معضلی که توازن و تعادل جامعه را بر هم می زند!
یکی از بزرگترین مشکلات هر جامعه‌ای معضل بیکاری است که بسیار خطرناک است. همه انسان‏‌ها برای گذراندن زندگی خود نیاز به تلاش و فعالیت دارند. نیازهای فردی و اجتماعی افراد در گرو کار و تلاش است و جامعه نیز برای گرداندن چرخ تولید در تمامی عرصه‏‌ها به نیروی کار نیاز دارد. در واقع بدنه‏‌ی اجتماع از وجود هرگونه نقص در هر گوشه‏‌ای از این پیکر، آسیب می‏‌بیند. 
 
بیکاری یکی از بزرگ‌ترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم می‏‌ریزد و باعث ایجاد بحران‏‌های متعدد در عرصه‏‌های اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی می‏‌شود. بیکاری در واقع شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاری‏‌های‏ اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف می‏‌کند. تاثیرات سوء بیکاری را می‏‌توان از دیدگاه جامعه‏‌شناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی کرد.
 
بیکاری؛ معضلی که هر اجتماعی را از کار می‌اندازد
 
بیکار در اقتصاد به فردی گفته می‌شود که در سن کار (۱۵ تا ۶۵ سال) و جویای کار باشد، اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند. به عبارت دیگر بیکار کسى است که سن او از حد معینى تجاوز کرده اما در زمان مشخصى هیچ شغلى درآمد زایی ندارد و در عین حال آماده و مایل به داشتن کار است. حد این زمان که ممکن است یک روز یا یک هفته یا یک ماه و یا بیشتر تعیین شود، به وضع کشور یا منطقهٔ مورد بررسى بستگى دارد.
 
کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند، جزء جمعیت فعال به حساب نمی‌آیند. زنان خانه‌دار و دانشجویان اگر جویای کار نباشند، و حتی کسانی که با وجود منبع در‌آمد کافی مشغول به انجام کاری نیستند نیز جزء جمعیت فعال شمرده نمی‌شوند.
 
جمعیت بیکار به تعداد افراد بیکار گفته می‌شود. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ قبل از آمارگیری فاقد کار باشد و در آن هفته یا بعد از آن آمادهٔ کار باشد و در آن هفته و 3 هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهٔ آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بیکار محسوب می‌شوند.
 
بیکاری؛ معضلی که هر اجتماعی را از کار می‌اندازد
 
شرط هایی وجود دارد که با مشاهده ی آن‌ها در فرد می توان گفت او به دسته بیکاران پیوسته است.
 
1. اگر توانایی انجام کار را داشته باشد.
 
2. اگر به دنبال یافتن کار باشد اما هیچ کاری یافت نشود.
 
بیکاری، برای افرادی که تحصیلات‌شان را به پایان رسانده اما به دلیل نداشتن مهارت لازم و عدم تجربه ی کافی فرصت‌های کاری ندارند نیز اتلاق می‌گردد.
 
مهم‌ترین علل بیکاری در جوامع کدامند
 
1. مهاجرت از روستا به شهر
2. نقص در تولید و توسعه و عدم سرمایه مالی
3. سطح درسی و آموزشی
4. زشت و ناپسند بودن برخی از کارهای دستی مانند فروشندگی
5. عدم ارتباط مراکز آموزشی با برخی الزامات بازار کار
6. انصراف دولت از برخی خدمات کارگران از صندوق بین المللی و خصوصی سازی
7. اختلال در ساختار اقتصاد ملی کشور
8. برتری جنسیت و قومیت در برخی مکان ها بین افراد گوناگون
9. رشد جمعیت بیش از تولید داخلی
10. کار و تجارت خارج از کشور
11. افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه
 
بیکاری؛ معضلی که هر اجتماعی را از کار می‌اندازد
 
بیکاری مهم‌ترین علت افزایش بزهکاری‏‌های اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزهکار در جامعه مدت‏ها است که ثابت شده است. کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریان‏‌های اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ می‏‌بازد. 
 
در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول می‏‌ماند و او برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیله‏‌ای متوسل می‏‌شود. در جامعه متعادل نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده می‏‌کنند، اما بیکاری در جامعه خلأ بزرگی ایجاد و توسعه شاخص‏ه‌ای توسعه اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبرو می‌‍‏کند. بدیهی است که اولین تاثیر بیکاری، کاهش درآمد است و کاهش درآمد نه فقط یک فرد و یک خانواده، بلکه کل جامعه را تحت تاثیر قرار می‏‌دهد. در جامعه‏‌ای که عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادی به چشم نمی‏‌خورد و واسطه‏‌گری و دلالی و روی آوردن به مشاغل کاذب و فساد، افزایش پیدا می‏‌کند. کاهش توسعه اقتصادی و کاهش رفاه اجتماعی از دیگر تبعات سوء بیکاری در عرصه‏‌ی اجتماع است و اقشار فقیر که نیازمند کمک‏‌رسانی از سوی نهادهای حمایتی هستند بیش از گذشته در تنگنا قرار می‏‌گیرند.
 
بیکاری؛ معضلی که هر اجتماعی را از کار می‌اندازد
 
کلام آخر
 
بدون تردید بسیاری از مردم و جوانان جامعه ما که تبعات منفی بیکاری را لمس کرده‏‌اند، نیازی به خواندن این مطلب ندارند. بر دولت‌مردان و سیاست‌مداران هر کشوری واجب است که با درک نیازهای واقعی مردم و جوانان جامعه خود، مسیر پیشرفت و توسعه اجتماعی و اقتصادی را هموار کنند و برای نیروی کار موجود در جامعه، زمینه مناسب حضور و تلاش را فراهم کنند. دستاورد نهایی این تلاش، به وجود آمدن جامعه‏‌ای بانشاط و پویا و فعال در تمامی عرصه‏‌ها است که به یقین حق طبیعی مردم ‌است.