ماجرای بحث برانگیز حذف مشق شب چیست؟چندی پیش تعدادی از ناشران آموزشی ، به دیدار برخی از مراجع تقلید قم رفتندوپس از این دیدار بودکه برخی مراجع علیه حذف مشق شب دانش آموزان مواضع تندی گرفته وحتی از ناسازگاری حذف مشق شب با قرآن و سنت گفتند.
پس از این مواضع بود که موضوع دیدار ناشران آموزشی با مراجع به صدر اخبار آمد و برخی از شیطنت بعضی از مدیران نشرهای کمک آموزشی گفتند که برای گرم نگه داشتن بازار کتب کمک آموزشی، به مراجع گزارش غلط دادهاند. به عبارتی، مسئله همان موضوع کهنه «مافیای کنکور»است.
1- اما اصل ماجرا چیست؟ واقعیت آن است که اصلا قرار نبوده و نیست که تکالیف دانش آموزان حذف شود، بلکه به گفته معاون وزیر آموزش و پرورش، قرار است تنها در سه پایه اول تا سوم ابتدایی یعنی برای دانش آموزان 7 تا 9 سال، تکالیف بیش از آن که نوشتنی و از جنس مشق شب باشد؛ مهارتی شود.
ضمناً مگر تکالیف دانشآموزی به سبک مشق شب که سالهاست در مدارس اعمال میشود با کدام سبک و سیاق آموزشی و انسانی منطبق بوده و چه خروجی موثری داشته است.
2- آنچه پیش از این مرتباً مورد تاکید علما و مدل آموزشی مبتنی برمشق شب و کلاسهای مونولوگ که یادگیرنده در آن صرفا شنونده است، غلط و تحمیلی از سوی انگلیسی ها در اواخر دوران قاجار ودر دوره پهلوی اول بوده واتفاقا آن چه سیره علما و سبک آموزش حوزه ها و مکتب خانههای ما بوده عکس این روش بوده است.
کلاس های گرد که همه رو به هم بنشینند ، مباحثه و استفاده از ابزار و حرکت در آموزش قرآن، ادبیات، ریاضی و علوم طبیعی ، گذشته درخشانی برای این سرزمین ساخته بود که متاسفانه نظام آموزشی مشق شب و تست و کنکور که امروز اجرا می شود، بویی از آن نبرده است.
3- در مسائلی چون مافیای کنکور، دقیقا همین نظام آموزشی غلط و معیوب مقصر است. چند دهه این نظام آموزشی در حال اجراست و هیچ مسئولی جسارت جراحی این بدن بیمار را ندارد، از عواقب جراحی می ترسد در این سالها تنها تغییرات جزیی و شکلی در نظام آموزشی رخ داده، مثلاً ترمی واحدی بوده یا سالی واحدی یا 4-3-5 به 3-3-3-3 تبدیل شده است.
4- باید در تحلیلها و اظهار نظرها دقت کرد، ذینفعان کنکور بسیارند و نمی توان همه آنها را همسان نواخت . بسیاری زبدگان حوزه آموزش و پرورش ما ، فعالان بخش خصوصی هستند و اتفاقا بخش دولتی آموزش که مرتبا ، بخش خصوصی را تخریب میکند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشد . نمی شود انتظار داشت بخش دولتی بیکیفیت باشد و مردم به بخش خصوصی مراجعه نکنند .
5- اما در باب عدالت آموزشی؛ متاسفانه در سالی که گذشت یعنی در کنکور 97، 5 نفر اول کنکور در رشته های ریاضی،تجربی و انسانی همه از مدارس غیر انتفاعی بوده اند و این یعنی فقر دیگر تنها یک پدیده نیست و می رود که در کشور ما به یک نهاد تبدیل شود.
آنکه پولدار است و فرزندش مدرسه غیر انتفاعی می رود، دانشگاه خوب قبول می شود، در نتیجه متخصص می شود و نسل بعدی این خانواده هم حتماً وضع مالی خوبی خواهند داشت، اما فرزند خانواده فقیر، کم سواد و فقیر می شود . این بحث کاملا بجاست اما در این مقال نمی گنجد و حتما در فرصت دیگری به صورت مبسوط به آن خواهیم پرداخت.
سید محمد بحرینیان