واشنگتن پست در سرمقاله خود با اشاره به روند سیاست خارجی دولت بایدن می نویسد: سیاست خارجی بایدن واقع بینانه است و در عین حال آمریکا آن بلندپروازی روسای جمهور سابق را ندارد.
واشنگتن پست می افزاید: بارزترین مشخصه سیاست خارجی " بایدن " این است که یک "عملگرایی بدون وقفه" را تداوم می بخشد. همین مشخصه باعث شده قلمرو سیاست خارجی بایدن را با مقامات سلف او کاملا متمایز شود. "جورج دبلیو بوش" معتقد بود که باید یک " خاورمیانه بزرگ" ساخت و برای اجرای این هدف آمریکا نیازمند مداخله نظامی است. "بایدن" اما کاملا برعکس عمل می کند.
واشنگتن پست نوشت: در افغانستان؛ بایدن به جای آنکه بیاید و این تغییرات حداقلی هم که در شرایط سیاسی و اجتماعی کشور بوجود آمده است را حفظ کند، در عوض ترجیح داده همین اندک نیروهای باقی مانده ایالات متحده را از افغانستان خارج کند. "باراک اوباما"؛ یکی از محورهای سیاست خاورمیانه ای اش مناقشه اسرائیل -فلسطینیان بود و می گفت که ظرف دو سال این دعوای کهنه را حل و فصلش خواهد کرد. بایدن اما با قاطعیت تمام خودش را گیر افتادن در این باتلاق بدون تَه دور نگاه داشته است.
"دونالد ترامپ"؛ یکی از محورهای تلاشهایش در سیاست خارجی کره شمالی بود و شرط بسته بود که می تواند به سرعت "کیم جونگ اون" را متقاعد کند که از زرادخانه هسته ای اش دست بکشد. بایدن؛ اما هرگز خیالپرداز نیست. هفته گذشته " جن ساکی" سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در سخنانی گفت: "دیپلماسی ما در قبال کره شمالی "دستیابی به یک توافق بزرگ نیست. بلکه واشنگتن توافق های مرحله ای را دنبال خواهد کرد، با این هدف که سطح تهدید را پایین بیاورد".
از سی سال پیش یعنی از زمان ریاست جمهوری جورج بوش پدر تا به امروز، کاخ سفید در بیرون از مرزها هرگز به این اندازه مصمم و بااراده عمل نکرده است.
اما جالب است بدانید، بایدن؛ باتجربه ترین سیاستمدار در عرصه سیاست خارجی آمریکاست که کاخ سفید از زمان "بوش پدر" تا به امروز به خود دیده است. بایدن؛ همچون خود "بوش پدر"، یک تیم امنیت ملی کارکشته و بسیار مجرب را در مصدر کار قرار داده است که هرکدامشان یک دیپلمات و یک سیاستمدار برای تمام فصول هستند.
واشنگتن پست ادامه می دهد: هر سه رئیس جمهوری قبلی آمریکا، تک تک شان با آن جاه طلبی های غیرواقع بینانه شان مرتکب اشتباهات پرهزینه و جبران ناپذیری شدند که ضربه اش، هم بر پیکر آمریکا وارد آمد و هم بر جهان.
بایدن؛ البته او هم رویاهای بزرگ خودش را دارد.
در سیاست داخلی؛ بایدن به دنبال آن است که گسترده ترین تحول را از دوران ریاست جمهوری "رونالد ریگان" تا به امروز در نقش دولت فدرال در سیاست داخلی کشور ایجاد کند.
در سیاست خارجی؛ بایدن به درستی مأموریت محوری اش را رهبری، رقابتی می داند که امروز میان دموکراسی های دنیا با طغیان تهدید آمیز حاکمیت های خودکامه و استبدادی در گوشه کنار جهان به راه افتاده است. بایدن؛ کارش را در این محور شروع کرده و با ائتلاف سازی متحدان، گام های نخست را به سمت پکن و مسکو برداشته و این دو دو دولت را با تحریم هایی جدیدی مواجه کرده است.
بایدن؛ اما در همین قلمرو هم یک فضایی را برای توافق بازگذاشته است.
بایدن؛ در مورد روسیه؛ به محض روی کار آمدن فورا" توافقنامه جدید "استارت جدید" را با مسکو که مربوط به محدود کردن تولید و نصب سلاح های هسته ای است را تمدید کرد.
بایدن؛ از آن خیالپردازی دور از ذهن ترامپ که قصد داشت شکل توافقنامه را تغییر بدهد و چین را هم به آن ملحق کند، فاصله گرفت.
بایدن؛ حتی از خیالپردازی خوش باورانه اوباما هم که می گفت دنیا باید از شر وجود سلاح های هسته ای پاک بشود؛ هم فاصله گرفت.
بایدن؛ به روسیه پیشنهاد داده است که ماه آینده با "ولادیمیر پوتین" یک اجلاس سران ترتیب دهد. در خصوص تغییرات اقلیمی هم نماینده بایدن در این چالش، فعالانه در تلاش است چین را هم در این زمینه مجاب به همکاری کند.
بایدن؛ اگر انصاف داشته باشد می تواند ادعا کند که بخش اعظم دستورکارش در سیاست خارجی، پیروی از همان دستورکارهایی است که اوباما آنها را ابداع کرده بود. البته این پیروی در همه موارد و مو به مو نیست. بایدن می گوید:"کارهای احمقانه انجام ندهید".
بایدن؛ وقتی می گوید " حماقت نکنید"، این معنایش این نیست که تصمیماتش همیشه نتایج خوبی به همراه خواهد داشت.
بایدن؛ بارزترین بی تدبیری اش را شاید بتوان در عزم جدی اش برا ی عقب نشینی از افغانستان باشد که یقینا" به یک فاجعه سیاسی و انسانی در آن کشور منجر خواهد شد و افغانستان را دو دستی تقدیم تروریسم جهانی خواهد کرد تا از این کشور به عنوان " قطب و پایگاه تروریسم " کمال بهره را ببرند. اما اگر حداقل به تعداد کم سرباز در کشور باقی بماند می تواند جلوی فاجعه گرفته شود.
بایدن؛ یک بی تدبیری دیگرش در ارتباط با کره شمالی و دست کم گرفتن تهدید اوست. بایدن فکر می کند نمی تواند با کره شمالی به یک رابطه معقول برسد. همین تفکر ممکن است رژیم را تحریک کند دست به اعمال تحریک آمیز بزند و به عنوان مثال کلاهکهای اتمی و موشکهای قاره پیمایش را آزمایش کند.
بطورکلی؛ این رئیس جمهور به این درک رسیده است که آمریکا در بیرون از مرزها، آنقدرها هم که فکر می کند دستانش باز نیست. این همان ادراکی است که مقامات سلف بایدن به آن نرسیده بودند.
این ادراک، فی نفسه یک موفقیت است.
اما؛ خطر آنجاست که در برخی جاها مثل افغانستان؛ این ادراک آمریکا را وادارد که دست به هیچ کاری نزند و یا اینکه اصلا بگذارد و برود. در حالیکه معقول تر آن است که حتی یک درگیر بودن جزیی اما موثر با مسئله، بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است.