خبر در این قالب به جهان مخابره می شود که عده ای قصد کودتا در آلمان داشتند و دولت این کشور در یک عملیات ویژه این ۲۵ نفر را بدون هیچ تلفات و قبل از اقدام به اشغال ساختمان بوندستاگ ( پارلمان آلمان ) و یا سایر اماکن به قصد سرنگونی دولت دستگیر کرده است.
گرچه همان گونه که برخی شخصیت ها و رسانه های غربی هم اعتراف کرده اند ادعای کودتا در یک کشور مدعی اروپا که اقتصاد اول قاره و تحت الحمایه رسمی امریکاست آن هم با ۲۵ نفر به یک شوخی بی مزه شبیه است اما نشانه مهمی است از اهداف و برنامه های شومی که اردوگاه ناتو برای دنیا ترسیم کرده است.
چند روز پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره کردند بررسی تاریخی نشان می دهد غربی ها برخی کارها و نقشه های مهم خود را در زمان هایی مثل جام جهانی فوتبال که افکار عمومی بیش از هر زمانی مشغول مغفول و درگیر این پدیده است اجرایی می کنند.
می گویند این افراد اعضای مجلس مرکزی یک سازمان تروریستی با اعتقادات راست افراطی هستند که ریشه تشکیلاتی شان به اوایل دهه هشتاد میلادی بر می گردد. «جنبش شهروندان رایش» که اعضای آن نهایتا چند ده هزار نفر تخمین زده می شود. آنان دولت آلمان را غیرقانونی دانسته و مرزهای کنونی این کشور را قبول ندارند، مدارک رسمی دولت مثل شناسنامه پاسپورت و سایر مدارک رسمی را مردود می شمارند، مالیات نمی پردازند، به دادگاه مراجعه نمی کنند و احضاریه ها و احکام آن را نیز نادیده می گیرند.
اینان بر آن باورند که بخش هایی از فرانسه و لهستان یعنی مرزهای شناخته شده ۱۹۳۸ میلادی هم جزء آلمان می باشد. مسوولان رسمی مدعی شده اند که یکی از دستگیر شده ها روسی تبار است.
در میان بازداشتی ها برخی نظامیان بازنشسته با درجات مختلف که بعضا به لحاظ موقعیت شغلی سلاح نیز به همراه دارند دیده می شود. در واقع چنین سناریویی برای باور پذیر تر شدن قصد کودتا در نزد افکار عمومی لازم و موثر است.
به رغم تکذیب روس ها می شود حدس زد که اروپایی ها در پی تابوسازی از روسیه در اذهان عمومی غرب هستند به بیانی دیگر روسیه هراسی هم در کنار ایران هراسی و اسلام هراسی، ابزاری دم دست و مستعد شده است تا هر کجا قصد اجرای نقشه ای داشتند از آن بهره گیرند و احتمالا افکار عمومی به راحتی تمکین خواهد کرد.
حمایت برنامه ریزی شده و گسترده بین المللی از اقدام آلمان هم معنادار است کما این که در اولین فرصت اتحادیه اروپا و امریکا فراتر از تایید به تمجید آلمان پرداختند و آن را یک اقدام بسیار مهم ضد تروریسم توصیف کردند. رییس جمهور آلمان برخورد سخت با این گروه تروریستی را وعده داد و گفت درست است که آلمان کشوری آزاد و دمکراتیک است اما باید قوی و قاطع عمل کند.
مراجع رسمی مدعی اند برای قلع و قمع به تعبیر خودشان این جنبش تروریستی ممکن است دستگیری ها و بازداشت های بیشتری داشته باشند. ادعای آنان این است که با این اقدام نه تنها آلمان که دیگر کشورهای اروپایی را از خطر نجات داده اند چون این جریانات راست افراطی در حال رشد، با نادیده گرفتن قوانین اساسی و مرزهای ملی سرزمینی به دنبال احیای امپراتوری های گذشته می باشند.
دقت در همین عبارات معلوم می کند مسائل و معضلات اروپا فرا تر از یک گروه چند ده نفره با پیروان حداکثر چند ده هزاری است بلکه نشانه ای از یک فروپاشی اجتماعی وسیع و پر دامنه است که فعلا دولت آلمان چاره کار را در سرکوب خشن نظامی دیده است. نسخه ای که برابر معیارهای دو گانه آنان، قانونی ترین و رقیق ترین شکل آنرا برای کشورهای ناهمسو با سیاست های غرب و هژمونی سلطه خلاف آزادی و نقض شدید و غیر قابل اغماض حقوق بشر می خوانند!
این که چرا غرب مدعی آزادی و لیبرالیسم اینک کوچک ترین مخالفت ولو با کنایه و استعاره را علیه جریان غالب و سلطه جوی خود برنمی تابد حامل پیام های زیادی است. جدید ترین نمونه آن توییت یک نماینده مجلس فرانسه که پس از پیروزی تیم ملی کشور مغرب بر اسپانیا تنها نوشت؛ «بله ، ماشاء الله !» همین عبارت باعث شد که به تعبیر خودشان او را سیل آسا تحقیر و استهزاء کنند!
در ورای این حرکات هیستریک، نگرانی جریان سلطه و تمدن مجازی غرب از فروپاشی تدریجی هژمونی خودساخته را به وضوح می شود دید.
جریانی که یک روز خود را پایان تاریخ و انسان تربیت شده بر اساس ارزش ها وآموزه های تمدنی اش را کاملترین نوع انسانی می دانست امروز به تعبیر قرآن در وصف منافقان «یحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهم» (المنافقون: آیه۴) هر بانگ و فریادی را که بر آید دشمنی با خود می پندارند.
اگر بگوییم برج تمدن غربی فی الواقع مصداقی از خانه سست عنکبوتی است بیراه نگفته ایم. به دیگر سخن سازندگان این تمدن سست پایه، از بی کیفیتی و ظاهر فریب و بدلی بودن مصالح به کار گرفته شده در بنیانش بهتر از دیگران خبر دارند. لذا حق دارند که پیوسته احساس خطر کنند.
گر چه به نظر می رسد کار از حس خطر گذشته و شمارش معکوس فروپاشی شروع شده است. بیچاره انسان غربی که در چنبره اندیشه های سمی و ایسمهای پر زرق و برق صاحبان قدرت گرفتار آمده اند. نظریه پردازانی که فکر می کردند تمدن از شرق به غرب مهاجرت کرده و در آن دیار ماندنی شده است اما یادشان رفته که فرهنگ و تمدن هم چون خورشید است که از شرق به غرب می رود اما ریشه و منشأ خود را فراموش نمی کند و باز به مام وطن و زادگاه خویش بر می گردد.
جریانات و حوادث سخت چند ماه اخیر که در قالب توطئه های پیچیده جنگ ترکیبی و شناختی و با چاشنی خشونت و آشوب بر ملت کریم و مومن و وطن عزیز ما تحمیل کردند را نباید جز در راستای هراس روز افزون غربی ها از فروپاشی اجتماعی سیاسی و تمدنی این اردوگاه خود شیفته و طغیانگر دید.
آنان نقش ملت ایران و انقلاب اسلامی آنرا در افشای پوسیدگی جامعه و بی ریشه بودن تمدن غربی و برملا شدن اسرار مگوی آنان بیش از همه می دانند. پس طبیعی است که با بهره گیری از همه عِده و عُده هایشان به انتقام جویی بپردازند.آمریکا و اروپا در دشمنی و کینه توزی با ملت ایران حقیقتا مرزهای بی شرمی و ناشرافتی را جابجا کردند.
اینک وقت آن رسیده که عناصر آموزش دیده دشمنان برای این آشوبگری و عوامل مغفول و بازی خورده آنان خوب بفهمند که این بنای مرصوص مستحکم تر از آن است که با این باد ها بلرزد. حیف است که مزدوران خود فروخته بی وطن و خائن پناه گرفته در اردوگاه شیاطین با دلارهایی که بهای آن جنگ داخلی و نا امنی و تلفات جانی و خسارات غیر قابل جبران مادی این سرزمین است آنان را به میدان بفرستند و خود از دور عربده بکشند و در سایه حمایت اهریمنان به حیات حیوانی خویش ادامه دهند.
چون این ملت راه خود را یافته است و دیگر بار در دام شیادان نخواهد افتاد و خداوند نیز وعده داده است که او و رسولانش پیروز میدانند .