به گزارش افکارنیوز، کارشناسان معتقدند که دلیل این موضوع این بوده که دولت روحانی در حوزه مسایل اقتصادی، تحلیل درستی از واقعیتها نداشته است. در واقع، دولت با این تحلیل که عامل اصلی مشکلات اقتصاد کشور، تحریمها است، برجام را مطرح کرد و مذاکرات شروع شد.
در این میان، رصد برنامههای اقتصادی دولت حاکی از آن است که تناقضهایی که کم و بیش در دولت دهم وجود داشت، با شدت بیشتری در دولت یازدهم هم وجود دارد. به عبارتی، آنچه که گفته میشد، با آنچه که اجرا میشد، کاملا متفاوت بود. به این ترتیب برنامههای دولت در عمل اجرا نشد.
اولین مجموعه برنامههای اقتصادی دولت در تیرماه 93 تحت یک مجموعه سیاستهای اقتصادی تحت عنوان سیاستهای اقتصادی دولت برای خروج غیرتورمی از رکود طی سالهای 93 و 94 تنظیم شد. این مجموعه 177 بند بود که مجموعههای مختلف اقتصادی را شامل میشد. این در شرایطی است که در 18 شهریور 94، چهار وزیر اقتصادی یک نامه به آقای رییسجمهور نوشتند و هشدار دادند که وضعیت رکود اقتصادی تبدیل به بحران شده است. سوالی که در اینجا مطرح است، اینکه آیا وزرا این مجموعه خروج غیرتورمی از رکود را تنظیم نکرده بودند؟
بعد از یک ماه و در مهر 94 بسته دیگری از دولت تحت عنوان سیاستهای اقتصادی برای مواجهه با چالشهای اقتصادی تا پیش از رفع تحریمها در 33 بند بیرون میآید. این 33 بند، همان 177 بند سیاستهای قبلی بود. نکته جالب توجه این است که در مقدمه بسته 33 بندی، اشاره شده که سیاستهای خروج غیرتورمی از رکود به اجرا گذاشته و با موفقیت اجرا شده است. سوال این است که اگر بسته سیاستی سال 93 با موفقیت اجرا شد، چرا بسته دوم در سال 94 اجرا شد؟
اینها نشان میدهد که دولت اشراف اطلاعاتی و تحلیل درستی از واقعیت اقتصاد نداشت و بدون آن، مجموعه سیاستهایی را اعلام میکرد و بعد اتفاقات دیگری در اقتصاد میافتاد.
پیش از این، محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان گفته بود که اقتصاد ایران به علت چندلایگی و پیچیدگی رکودی که به آن گرفتار است، در آستانه ورود به بنبست است؛ چراکه اصولا دولت ابزار لازم برای خروج از رکود را در دست ندارد.
وی معتقد بود متاسفانه مشکل اصلی امروز اقتصاد ایران این است که رکود هنوز مساله اول همه قوای سیاسی کشور نیست، که اگر بود سگینال گفتارها و رفتارهای مقامات سیاسی کشورمتفاوت میبود.
به باور رنانی، البته خطای مهم دولت یازدهم نیز این بود که تورم را نسبت به رکود بیشتر جدی گرفت، احتمالا به این علت که کنترل آن راحتتر است و با محدود کردن نقدینگی و اجرای برخی سیاستهای انقباضی تورم را کنترل کرد و بعد به مردم اعلام کرد که ما توانستیم یکی از مشکلات اقتصادی را حل کنیم.
این اقتصاددان متذکر شده بود: در سالهای 92 تا 93 من سراغ برخی مقامات و سیاستگذاران کشوری رفتم و به آنها دو مساله را گوشزد کردم: اول اینکه فاز دوم هدفمندی یارانهها را تا زمان خروج از رکود اجرا نکنند، و دوم این که فعلا به تورم کاری نداشته باشند و بروند سراغ مدیریت رکود.
بنا به گفته وی، مردم ایران به تورم 20 تا 30 درصدی عادت کردهاند و چهل سال است با تورم دو رقمی زندگی می کنند، پس این ساختار اقتصادی به تورم دو رقمی عادت دارد و خودش را با آن منطبق کرده است، بنابراین توصیه من این بود که دنبال کاهش تورم به زیر ۲۵ درصد نباشید. اما متاسفانه کسی توجه نکرد، به طوری که اکنون سیاستگذاران کلان کشور به سراغ تورم یک رقمی رفته اند و حتی نظام سیاسی هم آن را به عنوان یکی از اهداف اصلی اقتصادی کشور اعلام کرده است. در حالی که آسیب تورم برای اقتصاد بسیار کمتر از آسیب رکود است.
رنانی تاکید کرده بود: بارها گفتم و نوشتم که برای نجات اقتصاد ایران ما نیازمند یک گروه مشورتی ملی از متخصصان حوزههای مختلف اقتصاد برای تدوین نقشه درمانی این اقتصاد هستیم. کمیته نجات اقتصاد ملی میتوانست طیف گستردهای از اقتصاددانان طیفهای مختلف را در بر بگیرد. ما برای کمک به اقتصاد کشور هستیم اما چه در دولت فعلی و چه دولت قبلی هر کدام فقط از مشاوران نزدیک خود، که متعلق به نحله فکری خاصی بودند استفاده کردند.