چندین سال است که از زبان مسئولان و کارشناسان مختلف مساله آب با کلمه بحران گره خورده است. برخی خشکسالی و تغییر اقلیم را مقصر میدانند و عدهای معتقدند مشکلات کنونی حوزه آب به مدیریت نادرست منابع آبی کشور برمیگردد. برخی هم اساساً مساله آب را «بحران» نمیدانند و میگویند بازنگری در ادبیات این حوزه ضروری است. راهحلها از این هم متنوعتر است و از آبشیرینکن و انتقال آب تا آبخیزداری و قنات به عنوان روش درست رویایی با مساله آب در کشور عنوان شده است. درباره این موضوعات با محمد درویش، عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع به گفتگو نشستیم که پایانی را میتوانید در ادامه بخوانید.
* آیا ایران برای رفع مشکل بیآبی از تجربه کشورهای پیشرفته در زمینه توسعه پایدار استفاده میکند؟
اصولا ما در ایران کمبود آب نداریم که بخواهیم دنبال گزینههای جایگزین باشیم. ما آب را بد استفاده میکنیم و وقتی بد استفاده میکنیم با این دوپینگها مشکل حل نمیشود.
اصفهان جذابترین جلوههای گردشگری را دارد. چهلستون و منارجنبان و پل خواجو و… را دارد. اما تنها شهر ایران است که بعد انقلاب یک هتل در آن ساخته نشد. چرا؟ بعد میآییم و فولاد هرمزگان را در اصفهان مستقر میکنیم، پتروشیمی مستقر میکنیم، پلیاکریل مستقر میکنیم، کارخانههای سفال و آجرپزی مستقر میکنیم و وسعت اراضی کشاورزی را از ۸۰ هزار هکتار به بیش از ۵۰۰ هزار هکتار افزایش میدهیم و این طوری پول تولید میکنیم و اصفهان را نابود میکنیم. کار را به جنگ با چهار محال و بختیاری و یزد رساندهایم ولی اجازه ندادیم یک هتل ساخته شود، در صورتی که اصفهان اصلاً نیازی به توسعه کشاورزی نداشت.
اصفهان میتوانست قطب تولید صنایع هایتک ما باشد. همان اتفاقی که اکنون در شمال شرقش میافتد یعنی در منطقه چوپانان، منطقه انارک، منطقه مصر، گرمه، خور و بیابانک؛ جایی مهاجرت معکوس داریم و مردم به روستاها برمیگردند. دقیقا همین شرایط میتوانست در کل اصفهان باشد و دیگر زایندهرودش هم خشک نمیشدو این همه گرد و خاک ایجاد نمیشد و این همه مشکلات نبود.این تفکر در کل کشور هم هست و تا زمانی که این تفکر هست پیشرفت نمیکنیم. تازه واقعا به کشاورزی هم بها نمیدهیم. کشاورزی ما عقبافتاده و عقب نگهداشتهشده است. چرا در حوزه استحصال انرژیهای نو و خورشیدی سرمایه گذاری نمیکنیم؟ چرا سراغ صنعتی میرویم که میزان مصرف آبش هفت برابر بیشتر از فولاد است که خودش پرمصرفترین صنعت دنیا است؟ ما خطاهای راهبردی در استراتژی میکنیم، اگر نیروگاه خورشیدی بزنیم اصلاً چه کسی میتواند ما را تحریم کند؟ خورشید را چگونه میخواهند تحریم کنند؟ توجه کنیم که ما یک ذخایر ارزی و پولی و نفتی داشتیم که اینها را مصرف میکنیم و حالا دیگر به انتها رسیده است.
* نظر شما درباره استفاده از تجارب دیگر کشورها درباره شیرین کردن آب دریا چیست؟
همان طور که در اول بحث گفتم اصولا ما کمبود آب در این کشور نداریم که بخواهیم دنبال گزینههای جایگزین باشیم. ما آب را بد استفاده میکنیم و وقتی بد استفاده میکنیم با این دوپینگها مشکل حل نمیشود. اصفهان یک زمانی زایندهرود را داشت، ۸۰۰ میلیون متر مکعب آورده طبیعی یک سالهاش بود. سه تونل زده و به اندازه یک زاینده رود به این زاینده رود اضافه کرده اما الان زاینده رود به پل خواجو نمیرسد. چرا؟ چون به ازای هر یک لیتر آبی که اضافه شد شش لیتر آب تعریف کردند که مصرف بشود. یعنی آدرس غلط دادیم. خانواده ای که با شمش طلا شومینهاش را گرم میکند هر چه قدر شمش طلا به او بدهید به جای اینکه برای ارتقای دانش استفاده کند آن را در آتش میاندازد. پس مشکل حل نخواهد شد.
در این شرایط اگر آب را شیرین کنیم و با چنین مدیریتی مصرفش کنیم همان آب را هم هدر میدهیم. پس اول باید نگاه مدیریتی ما درست شود. ما هشت درصد آبمان، آب استراتژیک است که برای تامین آب شرب این مردم لازم است و تا ۴۰ درصد هم برای بخش کشاورزی خدمات و صنعت میتوانیم استفاده کنیم و ۶۰ درصد مابقی به عنوان ذخایر استراتژیک باید حفظ شود اما الان ۱۱۰درصد آب قابل استحصال را استفاده میکنیم. حالا در این شرایط آب از تاجیکستان یا از ترکیه بخریم یا آب شیرین کنیم... چه فایدهای دارد؟
وسعت اراضی کشاورزی را از ۸۰ هزار هکتار به بیش از ۵۰۰ هزار هکتار افزایش دادیم و کار را به جنگ با چهار محال و بختیاری و یزد رساندهایم ولی اجازه ندادیم یک هتل ساخته شود، در صورتی که اصفهان اصلاً نیازی به توسعه کشاورزی نداشت
اگر نوع مصرفمان را درست کنیم به این کارها اصلا نیازی نداریم. یک موقع هست راندمان آبیاری در کشور ما در بیشینه خودش است و همه راهها را رفتهایم و تا ۲۰ بار بازچرخانی آب شده و کشاورزی و صنعت و آب شرب همه در شرایط استاندارد است و باز با کمبود آب مواجهیم آن موقع میتوانیم سراغ روشهای نمکزدایی برویم آن هم با استفاده از انرژی خورشیدی نه فسیلی که گرما تولید نشود.
آن موقع آن روش به انتقال آب شرف هم دارد، اما نه الان که هیچ یک از این راهها را نرفتهایم. با این وضعیت مصرف برای چه سراغ استخراج آبهای ژرف برویم؟ سراغ آبشیرینکن برویم؟ برای چه سراغ انتقال آب یا خرید آب از کشورهای دیگر برویم؟
الان بیش از ۳۰ میلیارد متر مکعب پساب داریم و این پساب را در بخش کشاورزی و صنعت استفاده نمیکنیم و این پساب به آلوده کردن منابع آب و خاک منجر میشود. در حوزه آب شرب در همین تهران که اسوه و الگوی ماست یک سوم آب را در لوله کشیهایمان هدر میدهیم. خودشان اعلام میکنند که ما یک سوم آب بها را دریافت نمیکنیم که یا به دلیل فرسودگی لولهکشی است یا به دلیل مشترکینی که آببها نمیدهند. اول این را درست کنیم، بعد از مردم بخواهیم که صرفهجویی کنند.
کجای دنیا هست که با آب تصفیه شده برای شرب ماشین بشویید و سبزی بشویید و حمام بروید؟ باید بین آب آشامیدنی و شرب تفکیک قائل شویم. چرا این کار را نمیکنیم؟ چرا وقتی میخواهیم پایان کار بدهیم هر مجتمع آپارتمانی باید حتما کنتور برق داشته باشد ولی الزامی نیست که کنتور آب داشته باشد؟ وقتی کنتور آب برای مجتمع نگذارید تو میگویی من صرفه جویی میکنم اما پول آب را تقسیم بر تعداد میکنند. بعد چه انگیزهای هست که در مصرف آب صرفه جویی کنی؟ اگر واقعا بحران آب جدی است چرا این کار را نمیکنیم و برای شهروند مسئولیتپذیر انگیزه ایجاد نمیکنیم و برای کسی که به درستی از آب استفاده نمیکند هزینه ایجاد نمیکنیم؟ آیا این اتفاقات افتاده که بعد سراغ انتقال آب و آبشیرینکن برویم؟
* بحران آب چه اندازه در شرایط کنونی منطقه نقش دارد؟ اکنون در منطقه ما بین کشورها رقابت بر سر آب حاکم است. ایران چه طور میتواند در این مناسبات بازی کند. آیا باید در بازی رقابت وارد شویم و به زور حقآبهمان را بگیریم یا راه دیگری هم داریم؟
در این شرایط اگر آب را شیرین کنیم و با چنین مدیریتی مصرفش کنیم همان آب را هم هدر میدهیم. پس اول باید نگاه مدیریتی ما درست شود.
ایران از همین جا باید شروع کند. باید به مبانی اخلاقی اعتقاد داشته باشد. پدر سیگاری نمیتواند به بچهاش بگوید تو سیگار نکش. نمیتوانید به ترکیه متعرض شوید که چرا آبهای مرزی را مهار میکند و اجازه نمیدهد این آبها وارد سوریه و عراق شود، وقتی خودمان هم این کار را میکنیم. وقتی خودمان جلوی سرشاخههای دجله را میگیریم و آب را منتقل میکنیم یا سد داریان را میزنیم. حتی در داخل کشور هم همین کار را میکنیم. بختگان چرا خشک میشود؟ خوزستان چرا خشک میشود؟ ایران باید نخست به دنیا نشان دهد که به قوانین بین المللی و اخلاق محیط زیستی متعهد است و بعد از دنیا بخواهد که به تعهداتش عمل کند.
اما اینجا هم همان فرهنگی حاکم است که وقتی میگوییم چرا زباله میریزی پاسخ میدهد همه میریزند من هم میریزم. در سطح دولتها هم همین طور هست. ترکیه سد میزند، عراق میزند، من هم میزنم. حواسمان نیست که همه سوار یک قایق هستیم. یک جای این کشتی سوراخ شود همه غرق میشویم اما هیچ خردمندی واقعا نیست.
در گزارشهایی که وزارت خارجه امریکا منتشر کرده پژوهشگران مستقل میگویند که بعد از سدسازیهای ترکیه ۴.۵ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی از حیز انتفاع خارج شدند و مردم بیکار شدند؛ جذب حاشیه شهرها شدند و این حاشیه نشینی امنیت اجتماعی را به شدت به مخاطره انداخت و نارضایتی ایجاد کرد و جریانات خشونت طلبی مثل داعش با هزینه ۲۰ دلار روزانه اینها را جذب کردند چون این مردم چیزی برای از دست دادن نداشتند.
* آیا در این حوزه قوانین یا هیچ عرف بینالمللی نداریم؟ سازمانهای جهانی در این زمینه چه اقدامی میکنند؟
ما قانون داریم که هیچ کشوری حق ندارد که آبهای مرزیش را به نحوی دخل و تصرف کند که منجر به دشواری معیشتی در پایاب آن حوزه شود، این قوانین هست و ترکیه هم امضا کرده و ایران هم امضا کرده است. ما عضو کنوانسیون مقابله با بیابانزایی هستیم و برنامه اقدام ملی هم داریم. یعنی این که نباید به نحوی توسعه انجام دهیم که این توسعه منجر به تخریب غیرقابل جبران محیط زیست منطقه شود. ترکیه و عربستان و عراق و سوریه هم عضو هستند. سازمان مللی که الان نشسته تماشا میکند سه کشور به راحتی موشک میاندازند در خاک یک کشور دیگر و بدون هیچ قطعنامهای فقط ابراز تاسف میکند برای تخلفات در حوزه آب چه کاری میتواند بکند؟ عملا هیچ کار!
* برخی بحث آبخوان داری را مطرح کردهاند که روش نیاکان ما در طول تاریخ ایران هم بوده است. این روش اکنون تا چه حد در ایران عملی است؟
سازمان مللی که الان نشسته تماشا میکند سه کشور به راحتی موشک میاندازند در خاک یک کشور دیگر و بدون هیچ قطعنامهای فقط ابراز تاسف میکند برای تخلفات در حوزه آب چه کاری میتواند بکند؟ این روش در خراسان و بلوچستان و فارس انجام میشده و دکتر آهنگ کوثر این روش را به روز کرد. چندین جایزه معتبر بینالمللی هم گرفته و الان دانشجویان از سراسر دنیا میآیند در ایستگاه آبخوانداری کوثر در نزدیکی فسا این روشها را بیاموزند. آنجا چیزی حدود دو هزار هکتار را با استفاده از سیلابها تبدیل به یک رویشگاه جنگلی کرده است. طرح کلانش در واقع انجام شده و ما میتوانیم چندین برابر کل سدهایی که در ایران ساختیم آب را در زیر زمین نگه داری کنیم تازه با یک دهم آن قیمت، اما یک مافیای بزرگی در کشور هست که نفعش در این است که آبخوانداری در این کشور پا نگیرد و آن مافیا عملا اجازه نداده تا این طرح به درستی پیش برود چرا که منافعش در همان سد سازی و در همان طرحهای انتقال آب است.
میخواستند ارتفاع سد اکباتان را ۲۵ متر بالا ببرند. گفتم چرا این کار را میکنید؟ گفتند میبینید که پر از رسوب شده. چرا؟ چون معادن سیلیس در بالادست غوغا میکنند و تعادل دام و مرتع نیست و نرخ فرسایش۳۳ تن در هکتار است. گفتم آفرین! اما ۲۵ متر هم بالا ببرید دوباره پر میشود، گفتند بله. آن موقع یعنی سال ۱۳۸۶، ۴۵ میلیارد تومان پول میخواستند بدهند تا این سد ۲۵ متر بالا برود در حالیکه ما بودجه ما در این موسسه تحقیقاتی آن زمان شش میلیارد تومان بود. یعنی ۹ برابر بودجه بزرگترین نهاد متولی منابع طبیعی کشور میخواستند خرج این کار کنند. گفتند اگر نخواهیم این پول را بگیریم باید بدهیم به وزارت صنایع و معادن یا وزارت جهاد کشاورزی، بعد چه چیزی این وسط گیر ما میآید؟ یعنی منافع بخشی بیداد میکند. همه دنبال این هستند که چه گیرشان میآید و یک سازمانی به نام سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا محیط زیست که باید دانای کل باشد و بتواند به موقع مچ اینها را بگیرد در این کشور درواقع وجود ندارد و به کارهای دیگری مشغولند.