به گزارش افکار نیوز به نقل از فارس،صورتش در لابهلای بادکنکها گم میشود، دستهای کوچک زمخت شدهاش را که بر اثر سرمای صبحگاهی سرخ شده به هم میمالد.
با اینکه بهار است، اما سوز صبحگاهی زمستان را تداعی میکند.
هشت تا ۹ ساله به نظر میرسد، موهای بلند و صورتی آفتاب خورده دارد، صحبت که میکند، مظلومیت کودکانهاش دوچندان میشود.
از خودش میگوید از مادری که چشمش به درآمد مرد کوچک خانوادهاش است از ترس و دلهرههایش هنگام رویارویی با مأموران شهرداری و گاهی از کتک خوردنش از دست همسالانش برای فروش بیشتر.
علی فرزند طلاق است، ۱۰ سال دارد، کلاس اول دبستان بود که مادرش به دلیل اعتیاد از پدرش جدا شد و از آن زمان بود که وی تحصیلات را رها کرد و نانآور خانه شد.
چند خیابان جلوتر، نبش کوچه اصلی، قادر مشغول واکس زدن است، گاهگاهی با پشت دست عرق پیشانیش را پاک میکند و دوباره به واکس زدن ادامه میدهد.
صورت گِرد و سیاه واکسیاش از شدت کار خسته به نظر میرسد به او نزدیک که میشوم، احساس میکنم ترسی وجودش را فرا میگیرد، وارد صحبت که میشود لهجه افغانیش پیدا میشود.
قادر ۱۲ سال دارد و بیسواد است، اما درس خواندن را دوست دارد، میگوید اگر درس میخواند حتما پزشک میشد.
پدرش کارگر ساختمانی است و خودش از کودکی واکس میزند، درآمدش روزی ۱۵ هزار تومان است که بابت پول خورد و خوراک میرود.
سر میدان اصلی فال میفروشد، اسمش فاطمه است، بچههای بازار و خیابان فاطکو صدایش میزنند.
فاطکو هشت سال دارد و مدرسه نمیرود، اما عاشق درس و مدرسه است.
او دوست دارد پول در بیاورد و پولدار شود، پولدار شود تا مادرش کار نکند تا برای برادر کوچکترش اسباب بازی بخرد تا خانهشان را پر از پول کند و خودش به مدرسه برود و معلم شود.
ورودی مشتاق پر است از بساط دستفروشهایی که مشغول فروش هستند.
جوان ۲۸ ساله به نظر میرسد، صورتی استخوانی و آفتاب خورده دارد، پیراهن سفید رنگ گشادی به تن کرده و بساطش پُر است از اسباببازیهای جورواجور، در حالی که اسباببازیها را مرتب میکند از زندگیش میگوید از اینکه برای بردن یک لقمه نان حلال از شهرستان آمده از درآمدش مینالد، از اینکه گاهی شهرداری بساطش را جمع میکند، از اینکه گاهی کار و کاسبیش درست نمیچرخد و ….
این طرفتر محمد بساطش را پهن کرده، ۲۴ سال دارد و لیسانس است، محافظ موبایل و باطری و … میفروشد، میگوید از سر بیکاری از بندر وسیله میآورد و درآمدش هم بد نیست.
جلوتر محمود پیراهن میفروشد، پیراهنهای رنگ وارنگ < >، از ۵ هزار تومان گرفته تا ۲۰ هزار تومان، میگوید لیسانس کشاورزی است.
وقتی میپرسم لیسانس و بیکار، خنده تلخی میزند و میگوید من پنج سال منتظر شدم تا شاید کاری متناسب با رشتهام پیدا کنم، اما نشد.
دخترک وسط بازار به جمعیت زل زده به هر کس که رد میشود، التماس میکند که کارد آشپزخانه بخرد، نزدیک که میشوم، خوشحال میشود و دستم را میگیرد که بسته کاردش را بخرم، نمیدانم در پس این شادی کودکانه چه میگذرد، آن قدر دنیایش کوچک است که از خریدم خوشحال میشود، آن قدر خوشحال که انگار دنیا را به او دادهاند.
محدثه ۱۳ ساله است و پدر و مادر ندارد، برای عمویش کار میکند، عمویش هم دستفروش است.
*رشد چشمگیر شغلهای کاذب
از حدود پنج دهه پیش تاکنون که کلانشهرها با افزایش بیحد و ناگهانی جمعیت روبه رو شدند، کمبود تسهیلات و اقتصاد ناپایدار سبب شد شغلهای کاذب که در چرخه تولید نقشی نداشته و به نوعی از مشاغل غیر رسمی به شمار میرفتند با رشد چشمگیری مواجه شوند.
از جمله مهمترین مواردی که در پیدایش شغلهای کاذب در جامعه موثر هستند میتوان به مهاجرت و بیکاری اشاره کرد.
شغلهای کاذب به عوامل زیادی بستگی دارد، بخشی از علتها به ساختار اقتصادی جامعه مربوط میشود، یعنی این که فروپاشی ساختار اقتصادی جامعه شغلهای مولد را نمیپذیرد و یا اینکه موانع در زمینه کارهای تولیدی آن قدر زیاد است که افراد نه تنها به دنبال کارهای مولد نمیروند، بلکه به سمت شغلهای کاذب حرکت میکنند.
با توجه به اینکه شغلهای کاذب نیازی به تخصص ندارند به همین علت افرادی که پول اندکی داشته باشند به دنبال شغلهای کاذب میروند.
همچنین از آن جایی که درآمد شغل های کاذب روزانه است و نیازی به سرمایهگذاری بلند مدت نیز وجود ندارد، همین امر یکی دیگر از دلایل گرایش جوانان به سوی این گونه مشاغل است.
هرگاه امکان ایجاد اشتغال برای افراد جویای کار وجود نداشته باشد و با در نظر گرفتن ضرورت تأمین معاش و مشکلات معیشتی، طبیعی است، هرگونه کاری که نیاز آنی را تأمین کند، شغل تلقی میشود، ضمن اینکه برای افراد، شغل مورد نظرشان کاذب محسوب نمیشود.
در بین صاحبان مشاغل غیر رسمی، کودکان و نوجوانان نیز گاهی نقشی پررنگ دارند، فراوانترین گروه سنی که در این حلقه قرار میگیرند، اطفال بین سن هشت تا ۱۵ سال هستند که بعضا کارشان دستفروشی، فالگیری، سیگار فروشی، گدایی، واکس زدن و … است.
درآمد این کودکان با وجودی که به قیمت از دست دادن استعداد، درس، مدرسه و تفریح آنان و ماندگاری در فقر و افتادن در وادی جرم و آسیبهای اجتماعی آنها تمام میشود، نقش مهمی در زندگی و معیشت خانواده داشته و گوشهای از نیازهای مادی آنها را تامین میکند، همان خانوادهای که ممکن است خود حاصل مهاجرت به شهرهای بزرگ باشد.
آنها عموما در مراکز تجمع یا عبور و مرور انسانها حضور دارند و با آسیبهایی که از این طریق به جامعه میرسانند، نه تنها اقتصاد ناسالم را تداعی میکنند بلکه چهره شهر را نیز به زشتی سوق میدهند.
وجود گداها، فالفروشان، جیببرها و … همانند چراغهای هشداردهنده، مواردی را اخطار میدهند که سلامت اجتماع و اقتصاد را به مخاطره میاندازند.
بستر آفرینی برای کار، راهاندازی کارگاههای تولیدی و ایجاد زمینههای اشتغال از عواملی است که باید برای برون رفت از این مسئله ایجاد شود.
از طرفی اگر برای مهاجرت به شهرهای بزرگ فکری نشود، آنگاه حضور در این شهرها میتواند نوعی تضاد فرهنگی را موجب شود تا مهاجران ناخودآگاه به اقشار هنجارشکن جامعه شهری تبدیل شوند.
برنامهریزی صحیح برای سرمایهگذاری در بحثکارآفرینی میتواند زمینه ساز به وجود آمدن شغلهای جدید و جذب علاقمندان، به ویژه دانشجویان شود.
ارائه تسهیلات لازم به جوانان برای روی آوردن آنها به کارآفرینی و خوداشتغالی میتواند نقش مهمی در کاهش آسیبهای اجتماعی داشته باشد و وزارت کار به عنوان نخستین مرجع کار و اشتغال در کشور باید تسهیلات لازم برای اشتغالزایی را در اختیار افراد متقاضی قرار دهد.
به عقیده بسیاری از کارشناسان مشارکت بخش خصوصی برای رونق زیر ساختهای اشتغال در کشور میتواند کمک شایانی برای اشتغال جوانان به ویژه فارغالتحصیلان باشد، زیرا در این نوع از اشتغالها از یک طرف فرصت ایدهپردازی و کشف استعدادهای برتر فراهم و از سوی دیگر با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی باید با رونق بخشیدن به بخش خصوصی، تدبیری اتخاذ شود که فارغالتحصیلان دانشگاهی در مجموعههای کاربردی به کار گرفته شوند.
کارشناسان معتقد هستند برای برون رفت از این مشکل باید با امکانات وسیع و بررسیهای دقیق، عوامل و ریشههای پیدایش و تداوم این مشاغل را شناسایی و با برنامهریزیهای همهجانبه ساختار اقتصادی کشور بر اساس اولویتها تنظیم و اصلاح شود.
همچنین بعد از انقلاب جمعیت کشور دو برابر شد و از آن جایی که نیمی از جمعت کشور را جوانان تشکیل میدهند، بخشی از این گروه در سن کار قرار دارند، پس لازم است از هماکنون برنامهریزی صحیحی در این زمینه انجام شود.
شناسه خبر:
۹۹۰۴۶
شغلهای کاذب بمب زیر پوست شهر
شغلهای کاذب زنگ خطر را برای مسئولان به صدا در میآورند.
۰