افسر اسرائیلی: اسرائیل جایی نیست که من جانم را برای آن فدا کنم

روزنامه عبری هاآرتص به تازگی در گزارشی به وضعیت وخیم نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی پرداخته و نتوانست عنوانی بهتر از نقل قول یک افسر نیروی ذخیره این ارتش برای گزارش خود پیدا کند؛ با این عنوان که «اسرائیل جایی نیست که من جانم را برای آن فدا کنم».

هاآرتص در این گزارش به داستان بیش از ۱۳۰ نظامی و افسر ذخیره ارتش صهیونیستی پرداخت که همه آنها گفته بودند، اگر بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر این رژیم موفق به انعقاد توافق تبادل اسرا با حماس نشود، آنها دیگر در ارتش خدمت نمی‌کنند. یکی از نیروهای ذخیره ارتش اشغالگر به نام «یاریو» در گفتگو با هاآرتص گفت که همسرم به من گفته است اگر در این جنگ کشته شوی، روی قبر تو می‌نویسم «او یک احمق بود».

گزارش‌هایی که هاآرتص و دیگر رسانه‌های صهیونیستی درباره نارضایتی و خشم نیروهای ذخیره ارتش اشغالگر به خاطر ادامه جنگ فرسایشی و بیهوده در چند جبهه منتشر کرده‌اند، تنها یک موضوع گذرا از سوی برخی از نظامیان صهیونیست نبود؛ زیرا بسیاری از رسانه‌های عبری کاهش محسوس تعداد نیروهای ذخیره در ارتش این رژیم را فاش کردند. روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت در ۱۱ نوامبر گزارش داد که ارتش اسرائیل به دلیل کاهش بین ۱۵ تا ۲۵ درصدی تعداد نیروهای ذخیره، بسیار نگران است.

چرا بحران در نیروی ذخیره نگران کننده است؟

سران صهیونیست از ابتدای تشکیل رژیم جعلی خود در فلسطین اشغالی تاکید داشتند که همه یهودیان در این سرزمین باید نظامی باشند و در ارتش خدمت کنند؛ زیرا اسرائیل به دلیل محدودیت‌های فراوان با یک ارتش عادی، قادر به مقابله با همه تهدیدات امنیتی در اطراف خود نیست و بنابراین همه باید مسلح باشند.

صهیونیست‌ها بارها تاکید کرده‌اند که نیروی ذخیره، بدنه اصلی ارتش به شمار می‌رود و در واقع «گاو مقدس اسرائیل» است. این امر تمایز میان افراد نظامی و غیرنظامی در بین صهیونیست‌ها را دشوار و تقریباً غیر ممکن می‌کند؛ زیرا هیچ صهیونیست غیر مسلحی وجود ندارد.

اما بحران نیروی ذخیره ارتش رژیم اشغالگر تنها نتیجه حوادث مربوط به نبرد طوفان الاقصی نیست. چند ماه قبل از آغاز جنگ، افسران و نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی در تظاهرات‌ها علیه نتانیاهو مشارکت و او را به فساد متهم کردند. علت اصلی این اعتراضات، قصد کابینه نتانیاهو برای تصویب تغییرات قضائی بود که اختیارات دیوان عالی را بر تصمیمات کابینه کاهش می‌داد. در نتیجه این امر چند موج بزرگ نافرمانی در ارتش صهیونیستی از جمله در نیروی هوایی این رژیم اتفاق افتاد.

در آن زمان، ۱۶۱ خلبان و افسر ارشد نیروی هوایی ارتش صهیونیستی طوماری را امضا کرده و برای «تومر بار» فرمانده نیروی هوایی این ارتش فرستادند. این خلبان‌ها و افسران صهیونیست با اعلام نافرمانی هشدار دادند که از ارتش خارج می‌شوند.

جایگاه نیروی ذخیره در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی

این بدان معناست که برخی از پایه‌های انسجام و تعلق در جامعه صهیونیستی با شکاف عمیقی مواجه است که بعد از حمله ۷ اکتبر بدتر هم شد؛ زیرا نیروهای ذخیره ارتش اشغالگر که تعداد بسیار زیادی از آنها آموزش کافی ندیده‌اند؛ برای اولین بار خودشان را در میان جنگ طولانی دیدند که تحت هیچ شرایطی آمادگی آن را نداشتند. بعد از افزایش فشارها بر نیروی ذخیره ارتش اشغالگر در جنگ زمینی با مقاومت فلسطین و اکنون هم در لبنان، شکاف و تنش میان آنها با مقامات نظامی و سیاسی صهیونیست بیشتر شد؛ به ویژه بعد از تلفات سنگینی که نیروی زمینی این ارتش در درگیری با حزب الله متحمل شده است.

از زمان آغاز اشغالگری صهیونیست‌ها در فلسطین در سال ۱۹۴۸ «دیوید بن گوریون» بنیانگذار این رژیم جعلی و اولین نخست وزیر آن یک دکترین امنیتی ترسیم کرد؛ تحت عنوان «ارتش مردمی». به این صورت که همه یهودیان در فلسطین باید آموزش‌های نظامی ببینند و در جنگ‌ها شرکت کنند تا اطمینان حاصل شود که تعداد نیروهای نظامی ارتش صهیونیستی از نیروهای دشمنان بیشتر است.

بر همین اساس، رژیم اشغالگر از همان ابتدا اصل خدمت اجباری را به همه افراد بین ۱۷ تا ۵۴ سال تحمیل کرد و بعد از پایان جنگ اول در سال ۱۹۴۸، خدمت در ارتش برای همه یهودیان بالای ۱۸ سال، چه زن و چه مرد اجباری شد. بعد از جنگ سال ۱۹۶۷ مدت خدمت اجباری برای صهیونیست‌ها ۳ سال تعیین شد. سپس ساختار ارتش صهیونیستی به نیروهای عادی و نیروهای ذخیره تقسیم شد.

نیروهای عادی به نظامیانی گفته می‌شود که به مدت سه سال خدمت اجباری در ارتش انجام می‌دهند و تعداد آنها تقریباً ۱۳۳ هزار نفر است. برخی از نظامیان هم فعالیت در ارتش را به عنوان شغل خود انتخاب می‌کنند و به صورت دائمی در آن حضور دارند که تعداد آنها ۴۰ هزار نفر است.

اما نیروهای ذخیره بزرگترین بخش ارتش صهیونیستی را تشکیل می‌دهند و ستون فقرات آن هستند. نیروهای ذخیره به افرادی گفته می‌شود که دوره خدمت اجباری خود را تمام کرده‌اند، اما همچنان در مواقع اضطراری مجبورند به ارتش بپیوندند. طبق آخرین آمار رسانه‌های صهیونیستی تعداد نیروهای ذخیره ارتش این رژیم ۴۶۵ هزار نفر اعلام شده است.

در طول سه دهه اول اشغالگری صهیونیست‌ها در فلسطین و در جنگ‌های ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، و ۱۹۶۷ نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی نقش محوری داشتند.

اما مهم‌ترین توسعه نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی بین جنگ اکتبر ۱۹۷۳ و اولین جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد و بیش از دو سوم نیروهای شرکت کننده در این جنگ، از نیروهای ذخیره ارتش اشغالگر بودند.

گاو مقدس صهیونیست‌ها چگونه قربانی می‌شود؟

صهیونیست‌ها در سایه برخورداری از حمایت نامحدود نظامی و تسلیحاتی آمریکا و کشورهای اروپایی همواره بر این باور بودند که خطرات جبهه شمالی و جنوبی با حزب‌الله و مقاومت فلسطین را می‌توانند از طریق حملات هوایی مهار کنند.

بر همین اساس به مرور، جایگاه نمادینی که نیروهای ذخیره در میان صهیونیست‌ها داشتند کاهش یافت و خدمت در ارتش دیگر بالاترین الگو در تصور عمومی جامعه این رژیم نبود و آنها به توانایی ارتش به ویژه نیروی هوایی در ایجاد امنیت مطمئن بودند.

به موازات آن، احساسی از تبعیض و عدم عدالت در میان نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی افزایش یافت؛ به ویژه اینکه یهودیان افراطی موسوم به حریدی، از خدمت در ارتش معاف هستند و بار آنها بر دوش دیگر گروه‌های جامعه صهیونیستی افتاده است. همین مسئله انگیزه سایر صهیونیست‌ها را برای تعهد نظامی کاهش داده است و موجب شد تا ارتش برای کاهش فشار افکار عمومی، در صدور فراخوان برای نیروهای ذخیره سخت‌گیری نکند.

بر همین اساس، ارتش اشغالگر دیگر توجه چندانی به سطح آمادگی نیروهای ذخیره نداشت. مؤسسه مطالعات امنیت داخلی و مرکز علوم رفتاری در ارتش صهیونیستی در یک مطالعه مشترک نسبت به وخامت وضعیت نیروهای ذخیره، ضعف آمادگی رزمی و کاهش روحیه آنها هشدار دادند؛ به ویژه اینکه نیروی هوایی ارتش صهیونیستی بیشترین بودجه این رژیم را به خود اختصاص می‌دهد و نیروی زمینی به ویژه نیروهای ذخیره کاملاً مورد غفلت قرار گرفته‌اند و حتی بسیاری از آنها از کمبود تجهیزات در جنگ در جبهه شمالی و جنوبی شکایت دارند و بسیاری در طول این جنگ دست به خودکشی زده‌اند.

نیروهای ذخیره ارتش صهیونیستی در دل طوفان مقاومت فلسطین

شاید یکی از بارزترین شواهد درباره محاسبات اشتباه نهاد نظامی رژیم اشغالگر، مربوط به اتفاقی باشد که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد و ارتش اشغالگر به دلیل وابستگی بیش از حد به نیروی هوایی و اطمینان به آن، به مدت ۷ ساعت از اتفاقی که در شهرک‌های اطراف نوار غزه رخ داده بود، اطلاعی نداشت و نتوانست هیچ اقدامی برای نجات نظامیان خود و شهرک‌نشینان شبه نظامی که تحت محاصره مقاومت فلسطین قرار گرفته بودند، انجام دهد.

صبح ۷ اکتبر ۲۰۲۳ صحنه فروپاشی همه اصول دکترین امنیتی و عملیاتی ارتش صهیونیستی بود و این ارتش با فناوری عظیم خود نتوانست از حمله گردان‌های قسام به شهرک‌های اطراف غزه جلوگیری کند. بعد از آغاز این جنگ، ارتش صهیونیستی ۳۶۰ هزار نفر از نیروهای ذخیره را احضار کرد که بیشترین تعداد احضار این نیروها از زمان جنگ ۱۹۷۳ تاکنون محسوب می‌شود.

در سایه عدم آمادگی کافی نیروهای ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی، تلفات جانی نظامیان این رژیم در جنگ همچنان بالاتر می‌رود. علاوه بر آن، از جایی که نیروهای ذخیره مهمترین ارکان اقتصاد و بازار کار رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، طبق اذعان رسانه‌های عبری حضور آنها در ارتش، اقتصاد این رژیم را فلج می‌کند.

همچنین در سایه افزایش تلفات رژیم صهیونیستی در این جنگ فرسایشی و بیهوده و عدم تحقق اهداف اعلام شده آن، نیروهای ذخیره ارتش به ستوه آمده‌اند و اعلام نافرمانی آنها تبدیل به یک خبر عادی در رسانه‌های عبری شده است.

در راستای این وضعیت آشفته نیروی ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی، وزارت جنگ این رژیم تصمیم گرفت که دستوری برای جذب حریدی‌ها صادر کند؛ تصمیمی که منجر به شورش گسترده جامعه حریدی این رژیم شد و بحران حریدی‌ها همچنان ادامه دارد.

به طور خلاصه می‌توان گفت که نیروی ذخیره ارتش صهیونیستی تحت عنوان «گاو مقدس اسرائیل» دیگر جایگاه سابق را در جامعه این رژیم ندارد و شواهد نشان می‌دهد، در شرایطی که رژیم اشغالگر، درگیر جنگ موجودیتی و مرگ و زندگی است، جامعه صهیونیست‌ها هنوز معنای این جنگ را درک نکرده و انگیزه‌ای برای ادامه جنگ فرسایشی که تنها خسارات آنها را افزایش می‌دهد، ندارند.