.
با این وصف به نظر می رسد اماراتیها دیگر تداوم این جریان را چندان به نفع خود نمیدانند به ویژه این که آسیبپذیرترین کشور منطقه در افزایش تنش هستند. به این دلیل است که بن زاید سعی میکند با کم کردن نیروهایش در یمن از میزان تنش در منطقه بکاهد تا کار به حد خطرناکی نرسد و منافع حیاتی اماراتیها به طور مستقیم به خطر نیفتد. در واقع، هزینه این حملات در حساب و کتاب سعودیها و اماراتیها محاسبه نشده بود و حالا اماراتیها متوجه شدهاند که چنین هزینهای بیشتر از منافعی است که از تجاوز به یمن در نظر داشتند.
برآوردها حاکی از آن است که عربستان سعودی 100 میلیارد دلار طی سه سال گذشته در یمن هزینه کرده است. هزینه امارات نیز حدود 50 میلیارد دلار تخمین زده میشود و تداوم جنگ ماهیانه پنج تا شش میلیارد دلار هزینه بر دوش آنان می گذارد.
بنا بر این امارات هم به لحاظ امنیتی تحمل ایجاد فشار بیشتر را ندارد و هم هزینه -فایده اقتصادی آن را به تداوم ماجراجویی درمنطقه مشتاق نمی سازد،از این رو اماراتی ها حتی چند وقتی است که پالسهای مثبتی نیز به تهران می فرستند که نمونه آن کاهش فشار بر صرافی های ایرانی مستقر در این کشور کوچک عربی است.
این جاست که برنامه منطقه ای ایران و حمایت از نیروهای مقاومت یمنی علاوه بر این که عمق استراتژیکمان را گسترش داده وسنگرهای دفاعی ما را هزاران کیلومتر خارج از مرزهای مان ایجاد و هرگونه هزینه ماجراجویی نظامی علیه کشورمان را برای دشمنان غیر قابل پیش بینی کرده ، دربزنگاه های اقتصادی نیز به کمک کشورمان آمده است. این را بگذارید کنار موارد زیاد دیگری از قدرت بازدارندگی که محور مقاومت برای کشورمان به وجود آورده است.به این روایت تاریخی به نقل از خبرگزاری فرانسه دقت کنید :
در سال 2015 باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در یک نشست محرمانه در کاخ سفید به رهبران یهودی و لابی اسرائیل در آمریکا گفته بود: «خیلی تعجب کردم وقتی فهمیدم دولت بوش باوجود آن که بارها از گزینه نظامی علیه ایران حرف میزند، هیچگونه طرح عملی در این باره آماده نکرده است.چون پاسخ ایران به اقدام نظامی آمریکا، با حمله علیه اسرائیل و آمریکا خواهد بود ... و موشکهای حزبا... به سمت تلآویو سرازیر خواهند شد. »
حامد رحیم پور