از انار تا ریگان فاصلهای بیش از 400 کیلومتر است اگر بخواهیم با عقربه های ساعت بسنجیم 5 ساعتی راه است و معلمانی هستند که هر روز باید این مسیر را طی کنند, از شمال کرمان تا جنوب کرمان.
یکی از همین معلمها برای آنکه ساعت هفت صبح به مدرسه برسد، ناچار است ساعت سه و نیم بامداد از شهر خود راهی جادهای شود که کم خطر هم نیست و بعد از تعطیلی مدرسه نیز باید همین مسافت را برای رسیدن به خانه طی کند.
تعدادشان کم نیست، ورودی سال 91 دانشگاه فرهنگیان هستند اما به دلیل ساماندهی نامناسب نیروی انسانی باید کیلومترها آنطرفتر از محل زندگی خود به تدریس مشغول شوند.
با آنکه تازه نفسند اما دوری مسیر آنها را خسته و بیانگیزه کرده و تلاشهایشان برای انتقال به شهرهای نزدیک بینتیجه مانده است و حتی رای مثبت دیوان عدالت به نفع آنها نیز چارهساز نبوده است.
در توصیف مشکلات خود میگویند: «معلمان ورودی 91 دانشگاه فرهنگیان استان کرمان هستیم و در آن ایام حکم ما برای خدمت در شهرستان انار که محل زندگیمان است، زده شد اما پس از فارغالتحصیلی به کیلومترها آنطرفتر از محل زندگی خود یعنی شهرستان ریگان اعزام شدیم.
از اداره کل آموزش و پرورش استان کرمان بخاطر تغییر جغرافیایی محل خدمت شکایت کردیم و با صدور چندین رأی بدوی در دیوان عدالت اداری و مجدد تایید رأی در دادگاه تجدید نظر دیوان عدالت اداری، باز هم مسافتی قریب به 500 کیلومتر را طی میکنیم تا به مدارس جنوب کرمان برسیم.
تقریباً 80درصد معلمان مدارس شهرستان ریگان غیر بومی هستند، دوری راه باعث شد، امسال به مدرسهای که تعیین کرده بودند نرویم و هماکنون پرونده ما به هیئت تخلفات اداری ارجاع شده است.
آیا وزیر میداند معلمانی از آموزش و پرورش به علت مشکلات زیاد در استان کرمان باید در هفته مسافتی 1000 کیلومتری را به صورت رفت و برگشت طی کنند تا به مدرسه محل خدمتشان برسند؟ آیا با همکاری اداره کل استان کرمان نمیتوانند معلمان مناطق محروم را از شهرهای اطراف و نزدیک تامین کنند؟»
این ماجرا از مشکلی مزمن و دیرینه در آموزش و پرورش حکایت دارد که حالا دامنگیر معلمان جدید و تازه نفس هم شده است.
ساماندهی نیروی انسانی را میتوان مهمترین مشکل آموزشوپرورش در این سالها و سالهای پیشرو تلقی کرد.
ساماندهی نامناسب معلمان باعث شده است، آموزشوپرورش همواره با تعداد زیادی از معلمانی مواجه باشد که از شهری به شهر دیگر می روند و این خستگی ناشی از مسافت طولانی آنها را بی انگیزه کرده است و همه ساله تعداد زیادی از این افراد خواستار انتقال به محل سکونت خود هستند. اما به دلیل کمبود معلم این درخواست ها جامه عمل به خود نمی گیرد.
بهترین توصیف را در این رابطه علی اصغرفانی وزیر اسبق آموزش وپرورش دارد که ساماندهی و بهسازی نیروی انسانی را نیز نخستین اولویت کاری خود قرار داده بود. او دراینباره معتقد بود:آموزش و پرورش برای مدیریت بهتر وبهره وری بالاتر نیازمند ساماندهی نیروی انسانی است و دو میلیون نفرنیروی انسانی به لحاظ جنیست, رشته تحصیلی و موقعیت جغرافیایی خوب توزیع نشده اند.
در همین رابطه محمد مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزشوتحقیقات مجلس می گوید: مهندسی نیروی انسانی در آموزشوپرورش تعریف نشده است و باید زیرنظام منابع انسانی سند تحول بنیادین طراحی و تدوین شود. بر اساس این طرح میتوان با لایحهای از سوی دولت افراد مازاد را با توجه به
در آموزش و پرورش عدم توازن نیروی انسانی به مشکلی پیچیده تبدیل شده است. سه عامل جنسیت، مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی در ساماندهی موثرند اما در برخی استانها شاهد تورم نیروی انسانی زن هستیم و تعداد زیادی از افراد در دوره و رشته تحصیلی غیر مرتبط فعالیت می کنند.
در مناطق محروم میانگین سابقه خدمت معلمان کمتر از سه سال است یعنی زمانی که یک معلم استخدام میشود دو تا سه سال در مناطق محروم خدمت کرده و پس از آن به هر طریقی که میتواند خود را به شهر محل زندگیاش منتقل میکند، سیاست بومی گزینی نیز نتوانسته این مشکلات را کنترل کند و نمیتوان تصویری روشن از اصلاح ساختار نیروی انسانی در آموزشوپرورش را متصور شد. روند فعلی ساماندهی نیروی انسانی، رضایت شغلی معلمان را به همراه ندارد و همین مسئله بر کیفیت آموزش تاثیرگذار است.