فقر محتوای جذاب بصری در ابعاد فیلم، سریال، تولیدی، جُنگ و... مهمترین چالش این روزها و حتی سالهای اخیر رسانه ملی به حساب میآید که دامنه انتخاب مخاطبان تلویزیون را در این دوران پرهیاهوی رسانههای مجازی و زندگی ماشینی و یکنواخت، محدود میکند.
لذا در چنین شرایطی، برنامههایی با کمترین خلاقیت و ابتکار گل سرسبد جدول پخش خواهند شد و به نسبت سایر برنامهها از جذب مخاطب بیشتری برخوردار میگردند.
فشار زندگی در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بالطبع میل مردم را برای خوش گذرانی در اوقات فراغت دو چندان میکند؛ به فرض سرپرست خانواری که صبح تا شب بیرون از خانه جهت کسب درآمد به سر میبرد را در نظر بگیرید. چنین فردی علاقهمند است در هنگام بازگشت به منزل در کنار خانواده خود و در جوی صمیمی به تجربه خوش زندگی بپردازد.
زندگی شهری طبعا با محدودیتهای خاص خود در زمینه تفریحات بیرون از منزل مواجه است و خواه ناخواه مردم مجبور هستند در فضای مسقف خانه هم با رسانههای بصری در تعامل باشند؛ لذا اگر کمی به جو خانواده خود دقت کرده باشید، متوجه میشوید که کنترل تلویزیون به شکلی چرخشی در دست تمامی اعضای خانواده میگردد و هر عضوی دنبال مرور لیست برنامههای مورد علاقه خود در آرشیو برنامههای تلویزیونی است.
برگرفته از دغدغههای اشاره شده، اغلب خانواده ها ترجیح میدهند که جهت گذران خوش اوقات زندگی به تفریح و سرگرمی بپردازند و لذا توجهشان به برنامههایی با این مضامین بیش از محتوای بصری خشک، بیروح، خشن و عاری از هرگونه لطافت است.
مصداق این موضوع در ضریب نفوذ به نسبت بالاتر برنامههای سرگرمی و جُنگ به نسبت سایر برنامههاست. همانطور که این روزها مردم بیش از آنچه درباره فیلمهای سینمایی و تلویزیونی بگویند، بیشتر صحبتشان در ارتباط با مهمانها و برخوردهای طنز برنامههایی نظیر خندوانه، دورهمی و در کل شبکهای نظیر نسیم با شعار "نشاط – سرگرمی – یادها - مسابقه" است.
نگاهی سطحی به فضای استودیوی این دو برنامه شاخص شبکه نسیم نشان میدهد که به چه میزان استقبال مردم از این سبک برنامهسازی بالاست و حاضر هستند با حمایتهای خود، عاملی بر اعتباربخشی و تضمین بقای آنها شوند.
ساختار حاکم بر این برنامهها و استقبال قابل توجه از آنها نیز مجالی برای معرفی چهرهها، تبیین دیدگاههای راهبردی در حوزه شهرنشینی و روابط اجتماعی، نمایش سبک زندگی سالم، تأکید بر زندگی جمعی، فتح باب معاشرت، ارائه الگوهای رفتاری و پسندیده در تمامی حوزهها، پیشبرد نرم اصول حاکم بر ساختار جامعه و... میشود.
برگرفته از چنین فضایی، برنامههای مذکور خط مشی خود را تعریف کرده و به ارائه الگوهای قابل تقلید و مخاطب پسند به طرق مختلف اعم از ایجاد کمپینهای خاص میپردازند.
به عنوان مثال خندوانه که این روزها از معدود برنامههای شناخته شده برای اغلب ایرانیهاست، از راهاندازی کمپین حمایت از تولید داخلی با عنوان "بزرگترین پویش حمایت از تولید داخلی" خبر داده و از مردم خواسته است تا جهت حمایت بیشتر از این رویداد عدد 7 و پیشنهادهای خودشان را برای نامگذاری این پویش به سامانه 30888 ارسال کنند.
اما مخاطب تیزبین در چنین شرایطی و با مرور روال حاکم بر اجرای این برنامه متوجه نوعی تناقض در رفتار و گفتار میشود که در نهایت رسالت اصلی برنامه را با خدشه و حتی آسیب مواجه میکند.
برنامهای که برای افراد و شخصیتها احترام قائل است و آنها را با ایجاد کمپینهای مختلف، دعوت به اصلاح الگوی رفتاری یا تبعیت از راه صحیح زندگی و شاد بودن میکند در عمل برندی را جلوی دوربین به رخ بیننده میکشاند که از مناظر مختلفی در تضاد با شعارهای سر داده شده است.
اسپانسر خندوانه اپراتور موبایلی میشود که تا چندی پیش خبر درز و افشای اطلاعات بیش از 20 میلیون مشترکش، تیتر یک اغلب رسانههای کشور بود و مسئولان اجرایی و حتی مدیران این اپراتور نیز پاسخی در برابر بیمسئولیتیهای خود نداشتند.
هر چند هیاهوی افشای اطلاعات مشترکان ایرانسل رفته رفته به خاموشی گرایید اما نه از این باب که مسئله حل و فصل شده است؛ بلکه از این حیث که رسانهها مجالی برای تکرار نیافتند و مسئولان نیز حاضر به دفاع از عملکرد ضعیف خود نشدند.
به راحتی اطلاعات مشترکان یک اپراتور که 49 درصد سهام آن در اختیار اپراتوری چند ملیتی است فاش میشود و اما خندوانه همچنان در برابر هر پاسخ یا در تقدیر از مهمانانش، سیمکارت آن اپراتور و بسته اینترنتیاش را جهت تبلیغ و گسترش دامنه نفوذ آن اهداء میکند.
در شرایطی که توقع میرفت حداقل این موضوع به مخاطبان این برنامه اطلاعرسانی شده یا حداقل عذرخواهی کوچکی نسبت به جو نگران کننده ایجاد شده در جامعه صورت گیرد، اما برنامه به واسطه حفظ منبع درآمدی خود (اسپانسر)، از کنار این موضوع مهم میگذرد و به سبک خندوانهای سیمکارت اپراتور ناامن را تبلیغ میکند.
احترام به حقوق تک تک افراد جامعه و رسالت هر شهروندی در تغییر سبک زندگی که از جمله شعارهای رفتاری خندوانه است، با تبلیغ اپراتوری که در نهایت میتواند موجب نگرانی و تشویش اذهان عمومی شود، به راحتی نقض میگردد.
اگر خنده بر هر درد بی درمان دواست و خندوانه آمده تا خنده بر لب شهروندان و ایرانیان بنشاند، آیا به عواقب تبلیغات گسترده خود پیرامون اپراتوری که اطلاعاتش چندی پیش فاش شد و حریم خصوصی مردم به خطر افتاد، فکر کرده است؟!
از این هم موضوع هم بگذریم، کمپینی با موضوع حمایت از تولید داخلی کلید میخورد در شرایطی که اسپانسر اصلی برنامه شرکتی با حضور خارجیهاست!
ایرانسل شرکت مخابراتی ایرانی است که در زمینه ارائه خدمات شبکه تلفن همراه، خدمات اینترنت همراه و وایمکس، فعالیت میکند.
این شرکت در سال ۱۳۸۴ با سرمایهگذاری مشترک گروه امتیان (۴۹٪) و شرکت صنایع الکترونیک ایران (۵۱٪) راهاندازی شد.
گروهامتیان یک شرکت ارتباطاتی راه دور چند ملیتی است که در سال ۱۹۹۴ تأسیس گردید و در حال حاضر در ۲۱ کشور آفریقایی و خاورمیانهای فعالیت دارد.
ام تی ان که مالک 49 درصد ایرانسل است، قبلا اعلام کرده بود اجازه خواهد یافت که حدود یک میلیارد دلار (14.4 میلیارد رند) سود و وام های بازپرداخت شده که در حساب واحد ایرانی این شرکت جمع شده، به خارج از ایران منتقل شود.
ضریب هوشی مخاطب ایرانی به اندازهای است که در چند بار مشاهده این برنامه به راحتی تعارض و تناقضات موجود در عمل و رفتار را درک میکند اما درجه کیفیت هر کدام متفاوت از دیگری است.
شرکتی که 49 درصد سهام آن را کمپانیهای بینالمللی در اختیار دارند، اسپانسر برنامهای میشود که دایهدار حمایت از تولید داخلی است! به راستی این تناقض جای سوال باقی نمیگذارد؟!
زمانیکه در زمان افشای اطلاعات مشترکان ایرانسل، خندوانه حاضر نمیشود یک کلام در ارتباط با این قضیه و موضوع روز صحبتی کند، چرا در برابر این شرکت که حدود نیمی از سهام آن متعلق به خارجیهاست، دم از حمایت تولید داخل میزند؟!
آیا اپراتور مذکور واقعا متوجه این نکته نشده و فراموش کرده که این کمپین را از دستور کار خندوانه خارج کند یا سیاستی در پی این کار نهفته که نهایتا منجر به سودآوری برای اپراتور مذکور نیز خواهد شد؟!
البته این تنها موردی نیست که عملکرد برنامه تلویزیونی یاد شده را زیر سوال میبرد بلکه موارد متعددی از نقض قوانین توسط اپراتور دوم وجود دارد که به هیچ وجه رسالت کنونیاش در برنامه خندوانه را برنمیتابد.
به عنوان مثال در الحاقیه پروانه اپراتور دوم تلفن همراه که در 30 آبان 1384 مصوب شده، در بندی با عنوان تغییرات موثر بر سرمایه دارنده پروانه آمده است "ایرانسل باید در انطباق با شرایط و روال مورد تایید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به میزان 21 درصد کل سهام دارنده پروانه را طی سه سال از تاریخ لازمالاجرا شدن (قرارداد) از طریق بورس عرضه عمومی کند."
با این حساب مهلت ایرانسل برای عرضه بلوک 21 درصدی سهامش، تیر ماه 1388 به پایان رسید اما همچنان با گذشت هفت سال خبری از این واگذاری سهام نیست.
عملکرد غیرشفاف این اپراتور در مواردی این چنینی، سوالات بسیاری را به ذهن متبادر میسازد که در نهایت سوی برخی سوالات را به سمت برنامه خندوانه هم میتواند تغییر دهد.
در حالیکه ممکن است عدهای این نگاه را بدبینانه تلقی کنند اما به راستی نباید از خود بپرسیم که چرا اپراتوری به این عریض و طویلی و برخلاف تمامی شعارها و حمایتهای عوام فریبانه از حقوق مشترکان در برنامههای تلویزیونی ذکر شده، در عمل ذرهای برای حقوق مشترکانش ارزش قائل نیست و خود را ملزم به پاسخگویی در برابر عملکرد ضعیف و حتی قانونگریزی در مواردی مانند بورسی شدن نمیبیند؟!
انتظار از برنامههای مردم پسند بسیار فراتر از این است و توقع میرود مسئولان رده فرهنگی با احترام به شعور مخاطب، زمینه رشد و ضریب نفوذ برنامههای تلویزیونی را فراهم آورند.