ازدواج اگرچه واقعه مهم و ارزشمندی است اما این روزها سن ازدواج دچار تکانه های شدیدی شده و کودک همسری و ازدواج در سنین بالای 35 سال یکی از نمودهای بارز در جامعه امروز ایران به شمار می رود.
باید بر این نکته اذعان کرد که سن ازدواج یکی از شاخصه های مهم و اساسی برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یک جامعه محسوب می شود، امری که در چند دهه اخیر به روایت آمارها در اغلب کشورهای درحال توسعه ، روندی صعودی داشته و کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. بر همین اساس و مطابق با آخرین آمارهای اعلام شده سن ازدواج در ایران برای پسران به بالای 35 سال و برای دختران به 30 سال رسیده است.
طاهره همیز، استاد دانشگاه و مشاور خانواده هم در گفتوگو با «رسالت» بر این مهم اشاره داشته و می گوید: «یکی از علت های پنهان بالا رفتن سن ازدواج در کشور مبادرت به تحصیل و توصیه های افراد بی اطلاع به جوانان مبنی بر اینکه درس خود را تمام کن بعد ازدواج کن! است. باید گفت همراه بودن درس و ازدواج را سخت کردند و افراد هم این را پذیرفتند در صورتی که این دو منافاتی با هم ندارد.»وی می افزاید: « از طرفی آموزش های زندگی مشترک و سلوک در کنار خانواده فرد جدید را هم به جوانانمان نیاموخته ایم و تنها به دنبال این هستیم که یک خانواده هسته ای متشکل از زن و شوهر را ایجاد کنیم ؛ طبیعتا این افراد در ناتوانی ها نمی توانند زندگی را پیش ببرند و گواهی می دهند که بله هنوز برای ازدواج زود است!»همیز
میگوید: «موضوع این است که اگر ما می توانستیم خانواده گسترده را طوری در جامعه ایران تربیت کنیم که بتواند خانواده هسته ای را به بلوغ برساند تمام این مشکلات حل می شد منتها من تاکنون ندیده ام متخصصان
در خصوص خانواده گسترده و رشد و تعامل بین آنها کاری کنند. اگر چه قرآن مملو از دستورالعمل های کاربردی برای این امر است.»
افزایش میانگین سنی ازدواج در پی مصرف گرایی
باید گفت دلایل بسیاری برای افزایش میانگین سنی ازدواج در کشور برشمرده شده است که از آن جمله
می توان به تغییر سبک زندگی ایرانی به سمت مصرف گرایی و توجه بیش از حد به زرق و برق های بی حاصل زندگی ماشینی، سنت های غلط اجتماعی و خرج تراشی های
سرسام آور در ازدواج اشاره کرد؛ امری که هر چند نقش مهمی در تداوم یک ازدواج خوب ندارد اما به سبب چشم و هم چشمی ها و به عبارتی بالا پریدن های
بی مورد کمر جوانان بسیاری را زیر بار سنگین هزینه ها
خم کرده و سبب گریزان شدن عده ای دیگر از ازدواج خواهد شد. باید این نکته را نیز اضافه کرد که خصوصا از ابتدای سال 97 با جهش یکباره قیمت ها به سبب دلال بازی های دلاری، سکه و طلا و دیگر اقلام و لوازم خانگی و ملزومات زندگی با افزایش چند برابری قیمت ها مواجه بوده و به دلیل ثابت ماندن و حتی کاهش درآمدها در اقشار متوسط و ضعیف جامعه میل به ازدواج هم رنگ باخته یا کم رنگ شده است تا جایی که امروزه ازدواج جوانان یکی از چالش های اصلی جامعه ایرانی به شمار می آید.دکتر«مجید ابهری»، آسیب شناس اجتماعی هم بر این نکته اذعان داشته و در گفتوگو با «رسالت»
می گوید: «سبک زندگی، نقشه راه و چراغ راهنمای انواع رفتارهای افراد در جامعه است و متاسفانه در دهه گذشته سبک زندگی اسلامی ایرانی تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله ماهواره های بیگانه و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دچار تغییرات عظیمی شده است.»
وی با بیان اینکه بالارفتن سن ازدواج فقط به دلیل فاصله بلوغ نیست، عنوان می کند: «عواملی چون گرانی، تورم، بیکاری و مشکلات تهیه مسکن باعث شده که جوانان کمتر به سمت ازدواج بروند. تعیین مهریه های سنگین و جهیزیه های
غیر متعارف هم مزید بر علت شده است.»
این آسیب شناس بر این اعتقاد است که دلائل محیطی و رفتاری بسیاری برای بالارفتن سن ازدواج وجود دارد که یکی از دلائل رفتاری کاهش و ضعف مسئولیت پذیری در جوانان است و توضیح می دهد: «جوانان در خانواده ها با مسئولیت پذیری آشنا نمی شوند و والدین بار سنگین مدیریت خانواده را به عهده دارند؛ در حالیکه براساس سبک زندگی ایرانی و اسلامی باید از دوران کودکی فرزندان خود را با مسئولیت های زندگی آشنا کنیم. وقتی کودکی اینگونه رشد کرد در جوانی نیز مسئولیت پذیری را فراموش نمی کند.»وی ادامه می دهد: «اصلی ترین علت رفتاری در کنار گریز از مسئولیت وحشت از دور شدن از آزادی های دوران تجرد است؛ برخی از جوانان تصور می کنند که با ازدواج آزادی های آنها محدود
می گردد در حالیکه آزادی های سالم و اخلاقی و تفریح می تواند در کنار خانواده و همسر باشد. بنابراین اینگونه بهانه ها تنها برای فرار از مسئولیت ازدواج است.»
پیامدهای افزایش سن ازدواج در جامعه
جوانان به دلایل مختلفی از ازدواج دوری می کنند و این پدیده یعنی افزایش سن ازدواج نه به عنوان یک مشکل شخصی بلکه به عنوان یک مسئله اجتماعی نمود پیدا کرده است چه آنهایی که به سبب سنت های غلط توانایی ازدواج ندارند و چه آنهایی که به بهانه آزادی های فردی تمایلی به خروج از تجرد ندارند!
با این حال سن ازدواج افزایش یافته و این امر پیامدهای منفی بسیاری در جامعه به بار آورده است امری که در پی بی توجهی دولتها، مسئولین و دست اندرکاران امر در کشور، بحران ها و چالش های اجتماعی بسیاری به دنبال خواهد داشت که بر لایه های پیدا و پنهان جامعه تاثیرات نامیمونی می نشاند طوری که سالیان بسیاری به درازا می کشد تا آثار زیانبارش از بطن جامعه برچیده شود. پر بیراه نیست اگر بگوئیم یکی از عوامل ثبات اجتماعی و حفظ جامعه همواره ازدواج و استحکام آن بوده و هست و میزان ثبت ازدواج یکی از شاخص های مهم جامعه پایدار به شمار می رود. اما مهمتر از آن ازدواج در زمانبندی مناسب سنی خود است. به اعتقاد کارشناسان «ازدواج یک امر زمانمند است و ظرف زمانی مناسب خودش را دارد. بنابراین اگر ازدواج به تأخیر بیفتد یعنی در زمان مناسب خودش واقع نشود، می تواند آسیب هایی را به همراه داشته باشد. این آسیب ها؛ هم ازدواجی را که از سنین جوانی بی بهره مانده تحت الشعاع قرار می دهد و هم جوانی را که در سنین مناسب ازدواج، مجرد مانده است.»
کدام آسیب ها؟
اما این آسیب ها چیست که کارشناسان را با نگرانی به ابراز آن واداشته است؟ باید گفت شاید یکی از مهمترین پیامدهای افزایش سن ازدواج در جامعه اشاعه فردگرایی و مشکلات بعد از آن یعنی افسردگی ها و مشکلات روحی و روانی ناشی از آن است که جامعه را هم
بی نصیب نخواهد گذاشت. از دیگر سوی این امر
به خوبی خواهد توانست در روابط اجتماعی افراد و حتی تعاملات و همکاری و همگرایی های گروهی تاثیر گذار باشد. کم رنگ شدن روابط اجتماعی در نتیجه زندگی فردی تاثیرات پیدا و پنهانی هم در لایه های
مختلف جامعه بر جای می گذارد. از نقطه نظر اجتماعی تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخص های
اصلی تغییرهای اجتماعی است و این بدان معنا خواهد بود که اگر شواهد نشان دهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد، جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبه رو خواهد بود. کاهش یا افزایش سن ازدواج چنانچه در سن پایین می تواند باعث بروز مشکل های زیادی از جمله تفاهم نداشتن بین زن و شوهر شود و در سن بالا نیز غیر از آنکه سبب ایجاد شکافی عمیق از لحاظ درک و تفاهم بین پدر و مادر و فرزندان می شود برای خود پدر و مادر نیز عواقبی ناخوشایند به همراه دارد.
ابهری در ادامه گفتوگویش با رسالت می گوید: « بالا رفتن سن ازدواج باعث کاهش آمار ازدواج و بروز فساد و بالارفتن آمار انحرافات جنسی می شود.از طرف دیگر شلختگی فرهنگی در جامعه باعث شده است هوسرانی و ولنگاری اخلاقی کم کم رونق بگیرد.» وی معتقد است: « فاصله بین سن بلوغ و ازدواج هر چه بیشتر گردد زمینه انحرافات اخلاقی فراهم تر می شود چنانچه در حال حاضر فاصله بین بلوغ و ازدواج در کشور ما برای پسران 25 تا 35 و برای دختران 15 تا 20 سال است. این اختلاف باعث می گردد جوانان با دیدن مناظر غیر اخلاقی و فیلم و سریال های محرک دچار جنون جنسی شده و دست به رفتارهای نامتعارف و غیر متعادل بزنند.»
از خطر بارداری در سن بالا تا تعارضات عمیق نسلی
باید اذعان داشت افزایش سن ازدواج سبب بالارفتن خطر بارداری در زنان نیز خواهد شد و از طرفی با بی حوصلگی و انرژی ناکافی برای تربیت و پرورش فرزندان همراه خواهد بود همچنین فاصله سنی والدین با فرزندان، فاصله فکری و عاطفی میان آنها را به همراه دارد و به مرور شکاف و فاصله فرهنگی دو نسل را شامل می شود طوری که دیگر راهی برای تفاهم نسل ها نمی ماند و این جزئی از همان آسیب ها به لایه های پنهان جامعه خواهد بود.
دکتر احمد صاحبی جامعه شناس گفته است : «فاصله یک نسل با نسل بعدی از لحاظ فرهنگی ۶ سال است؛ یعنی هر ۶ سال به نوعی یک نسل فکری عوض می شود. حالا تصور کنید بین مادر و دختری که ۳۵ سال اختلاف سنی هست، چند نسل دیدگاهی مطرح می شود و اینها چقدر می توانند با هم کنار بیایند یا اصلاً همدیگر را بفهمند! شاید این هماهنگی حتی به ۱۰درصد هم نرسد. این وسط چه کسی مقصر است؟»این وضعیت در نهایت به تعارض عمیقی منجر می شود که در مقاطع مختلف زندگی، نشاط و شادابی طبیعی که حق مسلم همه انسان ها است را مختل خواهد کرد.«رحمان اکبری» مشاور خانواده هم در گفتوگویی عنوان کرده است: « فاصله سنی زیاد والدین با کودکان و نوجوانان زبان مشترک بین آن ها را از بین می برد و باعث شکل گیری نوعی ارتباط ناقص بین فرزندان و خانواده شده و خود زمینه ساز برخی آسیب های اجتماعی می شود.»طاهره همیز هم در ادامه گفتوگویش با «رسالت» افزایش سن ازدواج را پدیده ای ناهنجار خوانده و عنوان می کند:
«از جمله تبعات این پدیده متلاطم و سخت شدن بارداری و فرزند آوری در ازدواج در سن بالا است و اینکه افراد به راحتی نمی توانند مادر و پدر شوند.» وی تک فرزندی را یکی از معضلات ازدواج در سنین بالا عنوان کرده و می افزاید:
« در روانشناسی غربی هم تک فرزندی یکی از آسیب های خانواده محسوب شده و سبب دوری تک فرزند خانواده از واقعیات می شود. در حالیکه کودکی که خواهر و برادر دارد رشد بهتری خواهد داشت. از طرفی فاصله سنی والدین با فرزند سبب مشکل در تعاملات روحی و اخلاقی و عاطفی آنها می شود.»همیز بر این باور است که وقتی سن بالا
می رود عرصه های رسیدن به ناملایمات سنی هم به آنها رو می آورد و در این شرایط کودکی که با بیماری و درمان والدین مواجه است چقدر می تواند از زندگی لذت ببرد؟ و این یک معضل اجتماعی بوده و سبب عدم نشاط جمعی می شود.وی می گوید: «خلقیات انسانها در سنین بالا خیلی با جوانان متفاوت می شود و در نتیجه زن و مردی که در سنین بالا ازدواج می کنند هر کدام یک من هستند که نمی توانند به راحتی ما شوند و در تفاهم هم دچار مشکل می شوند. هر چند تفکرات دینی این مشکلات را حل
می کند و اخوت و برابری و دانایی برای دو طرف
می آورد اگر جامعه دینی باشد ولی اگر جامعه از دین هم فاصله گرفته باشد این فاصله عمیق تر می شود و نسل آینده را هم با مشکل مواجه می کند.»گسترش فساد و تضعیف بنیان خانواده هم یکی از آسیبهای پنهان افزایش سن ازدواج است چنانچه براساس آمارهای غیر رسمی روسپیگری و فساد جنسی طی دهه اخیر و در پی برخی تغییرات در الگوهای ازدواج از جمله افزایش سن ازدواج به طور نگران کننده ای رواج داشته است.
چاره چیست؟
به نظر می رسد دولتها و مسئولین و دست اندرکاران اجتماعی کشور بیش از پیش می بایست توجه و برنامه ریزی خود را روی مقوله ازدواج جوانان صرف کنند و با فراهم آوردن تسهیلاتی و همچنین انجام کارهای فرهنگی جامعه را از بحران زندگی های فردی و مشکلات و آسیب هایی
که بدان اشاره شد، برهاند.