خیلی چیزها در مورد تلاش برای کودتای نظامی در شب پانزدهم جولای نامشخص است. چرا این کودتا نافرجام بود؟ تا چه حد میتوان از آن به عنوان یک توطئه دسیسهآمیز یاد کرد؟ آیا آنها همان طور که در بیانیه اولیه خود اعلام کردند، کودتاچیانی سکولاریست بودند یا همان طور که دولت ادعا میکند پیروان فتحالله گولن، اسلامگرای تبعید شده؟
در این میان دو موضوع روشن است. نخست، مردم ترکیه نشان دادند که در آمدن به خیابانها و رویارویی با سربازان شجاعت بسیاری دارند، صدها نفر کشته شدند. حزبهای مخالف اردوغان، به صورت متحد حمله به دموکراسی را محکوم کردند.
ثانیا، نتیجه هشداردهندهتر این است که آقای اردوغان به سرعت در حال نابودکردن دموکراسیایست که مردم به خاطر آن جان خود را از دست دادند. وی به مدت دستکم سه ماه اعلام وضعیت فوقالعاده کرده است. نزدیک به 6 هزار سرباز بازداشت شدند، هزاران پلیس، دادستان و قاضی یا اخراج شده یا به حالت تعلیق درآمدهاند. اساتید دانشگاه، کارمندان دولت، معلمان و بسیاری افرادی که به نظر هیچ ارتباطی با کودتا نداشتند نیز از پاکسازی اردوغان در امان نماندند. سکولاریستها کردها و دیگر اقلیتها نسبت به وفادران آقای اردوغان احساس رعب و وحشت میکنند.
این پاکسازی به قدری عمیق و گسترده بوده ( دستکم 60 هزار نفر) که برخی آنرا با پاکسازی فاجعهبار نیروهای بعث در عراق توسط آمریکا مقایسه میکنند. حتی برخی آنرا فراتر از اقدامات مورد نیاز برای حفظ امنیت کشور میدانند. آقای اردوغان مخالفت را با خیانت یکی کرده است، او در حال برپا کردن کودتای خود علیه پلورالیسم ترکی است. او کشور خود را به سمت آشفتگی و تعارض بیشتر رهبری خواهد کرد و این خطری جدید برای همسایگان ترکیه، اروپا و غرب خواهد بود.
یک زمینلرزه دیگر
کودتای شکستخورده سومین شوک به اروپای پس از 1989 محسوب میشود. انضام کریمه به روسیه و حمله اوکراین غربی در سال 2014، این ایده را که مرزهای اروپا تثبیت شده و جنگ سرد به اتمام رسیده است، نابود کرد. همهپرسی ماه گذشته برگزیت مفهوم ادغام گریزناپذیر اتحادیه اروپا را در هم شکست. حالا هم تلاش برای کودتای نظامی در ترکیه و واکنش به آن، باعث ظهور پرسشهایی در خصوص برگشتپذیری دموکراسی در دنیای غرب شده است.
آشفتگی باعث ناآرامی در ناتو ( اتحاد نظامی که اساس دموکراسیهای اروپا را شکل میدهد) شده است. بدون هیچ مدرکی، وزرای دولت اردوغان آمریکا را به دست داشتن در کودتا متهم میکنند، آنها همچنین اعلام کردهاند که آمریکا باید آقای گولن را که در پنسیلوانیا زندگی میکند به آنها تحویل دهد یا اینکه به غرب پشت خواهد کرد. برق پایگاه نظامی در اینجرلیک، مرکز عملیات هوایی علیه داعش، برای مدت زمان کوتاهی قطع شد. این سیاست ترکیه، اخراج این کشور را از ناتو محتمل خواهد کرد.
با توجه به اینکه ترکیه دومین نیروی مسلح در ناتوست، این کشور یک سنگر مستحکم برای غرب نخست در برابر توتالیتاریسم شوروی سابق و بعد از آن دربرابر آشوب خاورمیانه است. در سالهای نخست دولت زیر نظر حزب عدالت و توسعه (AK) اردوغان، این کشور به یک مدل موفق و باثبات از دموکراسی اسلامی تبدیل شد. دولت با اقلیتهای کرد صلح برقرار کرد و به کمک اصلاحات معقول رشد اقتصادی سالمی را رقم زد. اتحادیه اروپا مذاکرات عضویت این کشور را در اتحادیه اروپا در سال 2005 آغاز کرد.
اما از زمان اعتراضات گسترده در سال 2013 علیه ساخت پارگ قزی در استانبول و سپس افشای فساد، آقای اردوغان بیش از هر زمانی مستبد و خودکامه شده است. رژیم او، روزنامهنگاران را زندانی کرده، ارتش را خالی کرده و قوه قضاییه را تهدید کرده است که همه این اقدامات در راستای ساقط کردن «دولت موازی»ای است که اردوغان ادعا میکند حامیان گولن آنرا بنا کردهاند.
به عنوان یک مشوق برای سرنگونی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه او چشمان خود را به عبور نیروهای جهادی در ترکیه بسته است. اردوغان میخواهد یک قانون اساسی جدید ایجاد کند که قدرت اجرایی را از رئیس جمهور بگیرد. او برای دستیابی به این موضوع جانب احتیاط را رها کرده به طوری که هم اکنون ترکیه با شورش دوچندان مواجه است: از طرف کردها و از طرف نیروهای جهادی.
از سال 2002 تاکنون حزب عدالت و توسعه در تمامی انتخابات ترکیه پیروز شده است. اما نگاه آقای اردوغان به دموکراسی به طور واضح اکثریتگرایی است. در حالی که نزدیک به نیمی از ترکها به او رای دادهاند، اردوغان فکر میکند هرکاری بخواهد میتواند انجام دهد. برای ترکها حیاتی خواهد بود تا با مقاومت صلحجویانه در برابر منازعه قدرت آن و حمایت از مخالفان پای صندوقهای رای در مورد صلاحیت رئیسجمهور خود تصمیم بگیرند.
رفقای غربی ترکیه باید اردوغان را راضی کنند تا خویشتندار بوده و به قانون احترام بگذارد. ولی اگر ادوغان نخواهد گوش دهد چه خواهد شد؟ ترکیه یک متحد حیاتی در جنگ علیه داعش است. این کشور نزدیکشدن از جنوب شرق به اروپا را کنترل میکند و بنابراین جریان همه چیز را از گاز طبیعی تا پناهجویان سوری را به اروپا کنترل میکند. اروپا از لحاظ جغرافیایی نمیتواند تغییر کند اما میتواند با آغاز یک سیستم مناسب برای کنترل مرزهای خارجی اتحادیه اروپا و مدیریت پناهندگان، آسیبپذیری خود را کمتر کند. اگر چه اردوغان از مزایای بسیاری برخوردار است، اما به هیچ وجه از فشار در امان نیست. مدتی قبل از کودتا، اردوغان به دنبال بهبود روابط خود با اسرائیل و روسیه بود.
مهترین موفقیت اردوغان در اقتصاد، تبدیل به نقطه ضعف او شده است. بسیاری از توریستها در حال حاضر از سفر به این کشور وحشت دارند، بنابراین شکاف کسری حساب جاری بیشتر خواهد شد. برای در حرکت نگاه داشتن کشور به سرمایهگذاری و وامهای خارجی نیاز خواهد بود، بنابراین اردوغان باید خارجیها را از ثبات ترکیه مطمئن سازد. با توجه به این که در حال حاضر اردوغان همانند یک سلطان منتقم عمل میکند، این کار بسیار دشوار خواهد بود.
اکونومیست در پایان نوشت: پیامدهای کودتا برای مدت طولانی احساس خواهد شد. کودتاچیان انسانهای بسیاری را کشتند، ارتش را بیاعتبار کردند، توانایی خود را برای حفاظت از مرزها و مبارزه با تروریستها تضعیف کردند، ناتو را به لرزه انداختند و محدودیتهای پیشروی رئیسجمهور خودکامه را حذف کردند. تلفات وحشتناکی که حاصل یک شب شهوت قدرت بود.